"بابک زمانی"، شاعر و مترجمی جوان از اهالی ایلام است که در سال ۱۳۶۸ دیده به جهان گشوده؛ تحصیلات آکادمیک وی در رشتههای فیزیک و هنر است و نخستین فعالیتهای علمیاش نیز معطوف به رشتههای کیهانشناسی و فیزیک بوده است؛ به طوریکه موفقیتهایی در جشنواره جوان خوارزمی در کارنامهاش به چشم میخورد.
"توماس گوستا ترانسترومر"، شاعر و نویسنده سوئدی که برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۱ نیز بوده است، شهیری بود که "بابک زمانی" نخستین فعالیت جدی ادبی خود را با ترجمه آثار وی آغاز کرد. این مجموعه شعر "برای مرگ و زندگی" نام دارد که قرار است توسط نشر "بوتیمار" منتشر شود. . لازم به ذکر است که از آثار این شاعر کتاب "بهشت نیمهکاره" نیز توسط نشر "فصل پنجم" با ترجمه بابک زمانی منتشر شده است.
همچنین بابک زمانی قصد دارد مجموعهای از اشعار این شاعر را به زبان کردی نیز ترجمه کند. پس از ترجمه "برای مرگ و زندگی"، بابک زمانی به دلیل ارادت و علاقه قلبی خود به "یانیس ریتسوس"، شاعر و فعال چپگرای یونانی، مجموعهای نسبتا کامل از اشعار وی را ترجمه کرد که این مجموعه تحت عنوان "نفس عمیق" توسط نشر "نیماژ" منتشر شده است.
«سنگی را بر سنگی دگر نهاد
نه اینکه بخواهد خانهای بسازد
نه اینکه بخواهد شعری بسُراید
نه!
داشت تنهاییاش را اندازه میگرفت..»
-یانیس ریتسوس / ترجمه بابک زمانی
ترجمه آثار "کارل سندبرگ"، نویسنده و شاعر آمریکایی نیز از فعالیتهای این مترجم جوان است که با نام "من مردُمم" توسط نشر "ثالث" به چاپ رسیده است.
« بارﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮدﮐﺸﯽ ﻓﮑﺮ ﮐردهام
چرا ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﺎرﮔﺮ ﺳﺎدهام
و ﺗﻮ آن زﻧﯽ
که دوست دارد ﺷﻮﻫﺮش ﭘﺰﺷﮏ ﺑﺎشد
اﻣﺎ ﺑﺎز ﻫﻢ اﻫﻤﯿﺘﯽ نمیدهم
و ﺣﺘﯽ ﻣﺤﮑﻢﺗﺮ از ﻗﺒﻞ
آﺟﺮﻫﺎ را ﺑﺮ دیوار ﻣﯽﭼﯿﻨﻢ
حتی زﯾﺒﺎﺗﺮ از ﭘﯿﺶ آواز میخوانم
وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﺮغون ملات را در دﺳﺖ میگیرم
اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻮر ﺧﻮرﺷﯿﺪ درﺳﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﯽﺧورد
اما وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﺮدبانﻫﺎ زﯾﺮ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﻣﯽﻟرزﻧﺪ
اما وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺗﺮازﻫﺎ ﻫﻢ اﺷﺘﺒﺎه ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ،
من باز ﻫﻢ
دﻗﯿﻘﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ»
- کارل سندبرگ / ترجمه بابک زمانی
بابک زمانی همچنین آثاری از "شیرکو بیکس"، شاعر معاصر کرد را نیز ترجمه کرده است که این مجموعه "دیوار" نام دارد و توسط نشر "فصل پنجم" منتشر شده است.
« عشقت یک ساعت
به ساعات شبانه روز اضافه کرد؛
ساعت بیست و پنج
عشقت یک روز به روزهای هفته افزود
هشت شنبه
عشقت یک ماه به ماههای سال اضافه کرد
ماه سیزدهم
عشقت یک فصل به فصول سال افزود
فصلِ پنجم..
بدین سان عشقت به من روزگاری بخشیده است
که یک ساعت و
یک روز و
یک ماه و
یک فصل
از زندگی تمام عشاق جهان اضافهتر دارد..»
- شیرکو بیکس / ترجمه بابک زمانی
این مترجم جوان مجموعه "از خودت برایم بگو" را نیز که شامل ۵۲ قطعه عاشقانه از "پابلو نرودا" است، ترجمه کرده است که در این مجموعه، آثاری از ۱۷ عکاس برجسته ایرانی نیز دیده میشود. این کتاب به همت نشر "کوله پشتی" منتشر شده است.
"همچون یک خانه به دوش" که برگردانی است از آثار "باب دیلن" و ترجمه "دعای دریا" از "خالد حسینی" نیز فعالیتهایی هستند قابل توجه در سابقه کاری بابک زمانی.
