این هفته هم در بازار سهام شاهد نوسانات شدیدی بودیم، ولی از طرف دیگر نمایش علائمی صعودی از طرف چند اندیکاتور باعث شد که یک کف قیمت در کوتاه مدت ایجاد شود. موضوعی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت و تاثیر آن روی تحلیل آنچین بیت کوین را نیز بررسی خواهیم کرد.
با انتشار نتیجه جلسه کمیته FOMC در روز چهارشنبه، معاملات روزانه الگوریتم دار شدت زیادی گرفت و در نتیجه، نوسان قیمت ها نیز افزایش یافت. پاول و اعضای این کمیته دوباره صحبت های گذشته خود را تکرار کردند و متذکر شدند که روند افزایش 50 پوینتی نرخ بهره در آینده ادامه خواهد داشت.
طبق ارتباط بسیار مهمی که در نسخه 38 از تحلیل بلاک‌ویر به آن اشاره کردیم: افزایش نرخ بهره = کاهش قیمت اوراق قرضه، افزایش نرخ بهره بین بانکی (FFR) باعث افزایش فشار روی قیمت سهام شرکت ها می شود. برای مطالعه تحلیل جامع بلاک‌ویر با وبسایت خانه ترید همراه باشید.
شاخص بازار ها به هیچ عنوان نماینده وضعیت کنونی اقتصاد آمریکا نیستند. بلکه در واقع آینه ای از وضعیت 6 تا 12 ماه آینده از نظر سرمایه گذاران و فعالان آن بازار هستند.
در واقع جمله معروف «با شایعه بخر، با خبر بفروش» از همین واقعیت گرفته شده است. منابع آگاهی داخلی و معامله گرانی که انتظار یک خبر بزرگ، افزایش چشمگیر درآمد، تغییر سیاست پولی شرکت یا… را دارند، موقعیت معاملاتی خود را بر اساس آن و دقیقا قبل از انتشار خبر در بازار ثبت می کنند. زمانی که آن خبر در بازار پخش شد، سرمایه گذارانی که دیرتر از موضوع با خبر شده اند، به نقدینگی خروج تبدیل می شوند، زیرا سرمایه گذاران اصلی شروع به عرضه و فروش می کنند.
این یک نمونه از رفتار آینده نگرانه بازار است. همین دیدگاه برای جمله برعکس «با شایعه بفروش، با خبر بخر» صدق می کند.
این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که فدرال رزرو به روند افزایش نرخ بهره خود ادامه خواهد داد، چیزی که از شهریور سال گذشته راجع به آن صحبت کرده بودند. همچنین افزایش رکورد شکن تورم و قیمت کالاها نیز یک واقعیت بدیهی است.
بنابراین حالا که بازار زمان زیادی دارد تا این وضعیت را در قیمت خود لحاظ کند، اینطور نیست که باید تا سر و سامان گرفتن اقتصاد نباید منتظر جهش باشیم، سوال اصلی این است که برای شروع روند افزایشی قیمت سهام چقدر زمان باقی مانده است.
بازار سهام به خاطر شرایط اقتصادی جهش نمی کند، بلکه با افزایش تقاضا و خرید مردم افزایش می یابد. بنابراین، بازار سهام همیشه قبل از اقتصاد کف سازی می کند زیرا در نهایت به نقطه ای می رسیم که اکثر سرمایه گذارانی که به خاطر شرایط اقتصادی و ترس قصد فروش داشتند، از بازار خارج شده اند.
هفته گذشته درباره تفاوت اوراق قرضه صحبت کردیم و قیمت اوراق قرضه بنجل را با اوراق قرضه خزانه داری آمریکا مقایسه کردیم. از آن روز تاکنون، قیمت صندوق ETF اوراق قرضه بنجل HYG هفته بسیار پر قدرتی را ثبت کرد.
تا بسته شدن کندل روز پنجشنبه، HYG با کف خود فاصله 4.76 درصدی را ایجاد کرده بود. این بیشترین مقدار افزایش در قیمت اینگونه از اوراق قرضه از شهریور سال گذشته تاکنون است (به همزمانی آن قله با اولین صحبت های فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره توجه کنید!).
