آنالیز مقداد ترابی از فیلم گلادیاتور
واقعا اینکه کدوم بچه از اون یکی خوشگل تره (وای میخوام سرم رو بکوبم تو دیوار به بچه من رای بدید بگید خوشگله تا من برنده بشم وااااااای خدا ) یا اینکه کی کجاش رو به چه قیمتی بیمه کرده یا آمار گل های زده کریس رونالدو یا مسی یا اینکه چه جوری با توپ بازی میکنن (دقت کنین بازی) یا فلانی چند تا بچه به فرزند خوندگی قبول کرده یا کی با کی ازدواج کرده یا طلاق گرفته ، کی چه جایزه ای برای هدر دادن عمر مردم گرفته یا مسخره بازی و دوربین مخفی ، عکس از غذایی که فلانی داره میخوره و .... خدایی چقدر اینا روی زندگی ما تاثیر مثبت میزاره. حتما شما هم یوتیوب ، اینستاگرام ، تلگرام و .... رو میبینید چند درصدش به نظر شما مفیده .
در دفاع از خودم : فکر نکنید که من همش دارم این چیزا رو میخونم و پیگیری میکنم ولی چون با ادم های مختلفی سر و کار دارم میبینم که دارن چی کار میکنن و راجع به چی حرف میزنن
قبول دارم که بعضی از پست ها ، افراد و بسترها مثلا همین ویرگول مفید هستن اموزش و .... میزارن که میتونه مفید باشه ولی واقعا اینا چند درصد از کل هست و به نسبت همه ی محتوای موجود چقدر دیده میشن؟
اخیرا دوباره فیلم گلادیاتور رو دیدم چند تا نکته برام جالب بود که خواستم با شما در میون بزارم
فیلم از جایی شروع میشه که امپراتور پدر داره میجنگه و یه جنگجوی خوب داره که برای هدف خاصی داره میجنگه میگه برای شکوه و جلال روم دارم میجنگم جنگ رو پیروز میشن و بعد امپراتور به جنگجوی خودش میگه که واقعا نمیدونم این کاری که دارم انجام میدم درسته یا نه .
شاید یه جورایی داره این سوال رو مطرح میکنه که ایا برای جلال و شکوه امپراتوری باید اون رو گسترش بدیم و با بقیه کشورها بجنگیم ؟ یا بریم و از همین چیزایی که داریم استفاده کنیم و وقتمون رو بزاریم روی چیزای مهم که بهشون نیاز داریم (به نظر من اگه کار دوم رو انجام بدی خود به خود گسترش هم پیدا میکنی بدون اینکه بخوای بجنگی ، دیگران رو نابود کنی و یا خودت رو با دیگران مقایسه کنی)
عین دیالوگ امپراتور : من دارم میمیرم ماکسیموس (گلادیاتور) وقتی که یک مرد خودش را در پایان راه می بینه میخواد بدونه که هدف زندگیش چی بوده؟ در آینده نام نیک از او باقی میمونه یا نه؟ به عنوان یه فیلسوف شناخته می شود؟ یا یه جنگجو؟ و یا مستبد …؟
خلاصه پسر امپراطور هم بعد از اتمام جنگ سر میرسه و میگه کاشکی منم بودم و میجنگیدم بابا هه هم میگه ارره!! تحویلش نمیگیره ولی گلادیاتور رو خیلی تحویل میگره پسره هم یه جورایی به گلادیاتور حسودیش میشه. بعد بابا هِ به پسرش میگه بعد من گلادیاتور(ماکسیموس) باید امپراتور بشه پسره هم گریش میگره و ناراحت میشه و باباش رو میکشه بعدش میگه بابام خودش مرد . گلادیاتور میفهمه که یارو خودش باباش رو کشته و وقتی که پسره به گلادیاتور میگه از من حمایت کن تو حکومت کردن میگه حمایتت نمیکنم و پسره هم میگه گلادیاتور رو ببرن و بکشنش( اصلا مهم نیست که چه کارها و خداماتی انجام داده در گذشته همین که از امپراتور فعلی حمایت نمیکنه باید کشته بشه )
خلاصه هر جوری هست کشته نمیشه و فرار میکنه بعد میره خونش میبینه که خونوادش رو کشتن و اتیششون زدن خیلی حالش بد میشه و دیگه نزدیک بوده که بمیره که یه بابایی میاد میبردش و به عنوان برده به یه نفر دیگه میفروشتش. اونروزا برده ها باید با هم دعوا میکردن تا مردم احمق سرگرم بشن ( همیشه باید مردم احمق سرگرم بشن ).
امپراتور نالایق فعلی (پسره که باباش رو کشت) هم میره تاج گذاری میکنه و میگه باید مجلس سنا منحل بشه تا من هر کاری دوست دارم انجام بدم (باباش دوست داشت مجلس سنا وجود داشته باشه) توی سنا هم یه تعداد مخالف و موافق داره خب پول داره و تعدادی از اعضای مجلس رو خریده. مشاورش میگه که مردم از این کارت ناراحت میشن امپراتور هم میگه نگران نباش مردم خیلی خَرَن به این راحتی ناراحت نمیشن من اونا رو سرگرم میکنم.(نقل به معنی ) میگه میخوای چیکار کنی میگه براشون سرگرمی راه میندازم (برده ها با هم دعوا کنن تا مردم احمق سرگرم بشن) یه دیالوگ داره که خیلی باحالا میگه من به اونا مرگ رو هدیه میدم و اونا خوشحال میشن شاید بشه گفت اینکه عمر یه نفر رو ازش بگیری یه جورایی طرف رو کُشتی خلاصه گلادیاتور قصه ما هم که از لیگ دسته دو به مراتب بالا تر میرسه و میاد تو استادیوم اصلی کشور که گنده ها با هم مبارزه میکنن خیلی خفن میجنگیده ( البته فقط با انگیزه انتقام میجنگه تا بتونه زنده بمونه و انتقام بگیره ) تا اینکه همه دوستش میدارن .
خلاصه مردم کلی پول بلیط میدن و تو سر کله هم میزنن تا بیان و عمرشون رو هدر بدن و ببینن که کی پیروز میشه (حیف شد که اون روزا موبایل نبود اگر بود میتونستن عدد ۲ رو بفرستادن به 1002712 تا به مبارز خودشون رای بدن خدا رو شکر که حالا موبایل هست ) پولا رو هم صاحب های برده ها میخورن و امپراتور هم سود خودش رو میبره (مردم سرگرم شدن و اصلا حواسشون به خیلی چیزای دیگه نیست) و هر کاری دلش میخواد میکنه خلاصه اخرش گلادیاتور امپراتور نالایق رو میکشه و فیلم تموم میشه . خیلی چیزا توی فیلم هست که میشه راجع بهش صحبت کرد ولی نکاتی که به نظر من رسید اینا بودن. و البته خیلی چیزای دیگه که حال نوشتنشون رو ندارم
ولی این مقاله به نظرم مفید اومد پیشنهاد میکنم شما هم بخونیدش راجع به ..... خودتون ببینید چیه
واقعا چند چندیم با خودمون داریم چیکار میکنیم ایا ما رو کشتن و فکر میکنیم زنده هستیم؟
من گاهی رادیو هم گوش میدم تو ماشین و گاهی برنامه های تلویزیون رو میبینم واقعا دارن بودجه میدن برای اینا ؟ خدا میدونه که میتونم ثابت کنم که اگه این اسکناس ها رو توی زمستون بریزی تو بخاری و بسوزنی مفید تر از بعضی از این برنامه هاست.