این متن در روزهایی داره نوشته میشه که هنوز به نظر نمیرسه که کرونا بخواد به این زودیها دست از سر کره زمین برداره. بحث اصلی بیشتر مردم هم الان شده این که: واکسن بزنیم یا نزنیم؟ واکسن ایرانی خوبه یا خارجی؟ توی واکسن ایرانی میکروچیپ گذاشتن یا واکسن چینی؟ و ...
به احتمال زیاد، بعد از دوران نوزادی، همه ما داستان مشابهی در زدن واکسن داریم: قول یک اسباب بازی خوب یا خوراکی خوشمزه در قبال فروشدن یک سوزن در بازومون... داد و بیداد و گریه و زاری و تزریق و تب و ادامه ماجرا. در اون دوران کودکی، اگر میتونستیم شبکه ای از هم سن و سالان خودمون ترتیب بدیم، احتمالا شروع به بحث در مورد سود و زیان واکسن می کردیم و سعی میکردیم والدینمون رو برای بی خیال شدن از زدن واکسن به ما تحت فشار بذاریم!
حالا کل بشریت دچار همین وضعیت شده. گروهی که از قدیم و ندیم، کلا اعتقادی به واکسن نداشتن و هنوز هم در برابر واکسسیناسیون اجباری فرزندانشون مقاوت میکنن و عقیده دارن بچه های اونا با واکسن، مسموم میشن و بیماریهای بیشتری میگیرن. یک گروه بیل گیتس (موسس مایکروسافت) رو گذاشتن سینه دیوار و متهمش میکنن به تلاش برای کنترل سایبری مردم دنیا از طریق میکروچیپهای کار گذاشته شده داخل واکسن. یک گروه دیگه، هیات مدیره کره زمین رو متهم میکنن که توطئه ای برای کشتار جمعی مردم ترتیب دادن تا نون خورهای دنیا کم بشن و اونا بیشتر بتونن لفت و لیس کنن. و الی آخر.
کاری به درست و غلط بودن نظرات هر طرف از ماجرا ندارم. چیزی که در میانه این جنگ و دعوا بر سر واکسیناسیون داره دیده میشه، یک کارگاه آموزشی بی نظیر از خطاهای رفتاری و شناختی ماست:
1- حباب اطلاعاتی
بحث تزریق میکروچیپ به داخل بدن با هدف کنترل رفتار افراد در آینده، فعلا یکی از مباحث داغ این روزهاست.
اگر هر کدوم از ما، علاقه یا اعتقادی به این موضوع داشته باشیم، معمولا اولین راهی که برای تحقیق در این مورد به سراغش میریم، جستجو در اینترنت و شبکه های اجتماعیه. با توجه به اینکه محققین و تولیدکنندگان واکسن در ابتدای این بحث ها، روحشون هم از موضوع بی خبر بود، قاعدتا تعداد مطالبی که در تایید موضوع وارد کردن ابزار کنترلی به بدن مردم توسط واکسن کرونا مطرح میشه، خیلی بیشتر از مطالب رد کننده این موضوعه. حتی اگر فرض بر صحت این نظریه بگیریم، طبیعتا کسی از دست اندرکاران، نیومده این موضوع رو در اینترنت منتشر کنه. بنابراین احتمال اینکه ما بر روی مطلبی کلیک کنیم که حاوی نظراتی در تایید این فرضیه و محکوم کردن اون هست، خیلی بیشتر از احتمال کلیک روی مطالبی هست که این نظریه رو رد میکنن. الگوریتم های هوشمند موتورهای جستجو هم به این موضوع دامن میزنن و با توجه به سابقه گردشهای مجازی ما، نتایج جستجو در هر بار، بیشتر از قبل حاوی مطالب مشابهی خواهد بود که ما به خوندن اونا علاقه نشون دادیم و زمان بیشتری صرف خوندنش کردیم.
متوجه شدی که ما داخل یک حباب اطلاعاتی گیر افتادیم؟ هر چه بیشتر میخوایم در مورد موضوع تحقیق کنیم، بیشتر در عمق توده مطالب تایید کننده چیزی که در ابتدا بهش فکر میکردیم فرو میریم و همین باعث میشه که در ناخودآگاه خودمون بیشتر و بیشتر اعتقاد پیدا کنیم که "تا نباشد چیزکی / مردم نگویند چیزها"!
2- خطای تایید
دقت کردی که وقتی در اعماق ذهن خودمون به چیزی اعتقاد داریم، هر روز بیشتر از رو گذشته به موارد تایید کننده اعتقاد خودمون برخورد میکنیم و مرتبا این اعتقاد در ذهن ما ریشه دارتر میشه؟
اصولا "فکر کردن" کار سختیه! این که بخوایم مدتی دست از روال عادی زندگی بکشیم و سعی کنیم در آرامش، یک نگاه جامع و بیطرفانه به موضوع داشته باشیم، کار پرزحمتی محسوب میشه. پس بعنوان یک راه جایگزین و بطور ناخودآگاه، سعی می کنیم تا جایی که میشه، شواهدی از اطراف خودمون جمع و جور کنیم که تایید کننده افکار و اعتقادات قبلی ما باشن. همین کار باعث میشه مواردی که باعث شک یا ابطال عقایدمون میشه رو کنار بذاریم. کل این فرایند که با نام "خطای تایید" یا Confirmation Bias شناخته میشه، در مغز و ذهن ما شکل میگیره و ما فقط از نتایج اون آگاه میشیم.