اگر نمی دانید این نوع از اوراق قرضه چیست، باید بگویم که اوراق قرضه بنجل یا junk bond پر ریسک ترین نوع اوراق قرضه در بازار مالی است. درست همانطور که ریزش شدید این اوراق در سال گذشته، اولین علائم برای دوره ریسک زدایی موسسات و نهادها بود، دیدن چنین جهش قیمت قدرتمندی در این هفته می تواند اولین نشانه ها از بازگشت تمایل سرمایه گذاران به دارایی های پر ریسک باشد.
البته این امکان هم وجود دارد که این جهش فقط یک «پرش گربه مُرده» در یک روند نزولی باشد ولی قطعا اتفاقی است که باید در هفته های آینده آن را زیر نظر گرفت.
در این هفته، در یک جدول اکسل برخی از داده های روندهای نزولی تاریخ S&P 500 را آورده ام. قبل از اینکه راجع به این جدول صحبت کنم، باید این نکته را خاطر نشان کنم که تصمیم گیری بر اساس میانگین آمارها یک استراتژی بازنده است.
در جدول بالا، مشاهده می کنید که استاندارد معیار این مجموعه داده چقدر بزرگ است. لازم به ذکر است که استاندارد معیار، اختلاف نقطه داده ها در مقایسه با میانه (میانگین) را نشان می دهد. وقتی مقدار انحراف معیار زیاد باشد، یعنی پراکندگی داده های زیاد است.
همین پدیده ثابت می کند که همه چرخه های بازار متفاوت هستند. از این رو، اگر فرض کنیم که یک چرخه به خاطر وقایع گذشته درست همچون انتظار ما رفتار کند، ناامید خواهیم شد. در واقع در بازارهای مالی، تاریخ تکرار نمی شود بلکه با آن تطابق پیدا می کند.
البته معتقدم که بررسی این داده ها می تواند ارزشمند باشد. این داده ها چارچوبی را به شما نشان می دهد که روندهای نزولی معمولا از آن تبعیت می کند و همچنین به ایجاد ذهنیتی برای دید به آینده به شما کمک می کند.
بنابراین، می دانید که به طور میانگین هر روند نزولی برای ریزش حدود 35.5 درصدی حدود 355 روز زمان می خواهد. تا امروز، از زمان ثبت قله S&P در روز 14 دی ماه 143 روز گذشته است و شاخص هم تاکنون 20.93 درصد ریزش داشته است.
علاوه بر این، من تعداد دفعاتی که شاخص تراش کرد در روند نزولی به سطوح بالاتری جهش کند را نیز بر اساس افزایش های 10 درصدی شمرده ام، زیرا از نظر من چنین افزایشی دیگر یک جهش کوچک نیست و رالی قابل توجهی در نظر گرفته می شود.
در جدول بالا مشاهده می کنید که میانه روند نزولی S&P، به غیر از جهش از کف روند، یک جهش بیشتر از 10 درصدی دارد. در حالی که میانگین روند نزولی 2 جهش 10 درصدی دارد. حال سوال اینجاست که این داده ها چه کمکی به سرمایه گذاران و تریدرها می کند؟
از آنجایی که میانه روند نزولی ما حدود 1 سال کامل زمان می برد، بیش از 30 درصد جهش می کند و شامل یک جهش چشمگیری 10 درصدی می شود، سرمایه گذاران باید بسیار صبور باشند. خرید نکردن با اولین نشانه صعودی بعد از ماه ها روند نزولی می تواند دشوار باشد ولی تاریخ به ما گفته که اتفاقات خوب برای افراد صبور می افتد.
البته این معنای آن نیست که S&P باید قله جدیدی ثبت کند تا دوباره شروع به خرید کنیم، بلکه به این معناست که بهتر است قبل از شروع به خرید، کمی صبر کنیم تا همه علائم خرید در شاخص ها و اندیکاتورها نمایان شوند.
