اول؛ برنامهی نوشته شده دارند. هر روز برنامههای خود را یادداشت، اولویتبندی و زمانبندی میکنند. آنها دفترچه ای دارند که برنامه های خود را در آن مینویسند. البته جوانترها که به دنیا آمدنشان پای نهادن به دنیای دیجیتالی بود؛ از نرم افزارهایی مثل تقویم (calendar) استفاده میکنند. در میان بچههای زیست بوم نوآفرینی (startups) گفتن اینکه «کلندر کن» یعنی در تقویمت ثبت کن یا کلندر میکنم به معنی اینکه زمان و مکان قرار را برایت با تقویم میفرستم بسیار رایج است. البته آدمی مثل «وارن بافت» که استاد دنیای سرمایهگذاری و کسب و کار است هنوز از همان دفترچه جیبی کاغذی، که خیلی از ما دیگر تحویلش نمیگیریم، برای معاملات میلیارد دلاری خودش استفاده میکند. این نکته خیلی مهم است که بعضی از ما ممکن است بخواهیم «راه رفتن طاووس را یاد بگیریم» ولی راه رفتن خودمان هم از یادمان برود. پس برنامه ریزی نوشتاری را منوط به خریدن یک تبلت گلکسی XXXXXنکنیمغ که سنگ بزرگ علامت نزدن است. همین حالا با همین تکه کاغذی که دم دستت است شروع کن!
دوم؛ ورزش میکنند. عقل سالم در بدن سالم است. بدن سالم هم که با ورزش کردن نسبتی مستقیم دارد. پس هرچه بیشتر ورزش کنیم ذهن سالمتری خواهیم داشت. این موضوع از نظر کارآفرینان و آدمهای موفق دور نماندهاست. بسیاری از آدمهای اندیشمند در سالهای میانی عمرشان به مشکلات جسمی دچار میشوند که موانع عمدهای را بر سر راه اصلی زندگی آنها ایجاد میکند. همچنین عصب شناسان دریافتهاند که حافظهی انسان از سن چهل سالگی به بعد دچار رکود میشود ولی خبر خوب این است که آنها همچنین دریافتهاند که با ورزش میتوان موجب ساختهشدن سلولهای جدید حافظه شد. پس ورزش علاوه بر اینکه دردسرهای ناشی از بیماریهای جسمی و ناراحتیهای روحی را کم میکند هوش و حواس آدم را نیز سرجایش میآورد.
سوم؛ حتی اگر کاری که در حال انجام دادن آن هستند پایان نیافته آن را در زمان مقرر قطع میکنند. برنامههای زندگی روزانه آدمی مانند حلقههای زنجیر است. اگر بخواهیم یک حلقه را خیلی کش بدهیم باعث میشود حلقههای دیگر کوتاه شوند. ممکن است حلقههای دیگر به سلامتی ذهنی، روحی، جسمی ، خانوادگی و اجتماعی انسان مربوط باشند. اگر قرار باشد که هرکدام از موارد یاد شده در بالا آسیب ببیند؛ زندگی آدم موفق در کلیت خود دچار اختلال میشود. پس حتی اگر در حال کار خیلی مهمی هم هیستیم میشود برای مدتی، هرچند کوتاه، آن را قطع و به کارهای واجب بعدی پرداخت و سرانجام دوباره به کار ناتمام رسیدگی کرد.
چهارم؛ از خود مراقبت میکنند. آدمهای موفق بیش از بقیه یاد میگیرند که چطور از خودشان مراقبت کنند. گاه گاه دست از کار بکشید و از خود بپرسید: «با دنیا چندچندم؟». به آب خوردن نیاز دارم؟ به استراحت نیاز دارم؟ باید مناجاتی کنم؟ ورزشی کنم؟ قدمی بزنم و با خود خلوتی کنم؟ اصلا از بیرون به خودم نظری بیاندازم ببینم کجای این دنیای بزرگ هستم.
پنجم؛ کمالگرایی را کنار گذاشتهاند. همهی آدمهایی که کارهای بزرگ انجام دادند با شکستهای ریز و درشت آغاز کردند. آدمهای موفق ادعای کمال ندارند؛ هرکاری که از دستشان بر میآید را انجام میدهند و از کارهایشان هم رضایت دارند. کمالگرایی باعث میشود آدم هیچوقت رویاهای خود را عملیاتی نکند. حتما میدانید که آدمهای موفق به میزان زیادی رویاپرداز هستند. پس اگر قرار باشد که کار کاملی را انجام دهند آنقدر فکر و برنامهریزی میکنند که هیچگاه نمیتوانند پروژهی بزرگ و ایدهآل خود را آغاز کنند. پس همین الان شروع کن.
با الهام از: