ویرگول
ورودثبت نام
متیو تروث
متیو تروث
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

سُفره پهن‌تر، منافع بیشتر

در اغلب مدل‌های تربیتی خانواده‌ها، همیشه سعی بر این هست که داشته‌های خودتو حفظ کن، مراقب باش اگر ایده‌ای داره اگر چیزی بلدی به کسی یاد ندی، نکنه یه موقع برای خودت رقیب درست کنیا، خلاصه اینکه کلا میگن فقط تمرکزت رو خودت و رشد شخصیت باشه، شاید راحتترش اینه که نون به کسی نده

اما تو دنیای امروز یواش یواش داره این مدل ذهنی کمرنگ‌تر میشه خداروشکر، خوبه که بتونیم یاد بگیریم یک سفره بزرگتری پهن کنیم و همه سهم بیشتری داشته باشن تا اینکه بگیم یه سفره دارم مال خودمه. یادمه وقتی صداوسیما کار می‌کردم به طور تخصصی کار اجرایی موشن‌گرافیک می‌کردم و کارگردانی هنری، همیشه در حال یادگرفتن چیزای جدید بودم و کلی تکنیک‌های اجرایی خوب بلد بودم. من زمانی حالم بهتر بود که به همکارام چیزای جدیدی که بلد بودمو یاد می‌دادم.

نکته مهمی وجود داره، تو صداوسیما فضای زیرآب‌زنی بسیار فعال و قدرتمنده، اغلب مراقبن که اتفاقی براشون نیافته یا حتی چون قیمت اجرای برخی پروژه‌های موشن‌گرافیک پایینه سعی می‌کنن به هر قیمتی اون پروژه رو بگیرن. خوب راستش من هیچوقت نشد پروژه‌ایو برم بگیرم همیشه پروژه‌هارو بهم واگذار می‌کردن بخاطر کیفیت کار اجراییم. وقتی به همکارام تکنیک‌های جدیدو یاد میدادم (برعکس خیلی از همکارام که اگر چیزی بلد بودن کلا انگار بهشون وحی نازل شده و یاد نمیدادن) چندین آدم اونجا بود که می‌تونست پروژه‌هارو با کیفیت خوب انجام بده، نتیجش چی بود؟

  • قیمت پروژه‌ها افزایش پیدا کرد (چون کیفیت و مهارت اغلب بچه‌ها بالاتر رفت)
  • اگر یه پروژه بهم واگذار میشد لزومی نداشت تنهایی انجام بدم
  • اگر پروژه‌ای میگرفتن سایر بچه‌ها به من میگفتن که بیا باهم انجام بدیم

من قصدم فقط یاد دادن بود و آموزش مهارت‌ها و تکنیک‌هایی که بلد بودم به این فکر نکرده بودم که چه منافعی برام داره، قطعا اگر با ذهنیت مسموم بهش نگاه می‌کردم شاید بهتر بود چیزی به کسی یاد نمی‌دادم. خیلی زیباست که بتونی نه فقط برای خودت بلکه اثر جمعی بذاری و بعدها ببینی چقدر اتفاقات مثبتی رخ داده.

نظام سرمایه‌داری میگه رقیبتو شکست و بده و سهم بیشتری برای خودت بردار اما یه چیزی اینجا مطرح نشده، وقتی رقیبتو شکست میدی به این معنی نیست که تو سهم بیشتری کسب می‌کنی، به‌جای اینکه بیاییم رقیب‌های خودمونو حذف کنیم. بیاییم به هم کمک کنیم تا سفره بسیار بزرگتری داشته باشیم. بیاییم سرمایه‌گذاری کنیم روی گسترش بازار و بزرگتر کردنش اینجوری نه تنها برای خودمون سهم "واقعی" بیشتری خلق می‌کنیم. بلکه ریز بازارها و ریز خدمات زیادی هم می‌تونن شکل بگیرن و کارآفرینی غیر مستقیمی هم ممکنه شکل بگیره.

یادمه تو پارادایس‌هاب که بودم، اولین اقدامم این بود که با تمام رقبای مستقیم خودمون تفاهم‌نامه همکاری امضا کردیم. اهداف زیادی داشتم مثل:

  • بزرگتر کردن بازار
  • خارج شدن از فضای جنگ بر سر قیمت
  • تمرکز بر برند بجای تمرکز بر میز و صندلی و فضا فیزیکی
  • کاهش هزینه همه فضاهای کار اشتراکی (بجای تبلیغات و رقابت روی خدمات بهتر هزینه بشه)
  • و خیلی منافع دیگه که در مسیر این مقاله نیست.

یه مطلبم به این داستان تفاهم‌نامه‌ها اضافه کنم، حتی برای من مهم بود که اگر با یک شرکت یا سازمان جهت استفاده از خدماتشون کد تخفیفی می‌گیریم سایر فضاهای کاری هم بتونن ازش استفاده کنن، این باعث میشد بجای اینکه هر کدوم از ما جداگانه با یک سازمان قرارداد ببندیم. یک فضای کار خدماتشو با سایرین به اشتراک میگذاشت، حالا من نمیدونم بعد از خروجم چقدر این‌ها عملیاتی باقی موندن و ادامه دادنش ولی مهم اینه چیزی که دارم میگم، نه تنها عملیاتی هست، بلکه خودم انجامش دادم.

