خسته شدم. واقعا برام اهمیت نداره که این متن رو چطوری می نویسم یا چطور میخوام که بنویسم. فقط میخوام بنویسم چون عصبی م چون واقعا به جز اینکه حرف دلمو بزنم به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی کنم.
دیشب که پیام دادم بیا حرف بزنیم، گفت که الان داشت با یکی دیگه از دوستانش صحبت میکرد و الان حالش خوب نیست. گفتم باشه مشکلی نیست یکم حالت بهتر شد بیا حرف بزنیم. اومدم صحبت کنم باهاش رفت و دیگه سین نکرد.
تا اینجا مشکلی نیست.
مشکل از اینجا شروع میشه، که میری چتای بالاتر و میبینی نه یه بار، نه دو بار نه سه بار، هزاران هزاران هزاران بار پیش اومده که همینطوری شده. بارها پیام دادی و فرداش، حتی دو روز بعدش جواب داده، در حالی که تو زود پیاماشو می بینی. شاید بگی: خب حتما سرش شلوغه وقت نداره...اگه سرش شلوغه چرا بقیه ی پیاماشو زود زود میبینه؟چرا با بقیه دائما حرف میزنه و صحبت میکنه ولی به تو که میرسه یادش میفته وقت نداشته باشه و سرش شلوغ باشه؟؟؟این از این.
باهام حرف میزد. یعنی از ساعت سه که میرسیدیم خونه، تو تلگرام پیام می داد و یه وقتایی تا ساعت سه ی شب حرف می زدیم. ولی به محض اینکه وارد گروه جدید دوستانش شد، سال به سال پیوی مو نمی بینه. دقیقا سه روزه پیام نداده. تا پیام ندم هم پیام نمیده(این مورد برای بالایی هم صدق میکنه!)...
و اینجا یه سوال پیش میاد:آیا من مقصرم؟؟
آیا من مشکلی دارم؟من اضافه بر سازمانم؟مشکل از منه؟من فقط زمانی مهمم که شماها مشکل داشته باشین؟؟؟
این عذاب آوره!کسانی که اسمشونو گذاشتی رفیق صمیمی، اینطور باهات رفتار میکنن.
دفعه ی بعد که کسی اومد و بهم گفت: خودتو با ارزش بدون، اینارو نشونش میدم. میگم باشه، ولی به من بگو چطور؟وقتی صمیمی ترین دوستانم یه طور رفتار میکنن که باعث میشن پر از فکرای اصطراب آور و نشخوارهای بی نهایت فکری بشم، من چطور خودمو باارزش بدونم؟
کاش حداقل وقتی وارد ارتباطات تازه میشین، قدیمیارو نزارین کنار!
نظرشما چیه؟تجربه شو داشتین؟