جیم راپل (Jim Roppel) مدیر یک صندوق پوشش ریسک گفت: «برای ثروتمند شدن نیازی نیست که اولین نفر باشید.»
همانطور که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردم، بازار در هفته گذشته چند علامت مثبت و صعودی نشان داد. افزایش قیمت اوراق قرضه یکی از آن هاست، ولی قیمت اوراق قرضه دومین شاخصه در بازار سهام است. یعنی فقط قیمت خود سهام ها می توانند به درستی اتفاقی که در بازار می افتد را نشان دهند.
در چند هفته اخیر، شاخص ها حرکاتی خنثی و بدون روند داشتند ولی در همین مدت زمان، نمودار قیمت چند سهم توانست بریک اوت های صعودی خوبی را ثبت کند و حتی روند بعدی آن را هم حفظ کند. این بریک اوت های صعودی عمدتا در حوزه نفت و انرژی بوده و نام هایی مثل SD، EQT، CRK، HP و AR به چشم می خورد.
بهترین راه برای تصور وضعیت سهم ها در روندهای بازار این است که سهم ها را همانند یک ماهی در رودخانه تصور کنیم. وقتی در یک بازار صعودی هستیم و آب همه چیز را به سمت بالا می برد، اکثر سهم ها با روند بازار حرکت می کنند. در یک روند نزولی هم فشار فروش همه سهم ها را به پایین یا پایین دست می کشاند.
البته ممکن است در یک روند صعودی، چند ماهی پرقدرت هم باشند که قدرت نسبی بالای آن ها باعث شود که بخواهند بر خلاف جریان آب، به سمت بالا دست شنا کنند! همین سهم ها در زمانی که روند نزولی شدت می گیرد، اغلب حرکات بی روند خواهند داشت.
البته در روند نزولی دوره هایی هم وجود دارد که جریان آب متوقف می شود و شاخص ها بی روند می شوند. در چنین روزهایی، همین ماهی های پر قدرت شروع به جهش می کنند. دقیقا همان اتفاقی که در این هفته افتاد.
به طور کلی، دیدن جهش چنین سهم هایی نشانه خوبی است، زیرا با بازگشت اعتماد سرمایه گذاران به بازار، سرمایه وارد شده به چنین سهم هایی رفته رفته وارد سهم ها و حوزه دیگر بازار هم می شوند. با وجود این، ما هنوز به طور کامل در اعماق روند نزولی هستیم و نباید دلخوش به این مقدار باشیم.
البته با این وجود هم روند اصلی بازار نزولی است و این یعنی مشارکت کنندگان بازار بیشتر از اینکه تمایلی به خرید جهش ها داشته باشند، نسبت به فروش و یا باز کردن پوزیشن شورت روی آن ها اقدام می کنند. البته وضعیت کنونی بیش از یک جهش جبرانی ساده است. در روز پنجشنبه، علامتی در شاخص نزدک مرکب (Nasdaq Composite) دیدیم که نشان دهنده آمادگی شاخص ها برای شروع جهش بود. این علامت به روز دنباله یا FTD معروف است.
یک FTD فقط می تواند در یک شرایط کاملا بخصوص رخ دهد. اول از همه شاخص ما (می تواند نزدک، داو جونز یا S&P باشد) باید حداقل چهار روز از کف خود دور شده باشد. پنجشنبه، روز چهارم در شاخص های S&P، نزدک و داوجونز بود.
سپس در روز چهارم یا روزهای بعدی، به روزی نیاز داریم که شاخص رشدی 1.5 درصدی داشته باشد و حجم معاملات آن هم بیشتر از روزهای گذشته باشد.
روز دنباله یک علامت واضح از تلاش بازار برای خلق یک روند صعودی جدید است. البته به هیچ وجه به معنای آن نیست که روند نزولی بازار به پایان رسیده یا اصلاح به طور قطع تمام شده است. یک جمله معروف در اینباره هست: «همه روزهای دنباله باعث یک روند صعودی نمی شوند ولی همه روندهای صعودی با روز دنباله آغاز شده اند.»