می‌تونید گفتگوی مارو بخونید:

در ضمن اگر دوست داشتین در مورد روابط استراتژیک یاد بگیرین، کپشن محتوایی که در اینستاگرام نوشتمو بخونید:

عکس‌هایی که مربوط به امضا تفاهم‌نامه‌ها میشه کپشن آموزشی در خصوص روابط استراتژیک دارن، به ترتیب از پایین ببینید. اونجا توضیح دادم و دوباره مطرح نمی‌کنم. شما اگر بتونید ذهنیت رقابت مستقیم و جایگزین ذهنیت عشق‌ورزی به سایرین و کمک به رشد خودتون و سایرینو کنید، مطمئن باشین در مدت زمان کمتری و سرعت بیشتری رشد می‌کنید.

حتما شما هم شنیدین که میگن برای موفقیت در کسب‌وکارت باید نتورک خوبی داشته باشی و آدم‌های زیادی رو هم بشناسی؟ واقعیت اینه هرچی افراد بیشتری در شبکه ارتباطی شما باشه، قطعا سود بیشتری هم میتونید کسب کنید. شما یک سری مخاطب دارین و رقیبتون هم یک سری مخاطب داره که مستقیم در زنجیره ارتباطی با اون شرکت هستن. وقتی باهم شروع به همکاری کنید و منافع و ارزش‌های جدیدی خلق کنید. مخاطبینتون هم حق انتخاب‌های بیشتری دارن.

در خصوص ذهنیت برنده-برنده زیاد میشنویم و میخونیم، اما این مدل فکری برای من معنی خیلی ساده‌ای داره، یک کیک بزرگتر خلق کن، نه به تنهایی بلکه با رقیب خودت تا هر دو سهم بیشتری داشته باشین. خوب مدل خاصی براش تو ذهنم نیست الان که بخوام بگم اما اگر بهش فکر کنید مطمئنن دلایل زیادی وجود داره که با رقیبتون بتونید همکاری کنید.

وقتی به دیگری برای کسب موقعیت بهتر کمک کنی، خودت هم موقعیت بهتری به دست میاری، ما و رقیبانمان امکانات زیادی داریم که میتونیم باهم اشتراک بذاریم. چرا هر دو منابعمونو برای اختراع یک فرمول خاص هزینه کنیم؟!

در زندگی شخصیم سعی کردم تفکر "ما بودن" رو بجای "برای من بودن" عمیقتر کنم تا هم آرامش بیشتری داشته باشم و هم فرصت‌های جدیدی خلق بشن، ساده‌ترش اینه که ما باهم هستیم یا فقط به فکر خودمانیم؟

در روابط استراتژیک یک نکته مهم وجود داره و اونم صبوریه، به نظرم حتما نباید در اولین جلسه و حتی بعد از یک تفاهم‌نامه اولیه خیلی سریع به این نتیجه برسید که چه همکاری‌های مشخصی خواهید داشت. باید انقدر برید و بیایید و بحث کنید تا به نقاط مشترک برسین و ارزش‌های جدیدی خلق کنید، دوتا مثالی که خودم تجربشو داشتم براتون نوشتم (البته خیلی بیشتره مثال‌ها)

برای خود من اثربخش بودن اولویت بالایی داشته تا اینکه ببینم افتخار و تشویق قراره نصیب کی بشه، برای همین اعتقاد دارم اغلب در زندگی کاریم شگفتی‌های بزرگی خلق کردم. درسته که دیده شدن و تشویق شدن جذابه اما نباید برای اثرگذاری منتظر تشویق دیگران بود، نتیجه کار خیلی جذاب‌تر از اینه که بخوایم بگیم ایده اصلی متعلق به چه کسی بوده

اصلا ساده‌تر مثال بزنم، شما 2تا رقیب هستین، همکاریتون میتونه در خصوص ارائه خدمات به کارمندان شرکتتون باشه، بجای اینکه اسنپ بره برای کارمنداش از فلان رستوران تخفیف بگیره، اسنپ و تپسی باهم یک قرارداد مشترک با اون رستوران خاص ببندن قطعا به نفع همه خواهد بود. شاید تو ذهنت بگی شدنی نیست ولی من میگم شدنیه چون اینکارو کردم.

نکته کلیدی چنین همکاری‌هایی تنها یک چیزه، یک متولی باشه که بتونه تمام طرفینو راضی کنه و بتونه طوری مسیرو طراحی کنه که منافع همه تامین بشه.

? برای دانلود رایگان دوره | رشد فردی با ۲۱ روش عمیق | کلیک کنید.


موفقیترقابتدرآمدزاییکارآفرینیاستارتاپ
کارآفرین | متخصص هوش مصنوعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید