خب میریم سراغ تعریف اولیهی قانون میلر: متوسط افراد معمولی فقط میتونن حدوداً ۷ مورد(با یک الی دو بازه خطایی ) اطلاعات رو در حافظه کوتاهمدت خودشون نگه دارن.
این یعنی اگر یک طراح یا توسعهدهنده نرمافزاری هستید، نباید از "عدد جادویی هفت" استفاده کنید تا محدودیتهای طراحی ناپایداری را توجیه کنید. به جای اینکه اطلاعات را به صورت بزرگ و پیچیده ارائه بدید ، بهتره اونا رو به قطعات کوچکتری تقسیم کنید تا کمک به تو پردازش، درک، و حفظ آسونتر کمک کنه.
? یه نکته مهم دیگه اینه که توانایی حافظه کاری در هر فرد ممکنه متغیر باشه و از تجربیات و شرایط فعلیشون برگرفته میشه. یعنی هر فرد ممکنه توانایی بیشتر یا کمتری در حفظ و یادآوری اطلاعات داشته باشه.
? یک مثال خوب از این اصل رو میتونید تو ریموت تلویزیون اپل ببینید.
این ریموت دکمههای کمی داره که به کاربر امکان کنترل تلویزیون رو میده و این دکمهها طوری طراحی شده که کاربرا به راحتی میتونند با اون ها ارتباط برقرار کنند ، چرا که به حداقل اطلاعات نیاز دارند و این اصل Miller's Law را رعایت میکنه .
اصل این قانون از سال ۱۹۵۶ توسط جورج میلر مطرح شد، و اون تایید کرد که حدود ۷ قطعه اطلاعات در حافظه فوری و تصمیم مطلق قابل نگهداریه.
? مهمترین نکاتی که از این قانون میتونیم استخراج کنیم عبارتند از: