ترس از شکست که قبل از آن خودش را به شکل ترس از شروع کار نشان می دهد ایستگاهی است که خیلی از افراد ماه ها یا سال هاست در آن سرگردان هستند. مثالی هست که می گوید : هر پاسخ «نه» ما را یک گام به پاسخ «بله» نزدیکتر میکند. در همین ابتدای کار بدانیم که برای فرار از روبرو شدن با ترس هیچ راه دور زدنی وجود ندارد. یعنی این مسیر را باید بگذرانید. اگر الان حرکت کنید و این مرحله را بگذرانید که تمام شده است اما اگر این مرحله را نگذرانید و یک سال صبر گنید, دو سال صبر کنید یا ده سال صبر کنید; بالاخره باید از آن مرحله عبور کنید و این طور نیست که با صبر کردن قرار باشد از آن مرحله رد شویم.
دنیای اهداف و رویاهای ما آن طرف دیواری به نام دیوار ترس وجود دارد و ما همیشه دو تا انتخاب داریم. انتخاب اول ما این است: زندگی کردن و زندانی شدن برای همیشه در دنیای این سمت دیوار و فراموش کردن اهداف و رویاهایمان یا اینکه روبرو شدن با ترس و عبور کردن از این دیوار و قدم گذاشتن به دنیای اهداف و آرزوهایمان. خوب به آن فکر کنید, انتخاب شما کدام است؟آیا اهداف و رویاهایتان آنقدر ارزش ندارند که نیرویی بیش تر از نیروی ترس از شکست و ترس از شروع کار به شما وارد کنند؟ آیا ترس از شروع کار واقعا می تواند برای همیشه شما را از تلاش کردن برای موفقیت منصرف کند؟ مطمئنم که این طور نیست. اولین قدم را بردارید. بعد از خواندن این مقاله من منتظر برداشته شدن اولین قدم شما هستم.