در واقع اگر به روندهای نزولی قبلی نگاهی باندازیم، خواهیم دید که به طور کلی چند تلاش برای FTD نیاز است تا یکی از آن ها سرانجام موفقیت آمیز باشد.
در تصویر بالا می توانید اطلاعات FTD از 4 روند نزولی در قرن 21 را ببینید. سال 2020 یک مورد استثنا و غیر معمول بود، زیرا اولین FTD منجر به شروع روند صعودی شد.
ولی وقتی به میانه مقادیر این FTD ها نگاه می کنیم، می بینیم که حتی FTD هایی که به نتیجه نرسیده اند هم توانستند در طول مدت 8.5 روز بیش از 6 درصد صعود کنند و بعد با یک لگ نزولی دیگر مواجه شوند.
ارزش میانه برای مدت زمانی که برای شکست یک FTD لازم است هم 37.5 روز است. این یعنی 37.5 روز لازم است تا نمودار شاخص به زیر سطحی که FTD از آن آغاز شده بود، کشیده شود.
بنابراین به طور کلی باید گفت که FTD هیچگاه یک تضمین برای پایان شب سیه نیست ولی قطعا علامتی از یک تلاش برای تغییر روند است. در 22 سال گذشته، تنها یک بار (08/4/11) FTD در قله ایجاد شده است. تمام دفعاتی دیگر یک روز جهش دیگر هم پس از آن ثبت شده است ولی جهش میانه بعد از 8.5 روز تکمیل شده است.
درست مثل فرانکشتاین که از مرگ متولد شد، ما هم در روز پنجشنبه نشانه هایی از حیات را در برخی از سهم های مرتبط با کریپتو دیدم.
بازگشت بزرگی که بیت کوین در نمودار نشان داد، با یک روز قدرتمند در Nasdaq همراه بود که باعث شد برخی از سهم های این حوزه افزایش یابد. با اینکه هنوز برای هیجان زده شدن بسیار زود است، صحبت کردن درباره صعود و جهش، آن هم بعد از ماه ها غم و نزول، دل نشین است.
با اینکه پنجشنبه برای بسیاری از این سهم ها روز پر قدرتی بود، چند سهم بودند که از نظر ساختار قیمت قابل توجه تر از باقی بودند.
روز گذشته، MicroStrategy یک الگوی ریورسال oops را ایجاد کرد و روز خود را با جهشی 9 درصدی به پایان رساند. یک الگوری ریورسال oops زمانی ایجاد می شود که نمودار قیمت با یک گپ زیر روز قبلی آغاز می شود ولی با یک بازگشت، روز را بالای محدوده قبلی به پایان می رساند. در این مورد، نمودار قیمت MSTR با خلق یک کندل پر قدرت پوششی روز چهارشنبه و همچنین شکست خط روند کوتاه مدت، قدرت زیادی را از خود نشان داد.
به جز این بازگشت بزرگ و پر قدرت، MSTR به این دلیل قابل توجه است که کف روز پنجشنبه آن، بیش از 31 درصد بالاتر از کف ابتدای سال تاکنون بود که خود در روز 22 اردیبهشت ماه شکل گرفته است. این در حالی است که بیت کوین با کف خود 10.24 درصد، SI حدود 16.6 درصد، CLSK بیش از 11 درصد، و IREN هم 11.4 درصد فاصله دارد. سهم هایی مثل RIOT، HUT، HIVE، BITF هم از کف 22 اردیبهشت ماه خود پایین تر بودند.
Coinbase هم سهم دیگری است که در این گروه بسیار توجه من را جلب کرد. کف روز پنجشنبه COIN در واقع حدود 52.5 درصد بالاتر از کف 22 اردیبهشت بود. این عدد برای سهمی که با قیمت عرضه اولیه فروردین سال گذشته خود فاصله 82 درصدی دارد، علامت بزرگی از قدرت است.
از دیگر سهم هایی که در این هفته تحرکات قابل توجهی از خود نشان داد، می توان به CIFR، SDIG، EBON، CLSK و BKKT اشاره کرد.
