یه روز که داشتم روی طراحی محصول جدیدمون کار میکردم، به این فکر افتادم که چطور میتونیم موفقیت واقعی این محصول رو بسنجیم.
صرفا داشتن یه محصول عالی کافیه؟ یا باید بدونیم که چطور داره به اهداف کسبوکار کمک میکنه؟ اونجا بود که فهمیدم چقدر Business Metrics میتونه مهم باشه.
پس بزن بریم تا با گام های Business Metrics بیشتر اشنا بشیم
گام اول: تعیین اهداف کسبوکار
اولین چیزی که باید مشخص کنیم، اهداف کسبوکارمونه. باید بدونیم که این محصول قراره چه نقشی توی رشد و موفقیت شرکت داشته باشه. به عنوان مثال:
- افزایش درآمد: آیا این محصول میتونه فروش رو افزایش بده؟
- جذب مشتریان جدید: آیا این محصول میتونه مشتریان جدیدی رو به سمت کسبوکارمون جذب کنه؟
- بهبود رضایت مشتریان: آیا این محصول میتونه تجربه مشتریان فعلی رو بهتر کنه؟
درک اهداف کسبوکار به ما کمک میکنه که Business Metrics مناسب رو برای اندازهگیری موفقیت محصول شناسایی کنیم.
گام دوم: شناسایی Business Metrics مناسب
یه روز با تیم جمع شدیم و به این فکر کردیم که کدوم معیارها میتونن موفقیت محصول رو به خوبی اندازهگیری کنن. فهمیدیم که باید معیارهای متنوعی رو در نظر بگیریم. بعضی از مهمترین Business Metrics که باید در نظر گرفته بشن:
- نرخ تبدیل (Conversion Rate): چند درصد از بازدیدکنندگان به مشتری تبدیل میشن؟ این معیار به ما نشون میده که چقدر بازاریابی و فروش ما مؤثر بوده.
- ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value - CLV): هر مشتری به طور متوسط چقدر درآمد ایجاد میکنه؟ این معیار به ما کمک میکنه که بفهمیم چقدر باید برای جذب مشتری جدید هزینه کنیم.
- نرخ ریزش مشتری (Customer Churn Rate): چند درصد از مشتریان در طول زمان محصول رو ترک میکنن؟ این معیار به ما نشون میده که چقدر مشتریان از محصول ما راضی هستن.
- هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost - CAC): چقدر هزینه میکنه تا یه مشتری جدید جذب کنیم؟ این معیار به ما کمک میکنه که بفهمیم بازاریابی و تبلیغات ما چقدر هزینهبر هست.
گام سوم: ابزارهای مناسب برای اندازهگیری
داشتن ابزارهای مناسب برای اندازهگیری این معیارها خیلی مهمه. ابزارهای مختلفی وجود دارن که میتونن به ما کمک کنن دادههای دقیقی جمعآوری کنیم و تحلیلهای بهتری انجام بدیم. بعضی از این ابزارها عبارتند از:
- گوگل آنالیتیکس (Google Analytics): یکی از محبوبترین ابزارها برای تحلیل وبسایتها. این ابزار میتونه به ما کمک کنه که بفهمیم بازدیدکنندگان وبسایتمون چطور رفتار میکنن.
- میکسپنل (Mixpanel): یه ابزار قدرتمند برای تحلیل رفتار کاربران در اپلیکیشنها و وبسایتها. این ابزار میتونه به ما کمک کنه که بفهمیم کاربران چطور با محصولمون تعامل دارن.
- آمپلیتیود (Amplitude): این ابزار هم برای تحلیل رفتار کاربران استفاده میشه و میتونه به ما کمک کنه که بفهمیم کجاها نیاز به بهبود داریم.
گام چهارم: تحلیل و بهبود مستمر
بعد از جمعآوری دادهها، باید تحلیل کنیم و بفهمیم کجاها میتونیم بهبود بدیم. مثلا:
- اگر نرخ ریزش مشتری بالاست: باید بفهمیم چرا مشتریها دارن محصول رو ترک میکنن و چه تغییراتی میتونیم اعمال کنیم تا اونها رو نگه داریم. شاید لازم باشه ویژگیهای جدیدی به محصول اضافه کنیم یا پشتیبانی بهتری ارائه بدیم.
- اگر نرخ تبدیل پایینه: باید بررسی کنیم که چرا بازدیدکنندگان به مشتری تبدیل نمیشن. شاید رابط کاربری نیاز به بهبود داره یا پیامهای بازاریابی باید تغییر کنن.
گام پنجم: اشتراکگذاری نتایج با تیم
خیلی مهمه که نتایج تحلیلها رو با تیم به اشتراک بذاریم. یه روز که داشتم نتایج رو با تیم به اشتراک میذاشتم، دیدم چقدر این کار به بهبود کارایی تیم کمک میکنه. همه میدونستن کجاها باید تمرکز کنن و چه بهبودهایی لازمه. اشتراکگذاری نتایج باعث میشه که همه افراد تیم در جریان باشن و به صورت هماهنگ برای بهبود محصول تلاش کنن.
گام ششم: بازبینی دورهای Business Metrics
هر چند وقت یه بار باید بشینیم و Business Metrics رو بازبینی کنیم. ببینیم که آیا نیاز به تغییر دارن یا نه و آیا هنوز هم با اهداف کسبوکار همخوانی دارن یا نه. این بازبینی کمک میکنه که همیشه در مسیر درست باشیم و بتونیم به بهترین شکل ممکن از دادهها استفاده کنیم.
امیدوارم این توضیحات به شما کمک کنه تا بهتر با اهمیت و مراحل استفاده از Business Metrics در طراحی محصول آشنا بشید. منتظر نظرات و تجربیات شما هستم🤭
---