بابک زمانی معتقد است که ترجمه شعر، فقیرترین بخش از ادبیات این مرز و بوم است؛ او میگوید مخاطبان مجموعه اشعار جهان بسیار کماند و تیراژ کتابها هم تاسفبرانگیز؛ اما با وجود تمامی این تلخکامیها، او ترجمه شعر را امری مهم و ضروری میداند؛ ضروری برای کسانی که میخواهند شعر را بشناسند، برای کسانی که میخواهند شعر بگویند و همچنین برای کسانی که میخواهند شعر را صحیح بفهمند. او میگوید: «در انتخاب شاعرانی که ترجمه میکنم، به شدت حساسم. یانیس ریتسوس، شیرکو بیکس، کارل سندبرگ، ویکتور خارا و خیلیهای دیگر را اگر ترجمه کردهام، احساس نیازی شدید در جامعهی ادبی کشور به آنها دیدهام. اینها شاعرانی متعهد و مبارز، با اشعاری اجتماعی-سیاسی بودهاند. اشعار آنها، خطمشی برای شاعران جوان ما خواهد بود.»
افزون بر کتابهایی که سالهای اخیر از ترجمههای بابک زمانی منتشر شده است، او ترجمه مجموعه ترانههایی از "ویکتور خارا"، مجموعهای از "روپی کائور" با نام "شیر و عسل" و مجموعه کامل اشعار "ویسواوا شیمبورسکا" را در دست کار دارد.
بابک زمانی را علاوه بر مترجمی چیره دست و دقیق، شاعری دغدغهمند نیز میشناسند. از او تاکنون دو مجموعه شعربا نامهای "اجسام" و "اعداد" منتشر شده است و او گفته است که نام مجموعه سوم هم که در آینده منتشر خواهد شد "اطراف" است.
مجموعه شعر "اجسام" با هوشمندی تمام، تبعیت محتوا از نام کتاب را روایت میکند. "اجسام" از تنزل مقام و جایگاه آدمی تا حد شئی سخن میگوید؛ از زوال هستی و جدال با تنهایی و ترس و آشفتگی که همگی غنائم دستاوردهای بشر در عصر مدرنیته شمرده میشوند. عصری که گوشها را به سمت نشنیدن، چشمها را به سوی ندیدن، دستان را در حوالی لمس ناکردن و افکار را در برهوت نیاندیشیدن میخشکاند. "اجسام" مجموعه شعری است در سوگِ توجه و در مذمت فراموشی. از این کتاب میخوانیم:
« به جنگ که فکر میکنم
زخمی میشوم
به کویر که فکر میکنم
تَرَک برمیدارم
به آسمان که فکر میکنم
پایین میافتم
و هر وقت به جنگل میاندیشم
گلهای از گوزنها از رویم رد میشود
جرأت فکر کردن به تو را ندارم
"دریا"
نام عمیقی برای یک معشوقه است
و من هیچوقت شنا کردن بلد نبودهام»
مفهوم مرگ با نگاهی معطوف به مسئله فقدان و از دست دادن، از جمله مفاهیم برجسته این مجموعه شعر است؛ همان طور که بابک زمانی در کتاب میگوید:
« قرصهایم را میخورم
و اینگونه
برای آزادیام میجنگم
هر قرص یک خاطره را از ذهنم پاک میکند
یک نفر را
من قرصهایم را دوست دارم
حتی اگر روانپزشک آنها را تجویز کرده باشد»
مجموعه شعر "اجسام" توسط نشر "فصل پنجم" منتشر شده است.
یکی دیگر از مجموعه شعرهای بابک زمانی، "اعداد" نام دارد. بابک زمانی در رابطه با عنوان این مجموعه توضیح جالبی را ارائه میدهد که به شرح زیر است:
«در زندگی امروز بشری، عددها یکی از ارکانی هستند که نقش مهمی را در سرنوشت و زندگی جوامع بازی میکنند. اعداد سرگذشتی از انسان معاصر است. بسیاری از قراردادهای مهم بشری، تنها با چند عدد تعیین میشوند. جدای از آن، هدف دیگر من از به کار بردن "اعداد" برای اسم مجموعه شعر دومم، ایجاد اهمیت و تمرکز بر تاریخهایی هستند که گویا خیلیها از یاد برده اند آنها را. تاریخهای مهمی که تبعات اجتماعی و سیاسی زیادی برای جامعهی معاصر ما داشتهاند.»
همان طور که از توضیحات شاعر استنباط میشود، این مجموعه درون مایه سیاسی-اجتماعی دارد و به خوبی میتواند سراینده خود را در گروه نویسندگان دغدغهمند قرار دهد؛ نویسندگان و شاعرانی که باور دارند صاحبان قلم باید فرزند زمانه خود باشند و کاری را ماندگار میدانند که توصیفی مناسب از عصر زندگانی سراینده را ارائه دهد و در عین حال برای آیندگان نیز سرشار از معنا باشد.