اگر من در عمق وجودم تمایل و علاقه به باور کردن نظریه وجود میکروچیپ در واکسن کرونا داشته باشم، خیلی سخت میشه که نظرم به مطالبی که مخالفان این فرضیه (اعم از عادی یا کارشناس) بیان میکنن جلب بشه و در عوض، با این احساس که در حال تحقیق در مورد یک اعتقاد هستم، روز به روز و به دلیل دیدن و مطالعه شواهد بیشتر در تایید نظر اول خودم، بیشتر در این عقیده استوار میشم.
3- اثر دانینگ-کروگر
من شخصا تخصصی در علوم پزشکی ندارم. اما در عین حال، هنوز نتونستم کسی از گروه پزشکی و پیراپزشکی رو ببینم که با سند و مدرک و اطمینان، از مضر بودن واکسن کرونا صحبت کنه. در عوض افراد بسیار زیادی توی تاکسی و مترو، گروههای تلگرامی، صفحه های اینستاگرام، و جمع های خانوادگی به تورمون میخورن که با استفاده گاه و بیگاه از چند اصطلاح پزشکی و علمی، اصرار دارن که ما رو قانع کنن که کاسه ای زیر نیم کاسه تلاشهای جهانی برای تولید واکسن کروناست. این دسته از افراد، واقعا به پشتوانه علمی حرفایی که میزنن اعتقاد دارن و گاهی واقعا در مورد این موضوعات مطالعه هم میکنن؛ هرچند که حرفه و شغل واقعی اونا، چیز دیگه ای هست.
این گروه از مردم، ساکن بخشهای ابتدایی از نموداری هستن که نظریه ای بنام "اثر دانینگ-کروگر" رو توصیف میکنه. (دیوید دانینگ و جاستین کروگر، دو دانشمندی بودن که این پدیده رو معرفی کردن)
طبق این نظریه، وقتی که شروع به تحقیق و مطالعه در مورد موضوعی میکنیم، خیلی زود این احساس در ما شکل میگیره که عمق مطلب رو گرفتیم و میتونیم در موردش صحبت کنیم و نظر بدیم. اما اگر به مطالعات خودمون ادامه بدیم، به سرعت از اون اعتماد به نفس اولیه که داشتیم سقوط میکنیم و روز به روز بیشتر متوجه میشیم که موضوع به اون سادگی که اول فکر میکردیم نبوده. اما اگر در این مسیر خسته نشیم و به مطالعات خودمون ادامه بدیم، به مرور به سطحی از دانش و تجربه خواهیم رسید که میتونیم با اطمینان بسیار زیادی از نظرات خودمون دفاع کنیم.
اون چیزی که این روزها در تریبونهای عمومی و شبکه اجتماعی شاهدش هستیم، در واقع بحث و جدل آدمهایی هست که در ابتدا و انتهای این نمودار قرار گرفتن. از یک طرف، انبوه آدمایی که با خرده معلومات و مطالعه ای، احساس میکنن که میتونن در مورد موضوعات، نظر کارشناسی بدن و از طرف دیگه، متخصصینی که عقیده دارن آنچه که از نظر علمی و تجربی لازم بوده، در مورد دستاوردهای پزشکی مقابله با کرونا انجام شده و داره ادامه پیدا میکنه.
در این مورد اخیر و شک و شبهه در مورد مشکوک بودن واکسن کرونا، خود من شخصا نتونستم جواب قانع کننده ای در این مورد بگیرم که اگر مراکز اسرارآمیز جهانی میخوان محتویات ناشناخته ای رو با واکسن کرونا وارد بدن ما کنن، چرا این کار رو با بقیه واکسنها (مثلا واکسن آنفلوآنزا که هر سال کلی متقاضی در همه دنیا داره) انجام ندادن؟ اگر توی اون واکسنها هام محتویات مشکوک وجود داشته، اثرات اثبات شده اون چی بوده؟
پس تکلیف ما چیه؟
خب پس ما این وسط باید چکار کنیم؟ از کجا متوجه بشیم که کسی دچار خطا در تحلیلش هست یا داره درست میگه؟ به نظر من، موارد زیر، حداقل کارایی هست که میتونیم انجام بدیم تا از این ابهام بیرون بیایم و به حقیقت نزدیکتر بشیم:
اگر در مورد واکسن کرونا تونستیم به نتیجه منطقی و قابل دفاعی برسیم، دیگه خیالمون راحته که در مورد بقیه موضاعتی که در ادامه زندگی باهاشون روبرو میشیم و مرکز بحث و جدل افراد جامعه است، بهتر و سریعتر میتونیم طرف نزدیک به حقیقت رو تشخیص بدیم.