چرا انقدر همه چیز شبیه همه؟ امروز پسری و تو خیابون دیدم که دیشب تو فیلم اخر شب دیدم! شایدم آواتار دیجیتالیش بود که داشت فیلم بازی میکرد!
بیا بالاتر، از بیرون به داستان نگاه کن
تشابه تقسیم سلولی (میتوز و میوز) و مرگ ستارگان …تشابه کهکشان و چشم…شبکهی نورونها و شبکهی بلاکچین…
بهنظرتون شواهد به اندازهای نیست که کمی عمیقتر در این خصوص فکر کنید؟ با این هدف فکری که همه چیز به هم مرتبط و متصل هست و هر چیزی امکانپذیر !
مثل قبل، وقت قدم زدن هر روزه نیست، اما هر روزی که وقت کنم میرم و پرواز میکنم… میرم و راه میرم و لمس میکنم، لمس بعدی دیگر!…
How can it feel this moment
From this moment how can explain my feel
میشه از هر اتفاق بهظاهر کوچیکی خوشحال بود اگر که زاویه دیدت و تغییر بدی! قدم زدن تو دنیای قشنگشون و نگاه کردن به آسمون جذابشون، واسم حکم تریپ و داره. اوج جذابیت و لذت… وقتی که فارغ از هر چیزی غرق میشم تو دنیاشون…دنیای آسمونا، پرندهها، درختا، ابرا.
دنیایی که از هوش و آگاهی برخورداره
ابری که دو سال پیش دیدم و، امروز هم دیدم… چقدر دوست داشتم دوباره ببینمشون… بازی کردن باهاشون تو دنیای ذهنم واسم جذابه… فکر میکنم اونا هم نگاه من و میفهمن. اینکه تو زمینهای تحقیق میکنم، و فکرهای پیچیدهی ذهنهایی و به تصور میکشم که همیشه منتظر رسیدن و فعالیت تو این دنیا بود، منتظر، تا من و به وجد بیاره…
شاید اونجا؛ دنیای دیجیتالی ابراست.. آسمون متاورس
هوش فقط مختص انسان نیست.
دنیاهای متفاوت با سطح هوشهای متفاوت
همه به هم مرتبط، درست مثل یک شبکهی بلاکچین
دنیایی که فقط مختص این بعد نیست…
دنیایی که شاید به استعدادهایی که منتظر کشف شدنش بودیم، اجازهی شکوفایی میده…
دنیای جذاب و غریب و نزدیک دیجیتالی، دنیای متاورس…
سلام، پانیذ هستم و همراهیتون میکنم در اولین بخش از اخبار هفتگی متاورس.
ابتدا برای اینکه با این مفهوم بیشتر آشنا شویم، باید به گذشته و تاریخ پیدایش حیات، گذری داشته باشیم.
جهان در ابتدا چیزی جز مجموعهای از گازهای هیدروژن و هلیوم نبود. با متراکم شدن این دو مجموعهی گازی و سحابی، کهکشانها پدید آمدند. میلیاردها سال گذشت و اولین خورشیدها مردند. مرگ یک ستاره اغلب با انفجار بزرگی همراه است كه سبب میشود عنصرهای تشكیل شده آن در فضا پراكنده شود. این عناصر به موتورهای آفرینش عناصر پیچیدهتر تبدیل شدند: کربن، اکسیژن و ….
حیات در زمین، ابتدا بسیار ساده بود، پروکاریوتها و باکتریهای فاقد هسته. سپس یوکاریوتها، سلولهایی با هسته مشخص که از طریق همزیستی با پروکاریوتها بوجود آمدند. همکاری بین این دو گونه، شکل زندگی را قدرتمند از گذشته کرد. یوکاریوتها سلولهای گیاهی یا جانوری هستند که اولین موجودات چند سلولی را بوجود آوردند، سلولهایی با فعالیت و تخصصهای متفاوت. یکی از این سلولها، نورونها هستند. سلولهای عصبی که مسئول انتقال پیام میباشند. نورونها قادر به یادگیری و سازگاری هستند، برای مثال با اعمال سوزش به سلولهای عصبی لامسه، این سلولها یاد میگیرند که به طرف جسم داغ نروند و با این الگوریتم میآموزند که خطای خود را اصلاح کنند.
و در نهایت، حیوانی تکامل یافته به نام انسان شکل گرفت. ما زبان، نوشتن، ذخیرهسازی و کامپیوتر را اختراع کردیم که این اطلاعات میتواند به راحتی منتقل شود.