بابک زمانی گفته است که تا مدتها پس از انتشار "اعداد"، مجموعه شعر دیگری را منتشر نخواهد کرد چرا که میخواهد تمام توجهات معطوف به دغدغههای اجتماعی این اثر باشد. در این کتاب تصویری قابل توجه از لایههای بحران در جامعه کنونی وجود دارد که نباید ساده از آن گذشت. "اعداد" نیز توسط انتشارات "فصل پنجم" منتشر شده است.
در نمایشگاه کتاب تهران سال 97، جشن امضا و رونمایی از رمان "بعد از ابر" سبب شد تا بابک زمانی جایگاهی قابل توجه در میان داستاننویسان و نویسندگان بیابد. چنان استقبال گسترده ای از این رمان به عمل آمد که در عرض 10 روز، کتاب به چاپ پنجم رسید.
"بعد از ابر" رمانی است بر اساس واقعیت که دغدغههای زیست محیطی نویسنده را بازتاب میدهد. داستان رمان، داستان مردمانی است ساکن در روستای "غرق آب" واقع در استان ایلام که زندگی آنها به دلیل شروع پروژهی سدسازی، متحول شده و دستخوش تغییرات میشود.
زمان در این رمان خطی نیست و از شیوه جریان سیال ذهن استفاده شده است؛ تشبیهات و عناصر نمادین از دیگر نکات مهم آن است؛ عناصری پررنگ همچون ابر، اسب، مه و چشمه. زبان روایی در این کتاب ساده و روان است و چالشی را برای مخاطب ایجاد نخواهد کرد. متن "بعد از ابر" بسیار تاثیرگذار است و دیالوگهایی قابل تامل و ماندگار را شامل میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «همیشه خستگی از انجام دادن کاری نیست، خستگی گاهی از انجام ندادن کاریست؛ کاری که میتوانستهای و انجام ندادهای، نگذاشتهاند که انجام دهی؛ گویی تمام دنیا غُل و زنجیرت شده که آن کار را انجام ندهی. خستگیِ انجام ندادن، بسیار کشندهتر است، بسیار طولانیتر است، بسیار غمانگیزتر است. اصلاً خستگی انجام ندادنِ یک کار، چیزی فراتر از خستگیست؛ و این نوع خستگی، «تهنشین شدن» نام دارد. تهنشین شدن آدم در خودش. تهنشین شدن همهی توان و آرزو و امیدهای آدم در درون خودش. مثل تهنشین شدن ذرات شناور در گودال آبی که سنگی به درونش انداخته باشی. مثل تهنشین شدن دانههای خاکشیر در یک لیوانِ شیشهای.»
"بعد از ابر" کتابی است در سبک رئالیسم اجتماعی که تعامل انسان و طبیعت، تبعات سدسازی غیراصولی، عشق، تنهایی و انزوا، شکست، حرص و طمع، خودخواهی، شبیخون تکنولوژی و.. را شامل میشود. مخاطبان بسیاری اذعان داشته اند که با کتاب نوعی ارتباط دوستانه برقرار کرده اند، نوعی همذاتپنداری که قرابت قلم نویسنده به زندگی روزمره آن را سبب شده است. این کتاب تاکنون در ایران ۳۵ بار تجدید چاپ شده است. "مانا خسروشاهی" برگردان این کتاب به زبان انگلیسی را انجام داده است، کتاب "بعد از ابر" در ۲۵۶ صفحه و توسط نشر "ایجاز" در ایران منتشر شده است.
یکی دیگر از آثار معروف بابک زمانی، کتاب "لطفا یکی مرا از مرگ نجات دهد" است که شامل چهل دیالوگ و چهارده روایت برای نمردن میشود. بابک زمانی این کتاب را طی چهارسال نوشته است؛ پروسه نگارشی که طی آن آموخت تا واقعیتها را بهتر ببیند و افراد واقعی و حرفهای واقعیشان را بشنود و دریابد. این دیالوگها آن قدر خالص و واقعیاند که احساسات واقعی را نیز در مخاطب بیدار میکنند. احساساتی که مسیر دلتنگی را روشن میکند، دلتنگی که همان درون مایه اصلی کتاب است، دلتنگی که تلخ است و طوفانی، دلتنگی که درد است و درمان.
در بخشی از کتاب آمده:
- گفت: «چرا این ماهیایی که با قلاب میگیری رو دوباره رها میکنی توو رودخونه؟!»
- گفتم: «خب ممد، من که نمیخوام بکشمشون، همینجوری واسه سرگرمی قلاب میندازم»
- گفت: «نه، دیگه فرقی نداره بندازیشون تو آب یا نندازی»
- گفتم: «چطور مگه؟»
- گفت: «آخه ماهی که یه بار به زور از آب جداش کردی، ممکنه به آب برگرده، اما به زندگی هرگز..»