احساسات و عواطف شاید بتوانند موجب شروع کردن و یا طراحی و ساخت یک چیز بشود اما در هنگام ادامه دادن و تلاش کردن و حتی پشت کار داشتن باید اونها را از برق کشید و به اصطلاح خاموششان کرد.
چرا که برعکس عمل کرده ، موجب دشوار شدن ادامه دادن میشود.

و حالا چیست که جایگزین میشود ؟سیستم یا به بیان بهتر مجموعهای به هم پیوسته از اعمال و کارها که انجام گرفتنشان تا حد خوبی خودکار شده. در حال حاضر بهترین جایگزین با کمی ارفاق همین بوده.
همیشه بهترین نصایح رو میشه از مکانیک هایی شنید که وقتی مثل اجل بالای سرشون ایستادی که هرچه سریعتر به اتمام برسه کار ، و -به اصطلاح ضعیف کار نکنه دور از چشم شما- سریع ماشین و ببری ، یکدفعه موضوعی اجتماعی ویا فلسفی میافته وسط ؛
حالا شما با بزرگترین فیلسوف گمنام ایرانی طرف هستید. که بسیار بر گفته هاش ایمان داره و به نوعی تجربه زیسته خودش رو( تجربهی خیلی خیلی زیسته) داره بیان میکنه.
انگار که وقتی وارد فازی گفتگو میشه و همزمان آچار به دست زیر ماشین شما دراز کشیده
توی یک حالتی قرار می گیره که توی بلاد کفر بهش میگن "flow" یه وام کوتاه بگیرم از حضرت گوگل
"طبق گفتهی روانشناسان فلو (یا همون شناوری) یک حالت روانی است که باعث ایجاد احساس هیجان، انرژی و تمرکز کامل نسبت به انجام کار میشود. حالت فلو با اعتماد به نفس و احساس سرسپردگی کامل نسبت به کاری که در حال انجام آن هستید همراه است. شما در حین انجام کار حالت فلو را تجربه میکنید ملزم به تمرکز یا اجتناب از حواسپرتی نیستید."

برگردیم سر موضوع احساسات و اینکه در عین سادگی چرا مهمه پیچیده باشی.
ماشین وسیله پیچید هست، یعنی یه ساخته شده از چیزی به حدود ۳۰.۰۰۰ قطعهی نسبتا ساده تره
قصدم مقایسه ی زندگی خودمون با ماشین رو ندارم اما خط مشی و ایده ی خوبی به همون میده. که بلد باشیم چطور با مسأله ها ساده برخورد نکنیم.
به گفته دکتر آذرخش مکری ، اگر شما هم همراه با این موجی که راه افتاد به دنبال سادهسازی بیش از حد باشید ، در نهایت از پس اغلب مسأله های تعیین کننده بر نخواهید آمد.
و بر اساس همین هم توی درسنامه هایی که در یوتیوب میگذارد اشاره میکنه به این موضوع.
اون همچنین دید روشن کننده ای راجع به عادت ها میده (پیشنهاد میکنم کانالش رو دنبال کنید لینک) :
"اگرچه عادتهای بد و اعتیاد هر دو در نتیجه تکرار یک رفتار شکل میگیرند، اما تفاوتهای مهمی بین آنها وجود دارد. عادتهای بد معمولاً بهصورت ناخودآگاه و بدون تفکر انجام میشوند، درحالیکه اعتیاد شامل یک میل شدید و غیرقابلکنترل به انجام یک رفتار است، حتی اگر این رفتار عواقب منفی داشته باشد."
جا داره اشاره کنم ایشون تخصص بالایی هم در شناخت و درمان پدیده ی اعتیاد دارن.

حالت فلو الزاما به معنای هیجان یا شور شوق نمی تونه باشه !!
خیلی وقتها کلا وقتی درگیر کاری میشویم که مهارتها و چالشهایش با هم هماهنگاند، ذهن بهصورت طبیعی وارد این حالت میشود. و یکی از زیبایی های خلفت ذهن رو میتونید مشاهده کنید
انگار که بدون هیچ تلاش اضافی، همهی تمرکز و انرژیمان روی کار جمع شده باشد.( واضحه تازگی توجهم جلب این شده یانه؟)
این یعنی فلو بیشتر یک وضعیت عملکردی است تا یک احساس.می تونم با توجه به علم ناقص خودم ، اماشوق نامحدودم این برداشت رو داشته باشم که این تو دسته بندی کار عمیق قرار می گیره (Deep work)
دقیقا همون زمانی که به شکل یه آدم ساکت متفکر در میایی. سکوتی فعال و پر جنب و جوش
اگر زندگینامه بزرگان رو مطالعه کنید ، میفهمید بیشترین کشفیات در همین تایم رخ داده
و نکته جالب اینکه وقتی فرد به این حالت میرسد، احساس زمان و خودآگاهی معمولی کمرنگ میشود.
در نتیجه، فلو چیز خوبیه ، دریابیدش دوستان .
سوال : راننده ها موقع رانندگی درازمدت وارد حالت فلو میشوند یا نه؟( رانندگی طولانی)