بخش سوم از سلسله مقالاتم در خصوص مبارزه با بینقصگرایی و بهبود مهارتهای ارتباطی و عزتنفس
تا با حال به این فکر کردین که اگر شما باعث ایجاد لبخند روی صورت یک فرد دیگر بشین و احساس خوبی در اون ایجاد کنید، حال شما هم خوب میشه؟ شنیدین میگن که موقع سلام کردن گرم سلام کنید؟ ولی کمتر اشاره کردن که گرم سلام کردن یعنی چی، به نظرم خیلی ساده است:
وقتی حس خوبی در فردی دیگر ایجاد میکنیم، علاوه بر بازگشت این انرژی در خودمان، باعث میشیم تا فردی جذابتر باشیم. به این فکر کنید که یک نفر هر روز صبح خیلی بی حال و خسته به شما سلام کند و سرش را بیاندازد پایین و به مسیر خود ادامه دهد. خوب قاعدتا بعد از مدتی این فرد جذابیتش را برای شما از دست خواهد داد و شاید سعی کنید از او فاصله بگیرید. بعد از مدتی این فرد از جامعه اطراف خود دورتر خواهد شد و دوستان کمتری خواهد داشت.
مثال سادهای از خودم میزنم، من در خیابان محل زندگیم وقتی از درب خانه خارج میشوم تا سر خیابون که ماشین سوار میشم. به تمام صاحب مغازههای محل لبخند میزنم، سلام میکنم و میگم امیدوارم روز خوبی داشته باشن، و موقع برگشتن به خونه یه خدا قوت بهشون میگم. همین امر باعث شده تو محلمون دوستان زیادی داشته باشم حتی اگر پول نقد همراهم نباشه بتونم خرید کنم و بعدتر پولشو بدم. میبینی، یک برخورد ساده علاوه بر ایجاد حس خوب هم در خودم و هم در دیگری، باعث شده تا بیشتر مورد اعتماد سایرین باشم.
اما دقت کنید که این حس خوب باید از صمیم قلب شما باشه و با تمام وجود بخواین که حس خوبی در دیگری ایجاد کنید چون ما انسانها بعد از مدتی قطعا میفهمیم که چه کسی واقعا حال ما را میپرسد و چه کسی فقط یک رفتار خودکار کتابی انجام داده، شاید اوایل برایتان سخت باشد ولی کمکم در شما نهادینه و قویتر خواهد شد.
اگر مدیر یک شرکت هستید به این نکته توجه کنید که نیروی حراست شما و پشتیبان مشتریان شما جزو اثربخشترین منابع شما محسوب میشن، فرض کنید وارد یک سازمان بسیار بزرگ میشین که ساختمانی جذاب دارد و محیط کاری بسیار دیدنی، اما پس از ورود با برخورد تلخی از نیروی حراست مواجه میشین، احتمال بسیار زیاد حس خوبی از اون سازمان نخواهید داشت چرا که اولین برخورد کاملا تجربه تلخی براتون بجا گذاشته، تجربهای که اثری "احساسی" در ذهنتون ثبت کرده.
من در مقاله قبلی اشاره کردم که اگر مسئولیتپذیرانه و همدلانه برخورد کنیم، میتوانیم ما احساس خوبی در ذهن آن نیروی حراست ایجاد کنیم، اما آیا همه افراد به این ارتباط اینطور نگاه میکنند؟! پاسخ احتمالا منفی باشه چون بسیاری از افراد در خصوص مهارتهای ارتباطی نه مطالعه کردهاند و نه وظیفهای روی دوش آنها است. به این فکر کنید که مدیر یک شرکت دیگر یا یک استاد بزرگ به شرکت شما بیاید و برخورد تندی از نیروی حراست ببیند، آن وقت چه؟ پس به این بخش توجه ویژهای کنید. در خصوص پشتیبانی مشتریان نیز همین امر صادق است.
برای اینکه این دو بخش ارتباط سالمی با سایرین برقرار کنند به سه نکته مهم توجه کنید:
ممکن است بگویید اگر همیشه ما رفتاری خوب داشته باشیم از ما سو استفاده میکنند و از این قبیل مثالهای منفی بزنید:
نه منظورم این نیست که شما از حق و حقوق خودتان بگذرید. منظور از رفتار خوب، برخوردی قاطع ولی صمیمانه با دیگران است. نباید ساده لوحانه و یا منفعلانه برخورد کنیم. باید با عزتنفس باشیم، خط قرمزهای خودمان را مشخص کنیم. ارزشهای درونی مشخصی داشته باشیم. مثلا وقتی از شما درخواستی میشود که تمایلی به انجام آن ندارید و یا وظیفه شما نیست، چند برخورد مشخص میتوانید انجام دهید مثالی گذرا میزنم و منظورم عین به عین این جملات نیست مفهوم کلی را درک کنید:
یا قاطعانه نه بگویید، یا قاطعانه بگویید بله انجام میدهم اما گوشزد کنید که وظیفه شما نیست چون ممکن است لطف شما تبدیل به وظیفه و حق مسلم دیگران شود و فکر کنند هر موقع بخواهند میتوانند وظایف خودشان را به شما محول کنند.
پس رفتار خوب نباید منجر به ایجاد حس بد در خودتان شود، شما نباید قربانی دیگران شوید، به خواستههای خودتان توجه کنید و رفتاری قاطع و خوب داشته باشین. رفتار خوب چندین مزیت دارد:
با داشتن حال خوب و ایجاد حس خوب در دیگران دنیای بهتر و شادابتری خواهیم داشت.
? برای دانلود رایگان دوره | رشد فردی با ۲۱ روش عمیق | کلیک کنید.