این مطلب را می توانید در وبسایت تایپوخط نیز در این لینک بخوانید:
اگر به حوزههایی مانند فونت فارسی، تایپوگرافی، خط و خوشنویسی، دیزاین و طراحی گرافیک علاقهمند هستید میتوانید تایپوخط را در توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و فیسبوک دنبال کنید.
نویسنده: معصومه مصلح
خط عربی از خطوط سریانی و نبطی نشأت گرفته است. از خطوط نبطی، خط نسخ و از خط سریانی که حیری هم خوانده میشد، خط کوفی شکل یافته است. بعد از ظهور اسلام اين دو خط در كنار هم به كار میرفتهاست. خط نسخ كه به آن مستدير هم گفته شده، بهدليل وجود دور بيشتر كه سرعت و سهولت نگارش را فراهم میكرد، براي كتابت مكاتبات، دفاتر و نسخهنويسي مورد استفاده قرار گرفت و خط كوفي چون بيش از اينكه به كتابت نزديك باشد به ترسيم نزديك بود و توانايي جلوة قداست بصري را داشت، براي نوشتن مصحف به كار گرفته شد.
خط و کتابت در سرزمینهای اسلامی با سبک حجازی و کوفی آغاز شد و این دو به همراه نسخ قدیم، نخستین خطوطی هستند که برای نگارش به کار رفتهاند. پس از سبک حجازی، رشد و تکامل خط عربی از طریق خط کوفی صورت پذیرفت. اما تحولات بعدی در جهت خطوط پیوسته و خواناتری مانند نسخ و اقلام سته بوده است. خط کوفی به دلیل شکل و فرم حروف برای کتابت قرآن مرسوم بوده است و خطوط پیوستهای مانند نسخ قدیم، همزمان با خط کوفی وجود داشته اما به دلیل اقتضای زمان کاربرد کمتری داشته و تنها برای کتابت متون غیر قرآنی به کار میرفته است. در قرن سوم هجري، دو قسم عمده از خط كوفي اوليه يا كهن كه پرتحركتر و تزئينیتر از اصل خود بودند رواج يافت. يكي در شرق كه به كوفي مشرقي موسوم است و ديگري در شمال آفريقا موسوم به كوفي مغربي. خط كوفي، در عصر عباسيان بيشتر جنبة تزئيني پيدا كرد و به شكلهاي پيچيده و ناخوانايي بدل شد كه تنها براي تزئين ابنيه و سرلوحهها به كار میرفت. مقارن با پيچيدهشدن خط كوفي، خط نسخ كه از وضوح و خوانايي بيشتري برخوردار بود براي كتابت قرآن كريم و ديگر كتب مورد استفاده قرار گرفت و خط كوفي جز در موارد معدود و صرفاً تزئيني كاربردي نداشت.
نسخه نویسان صدر اسلام از نوعی خط قوسی برای بازنویسی متون غیر قرآنی استفاده میکردند. دِروش به آن خط کتابی میگوید. کاتبان به تدریج با اعمال تغییرات، سبک جدیدی از این خطوط بی قاعده را به وجود آوردند که Broken Cursive (شکسته قوسی) نامیده میشود. بعدها این خط به شیوهای روان و زیباتر تبدیل شد. ابن مقله با نظم دادن به این خطوط شکسته برای تبدیل آن به خطی متناسب تلاش کرد و ابن بواب زیبایی و ظرافت را بدان افزود. در قرن چهارم هجري، ابوعلي محمّد بن علي بن حسين مقله، بناي خط را بر سطح و دور قرار داده، بر پاية علم اشكال و هندسه، اقلام ستّه يعني خطوط ثلث، محقّق، ريحان، نسخ جديد، توقيع و رقاع را قاعده مند کرد. به نظر میرسد ابن مقله در تکامل اقلام سته تلاش کرده باشد و نسبت دادن تمامی اقلام به ابن مقله صحیح نیست. دربارة وضع اقلام سته به نظر میرسد كه كاتبان قلم كوفي را كه شكلها و كاربردهاي متفاوت داشتهاست جدا گذاشته و از اقلام موجود فراوان با اسامي گوناگون شش قلم را استخراج كردهاند. هر يك از خطوط مزبور برای کاربرد خاصی به کار رفت. خط ثلث براي كتابت سرسورههاي قرآن، سرلوحههاي كتب و كتیبههاي ابنيه استفاده میشد. خط محقق و ريحان براي كتابت قرآن و ادعيه؛ خط نسخ براي كتابت كتب مختلف و بعدتر قرآن؛ خط توقيع و رقاع براي كتابت فرامين، مراسلات، رقعهها و عناوين و ترقيمة نُسخ به كار گرفته شد. پس از گذشت حدود يك قرن، ابوالحسن علي بن هلال البغدادي معروف به ابن بوّاب (م ۴۲۳ هجري) ضمن به كار بستن و تصرّف در قواعد دوازدهگانة ابن مقله، كه عبارت است از: سطح، دور، قوّت، ضعف، صعود مجازي، نزول مجازي، نسبت، تركيب، كرسي، اصول، صفا و شأن و با سنجيدن تركيب حروف به ميزان نقطه و تغيير در تراش قلم قواعد ديگري را وضع كرد و در تكميل اقلام ستّه تأثير گذاشت. طي دو قرن بعد اين اقلام به دست خوشنويسان متعدد رونق گرفت تا به جمالالدّين ياقوت بن عبدالله مشهور به ياقوت مستعصمي (م ۶۹۶ هجري) رسيد. وي در زيبا كردن اقلام ستّه کوشید. پس از ياقوت، شيوة او و شاگردان بلافصلش در اقلام ستّه مدتها رايج و مقبول و مهمترين خطوط متداول همان اقلام ششگانه بود.
از اواسط قرن هفتم هجري، به منظور كتابت تحريري و تندنويسي، با تطوري كه در قلم نسخ تحريري در شيوة ايراني به وجود آمده بود و با الهام از خطوط توقيع و رقاع، خطي به نام تعليق وضع شد كه در نوشتن كتب فارسي و دواوين شعرا و بعدتر بهصورت شكسته براي كتابت مكاتيب و فرامين به كار رفت. (۱) حدود يك قرن بعد از رواج اين خط، در قرن هشتم از تركيب خط تعليق با خط نسخ، خط نسختعليق كه مختص ايرانيان است به وجود آمد و عروس خطوط اسلامي لقب گرفت. نام اين خط بعدتر به دليل كثرت استعمال به صورت لفظي نستعليق اختصار يافت.