لازم به ذکر است که همه این سهم ها محدوده های عرضه زیادی پیش روی خود دارند که با ادامه افزایش قیمت می توانند به مقاومت های مهمی تبدیل شوند. محدوده عرضه به نقاطی گفته می شود که سرمایه گذاران در آنجا خریده اند ولی با ریزش قیمت، سهم خود را نگاه داشته اند.
وقتی نمودار قیمت افزایش می یابد، این سرمایه گذاران شروع به فروش سهم های خود می کنند تا بعد از ماه ها تحمل ریزش و ضرر، در اولیه از معامله خارج شده و ضرر خود را جبران کنند. این باعث می شود که با رسیدن نمودار قیمت به این سطوح، سطح عرضه افزایش یابد.
مثل همیشه، در جدول بالا هم عملکرد چند سهم مرتبط با کریپتو را آورده ایم و آن را با عملکرد میانگین گروهی، بیت کوین و صندوق ETF ماینینگ WGMI مقایسه کرده ایم.
در حال حاضر، بیت کوین با قله آبان ماه خود، حدود 57 درصد فاصله دارد.
این ریزش شدید باعث شده که در شاخص بازده ماهانه یکی از شدیدترین ریزش های این دارایی در تاریخ ثبت شود.
بیت کوین در 2 هفته اخیر، کاملا در یک محدوده باریک معامله شده است و در حال حاضر هم برای دومین مرتبه در روزهای اخیر، به کف این محدوده رسیده است.
همانطور که در هفته های گذشته راجع به آن صحبت کردیم، معامله در تایم فریم های پایین تر در این بازار توصیه نمی شود و بهتر است از دیدگاه ذهنی و حفظ سرمایه، این بازار را در تایم فریم های بالاتر رصد کرد. به طور کلی، هدف این مقاله راهنمایی کردن برای خلق یک استراتژی بلند مدت است، نه کمک به معامله گران کوتاه مدت.
با توجه به این موضوع، از دیدگاه تایم فریم بالا هنوز تغییراتی نسبت هفته های گذشته و نسخه های قبلی تحلیل آنچین ایجاد نشده است، از این رو پیشتر نسبت به تکرار مکررات قبلی از شما عذر می خواهم.
مثل قبل، از نظر سطحی که می تواند باعث ورود نیروی محرکه شود، در 47,000 دلار قرار دارد. این سطح به خاطر تلاقی فاکتورهای مختلف آنچین و همچنین الگوهای تکنیکالی که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت، تعیین شده است.
اول از همه، میانگین متحرک نمایی وزن دار 180 هفته ای که به داده های جدیدتر اهمیت بیشتری می دهد، در این سطح قرار گرفته است. وقتی این میانگین متحرک به رنگ سبز در می آید، یعنی در حال افزایش است و رنگ قرمز آن هم نشان دهنده حرکت کاهشی آن است. این میانگین متحرک، یکی از ابزارهای قابل اتکا برای اندازه گیری مومنتوم است.
این میانگین متحرک در حال حاضر، در سطح 47,166 دلار قرار گرفته است.
دلیل بعدی، سطح شروع سال 2022 است که در 46,200 دلار قرار گرفته است.
فاکتور بعدی هزینه معیار هولدرهای کوتاه مدت (STH) است. لازم به ذکر است که این شاخص در واقع هزینه معیار (قیمت تمام شده برای خرید کوین) تمام اشخاصی است که در 155 روز گذشته وارد بازار شده اند. این شاخص هم اکنون در سطح 45,038 دلار قرار دارد.
در ضمن، بیت کوین در محدوده 22 تا 24 هزار دلار، ارزش فوق العاده ای دارد. این محدوده که ارزش بیت کوین را تعیین می کند هم بر اساس فاکتورهای مختلفی به دست آمده است.