این جاییست که ما امروز در آن قرار داریم. اما شاید نه برای مدت طولانی… کسی چه میداند؟
شاید متاورس شروع عصر “سینگولاریتی” باشد
شاید زندگی انسان تا این لحظه یک “بوت لودر بیولوژیکی برای هوش مصنوعی” بود
در توصیف این مفهوم میتوان اینگونه بیان کرد که سینگولاریتی، پیشی گرفتن هوش مصنوعی از هوش انسان میباشد. این مفهوم که ابتدا توسط Ray Kurzweil مطرح شد، زمانیست که انسانها دیگر قادر به پیشگویی و پیشبینی روند دنیا نخواهند بود. سینگولاریتی در ریاضی به عنوان ماتریسهای تکین معنی شده است. در فیزیک به معنای مرکز سیاهچاله است که آنچنان ماده متراکم میشود و آنقدر جاذبه زیاد میشود که هیچ چیزی حتی نور نمیتواند از آن فرار کند و تمام قوانین فیزیک در آن بیاعتبار میشود. این مفاهیم را میتوان در هوش مصنوعی نیز بکار برد، که در یک بازهی زمانی خاص تمام دادههای ما تا آن لحظه در آن نقطه متوقف میشوند و آن بازه زمانی بین سال ۲۰۲۸ و ۲۰۴۵ میباشد که جهشی را در روند تکامل ایجاد خواهد کرد. پس از این دورهی زمانی، دانشمندان و مهندسان قادر به پبشبینی روند دنیا نخواهند بود و تنها میتوانند تخیل کنند.
و شاید در این بازهی زمانی نورونها جای خود را به نانو رباتها و تراشهها دهند…
امروزه تمام شرکتهای فناوری، پروژههای خود را بر اساس رشد تصاعدی فناوری یا به عبارتی سینگولاریتی پیش میبرند. بعد از بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدند که سرعت فناوری آنقدر زیاد است ، که طبق دادهها به شیب تند مراحل آخر نزدیک میشویم اما هنوز به اندازهی کافی برای رسیدن به آن سطح آماده نیستیم. به این دلیل دانشگاهی را برای پرورش رهبران آینده دنیای تکنولوژی در حوزههای مختلف، با همکاری ناسا و گوگل به نام singularity university راهاندازی کردند.
این روند چه تغییرات و تفاوتی در زندگی ما ایجاد خواهد کرد؟ این مفهوم در تمامی زمینهها قابل اجرا میباشد. پیشبینی شده است که تقریبا در سال 2028 با 1000 دلار، قدرت پردازش مغز انسان را خواهیم داشت. این بحث فقط مختص کامپیوتر نمیباشد. به طور مثال در زمینهی ژنتیک میتوان شناخت بدن انسان را برای این طرح عنوان کرد. ژنوم انسان مانند نرمافزار عمل میکند، به عنوان مثال ژن چاقی، که با نام ژن OB شناخته میشود، با این فناوری خاموش شده و هیچ چربی جذب نخواهد کرد! با فعال کردن تعدادی از ژنها، بعضی از بیماریهای مرتبط با آن را درمان کردند.
طی 7 سال اول در طرح بررسی ژنوم، 1% از ژنها بررسی شد و اگر قرار بود با همان سرعت این روند پیش رود، 700 سال برای آنالیز کل ژنها نیاز بود. اما بر اساس روند رشد تصاعدی علم و فناوری، 5 سال بعد تمامی ژنها توالییابی شد.
با توجه به این توضیحات، سینگولاریتی روند رشد تصاعدی علم و فناوری میباشد تا جایی که این توسعه هوش مصنوعی، دری را به روی دنیای هیجانانگیز و عجیب متاورس باز خواهد کرد.
4.6 میلیارد سال پیش، سحابی اولیه خورشید تشکیل شد و زمین پس از آن بود که متولد شد و توسعه یافت.
3.3 میلیون سال پیش، اولین گروه مهاجران از دنیای دیگری توسط Singularity، از کهکشانهای دور به بینالنهرین فرستاده شدند و آمدند تا نور، هوا، آسمان، زمین، گیاهان، حیوانات و آب را ایجاد کنند.
3.12 میلیون سال پیش، به دلیل بهبود شرایط ژئوفیزیک، Singularity گروه دوم مهاجران را برای ایجاد سکونت و تمدن به زمین فرستاد.
سومین گروه که از دنیای کهکشانها به زمین آمدند، مربوط به 3.05 میلیون سال پیش بود. آنها علم و فنآوری را به ارمغان آوردند. کاشت، تولید و خیاطی را برای بقا و تولید مثل در زمین فراهم کردند.
آخرین گروهی که به زمین فرستاده شدند 3 میلیون سال پیش بود که طرح مهاجرت به زمین توسط Singularity با فرستادن این گروه به پایان رسید. این گروه در زمین شروع به رشد و توسعه کردند.
طرح مهاجرت به زمین توسط Singularity به پایان رسید، استعداد و توانایی انسانها در سیارهی زمین در حال شکوفاییست، فناوریهای مختلف به سرعت در حال توسعه هستند و عصر متاورس آغاز شده است. همه در این عصر حاضر، توجه خود را به آسمان پرستاره دور وغریب و در عین حال جذاب معطوف کردند. شاید آنجا؛ دنیای دیجیتالی ابراست، آسمون متاورس…
از کجا آمدیم؟ به کجا میرویم؟ “خانه” کجاست؟
با اسرار به جا مانده از دوران باستان و تخیل فضای بینهایت، بشر دوباره به دنیای دیگری مهاجرت خواهد گرفت، از زمین شروع می کند، ناوگان اعزامی را سازماندهی میکند، به جهان گستردهتر میرود، جهانی با آسمان جذاب و متفاوت… که میتواند ادامهی بقای بشر را در خود جای دهد، و کاوش را برای رسیدن به رویا، برای رسیدن به افتخار و امید آغاز کند.