نگاهی به گاو؛ اثر ماندگار داریوش مهرجویی
✍امیر کبیریان
"گاو"، داستانِ دهی قدیمی با خانه های گلی و کوچه های درهم است. برکهای در مرکز آبادی است که محل تلاقی این کوچههاست و پای برکه، سکویی است که در واقع قهوهخانه ده و کانون اصلی تجمع مردم محسوب میشود. فیلم با معرفی کاراکترها و فرهنگ اهالی روستا آغاز شده و در ادامه به معرفی شخصیت اصلی داستان یعنی "مشد حسن" میپردازد. رابطه عمیق و نسبتا عاشقانه او با گاوش به خوبی در پاره آغازین فیلم به تصویر کشیده میشود و پس از آن نیروی تخریب کنندهای داستان را وارد مرحله جدیدی میکند؛ جایی که زن مشد حسن، شیوَن کنان در مرکز آبادی به مرگ گاو اشاره میکند! در زندگی روستایی، گاو و گوسفند هستی یک زندگیاند و نابودی آنها پیامدهای ناگواری را به همراه دارد. نیاز شدید و حیاتی به این حیوان و ترس از دست دادن او، مشدحسن را مجنونوار، دیوانه گاوش کرده.. از دست دادن چنین چیزی، قطعا میتواند ضربهای جبرانناپذیر به او وارد کند که این اتفاق میافتد و او را دچار فروپاشی ذهنی تا مرز توهم گاوشدگی و نهایتا مرگ میکند! فضایی که فیلم از جامعه به نمایش میگذارد، فضایی غمزده و راکد است؛ جامعهای که برای گریه کردن، ناراحت شدن و شنیدن خبر بد، آبستن است. این جامعه فقط زمانی شاد میشود که فردی را که معمولا در موضع ضعف قرار دارد، مورد تمسخر و یا آزار و اذیت قرار دهند و از این کار لذتی سادیستیک ببرند. در این جامعه، حریم خصوصی و زندگی شخصی معنای خاصی ندارد. سرها و چشمها همهجا هستند: لای در، پنجره، بالای دیوار، پشت دیوار، پشتبام و.. و دخالت در زندگی دیگران و فضولی، امریست بدیهی.. انگار همگی با هم زندگی میکنند و فردیت هنوز به معنای مدرن آن شکل نگرفته! در این جامعه، زنان نقش بسیار کمرنگ و به حاشیه رانده شدهای دارند. آنها به جز غذا و چایدهی به مردان و زاییدن، هیچ نقش مهمی را ایفا نمیکنند و تنها عکسالعملشان به وقایع و اتفاقات، گریه و ناله است. همه مردم روستا در حالتی از فقر و بیچیزی (چه از نظر دارایی درونی و چه از نظر دارایی بیرونی) با حوادث دست و پنجه نرم میکنند و در آخر این مرگ و خرافات است که پیروز از این میدان مبارزه، بیرون میآید.
فیلم "گاو" نگاهی کاملا اجتماعی سیاسی به جامعه روزگار خود دارد و در قالب نشانههای سینمایی و به ویژه قاب بنديهای بسیار عالی توانسته زبان حال آن برهه از تاریخ را نشان دهد. گاو با ظهور خود در دهه 40، پیکر رخوتزده سینمای ایران را تکانی داد و بر ادامه راهش تاثیری انکارناشدنی گذاشت. از نخستین نمایش فیلم، توافقی عمومی و ناگفته بر سر کیفیت و جذابیت آن بین نخبگان و سایر سینمادوستان برقرار شد که تا امروز هم ادامه داشته است. کارنامه مهرجویی شامل چندین فیلم کوتاه و بلند، فیلمنامه، رمان، تحقیق و ترجمه است اما وي با ساخت "گاو" نگاههای جهانی را متوجه سینمای ایران کرد و یکی از کارگردانان پیشتاز موج نو سینمای ما لقب گرفت. فیلمنامه گاو حاصل همکاری مهرجویی و غلامحسین ساعدی است و بر اساس مجموعه داستانهای "عزاداران بَیَل" نوشته شده. اکثر گفتوگوهای کتاب بدون کمترین تغییر در فیلم نقل شده است و در موارد اندکی نیز که بعضی تغییرهای جزئی در آنها داده شده، گفتوگوها شسته و رفتهتر از کار درآمدهاند. اهمیت فیلم بیشتر از همه، مرهون دوری از راه و رسم محتوا و تکنیکهای فیلم فارسی است. این فیلم، نسخه دوم یا سوم یک فیلم غربی هم نیست بلکه دارای چاشنیهای ایرانی است و تأثیری نیز اگر بوده به شکل الهام است نه تقلید! فیلم همزمان با اکران خود، سبب تحسین منقدان و روزنامهنگاران داخلی و خارجی شد به گونهای که تام میلن در روزنامه آبزرور و راجر ایبرت در روزنامه شیکاگو به نقد و تمجید از آن پرداختند. انتخاب "گاو" به عنوان بهترين فيلم تاريخ سينمای ايران از نگاه منتقدان در سالهای ۶۷،۵۱ و ۷۸ نشان میدهد كه اين فيلم تا چه اندازه مهم است!