اولین فاکتور، قیمت محقق شده است. قیمت محقق شده در واقع هزینه معیار تمامی اشخاص آنچین است. این شاخص در حال حاضر در سطح 24,000 دلار قرار گرفته است. در تاریخ بیت کوین، هر زمان که نمودار قیمت به زیر قیمت محقق شده کشیده شده است، فرصت خرید بسیار خوبی برای آن ایجاد شده است. البته این اتفاق در موارد معدودی رخ داده زیرا کشیده شدن نمودار به زیر این شاخص به معنای آن است که مجموع مشارکت کنندگان بازار در ضرر هستند.
با مقایسه قیمت محقق شده با قیمت بازار به نسبت MVRV می رسیم. هر زمان که قیمت نقدی بیت کوین به زیر قیمت محقق شده کشیده می شود، این اوسیلاتور هم به محدوده سبز رنگ موجود در کف نمودار وارد می شود. محدوده ای که به طور کلی به عنوان فرصت خرید شناخته می شود.
در ادامه به سراغ شاخص Mayer Multiple می رویم که در واقع قیمت نقدی بیت کوین را با سطح میانگین متحرک 200 روزه مقایسه می کند. این شاخص هم اکنون به حوالی کف تاریخی خود نزدیک شده است.
حالا می توانیم به باند دمای قیمت که توسط تحلیلگر حوزه کریپتو Dilution Proof خلق شده، نگاهی باندازیم. این شاخص مقدار انحراف معیار قیمت نقدی بازار از روند 4 ساله خود را نشان می دهد. کف این باند در حال حاضر در حوالی سطح 21,000 دلار قرار گرفته است.
در تصویر زیر هم میانگین متحرک 200 روزه را مشاهده می کنید. اندیکاتوری که در گذشته به عنوان کف چرخه ها عمل کرده است. میانگین متحرک 200 روزه در حال حاضر در حوالی سطح 21,000 دلار قرار گرفته است.
و آخرین فاکتور نشان دهنده ارزش بیت کوین هم میانگین متحرک نمایی وزن دار 180 ماهه است که هم اکنون در سطح 20,400 دلار قرار گرفته است. این شاخص هم یکی از اندیکاتورهای معتبر است و با افزایش به رنگ سبز در می آید. با توجه به این میانگین متحرک، رفتار قیمت بیت کوین در بلند مدت کاملا صعودی است.
در آخر هم نوبت به یکی از مشخصه های جالب توجه بازار می رسد و آن فعالیت ساعات فعالیت آسیا در مقایسه با ساعات معاملاتی آمریکا و اروپا است. چیزی که در تصویر زیر مشهود است، این است که آسیا در دو سال گذشته به طور کامل بازار را تحت سلطه خود در آورده است.
شبکه بیت کوین و تکنولوژی خارق العاده آن یک سیستم بی بدیل دارد: الگوریتم اجماع اثبات کار (ماینینگ) که با تنظیم خودکار سختی ماینینگ ترکیب شده است. این یعنی وقتی نرخ هش (دستگاه ماینر) بیشتری وارد شبکه می شود، سختی شبکه هم افزایش می یابد تا میزان توزیع موجودی همواره بدون تغییر باقی بماند.
در روز چهارشنبه، سختی شبکه بیت کوین کاهشی 4.3 درصدی را ثبت کرد. این یعنی هر بلاک بیت کوین با سرعتی کمتر از هر 10 دقیقه ایجاد میشد و شبکه هم به طور خودکار سختی استخراج را کمتر کرد، زیرا تخمین زده بود که نرخ هش در حال خروج از شبکه است.
هنوز بسیار زود است که این کاهش را شروع پدیده تسلیم ماینرها در نظر بگیریم، ولی اگر بیت کوین به روند کاهشی و ناامید کننده خود ادامه دهد، می توان انتظار داشت که ماینرهای قدیمی تر از شبکه خارج شوند، زیرا فعالیت آن ها دیگر برای صاحبان آن ها صرفه اقتصادی ندارد.
منبع : Blockware Intelligence
ترجمه شده توسط میلاد در خانه ترید
هفته نامه‌های تخصصی تحلیل آنچین بیت‌کوین هر هفته در خانه ترید
