روش هدف گذاری smart (اسمارت) یکی از بخش ها در آموزش هدف گذاری است که قبل از حرکت شما را تا جای ممکن مجهز و برسی می کند تا نقص ها را برطرف و رسیدن به هدفتان قطعی شود.
در این مقاله روش هدف گذاری smart (اسمارت) را همراه با مثال های متعدد به گونه ای توضیح داده ام که کاملاً کاربردی باشد.
بگذارید فقط یک مثال بزنم تا کاملا متوجه این قسمت بشوید. وقتی که شما به یک سوپرمارکت میروید و جنسی می خواهید چگونه به او توضیح میدهید یا اسمش را می گویید که دقیقا میداند چه چیزی برای شما از چه مارکی و با چه اندازه ای بیاورد؟
حال تصور کنید که می خواهید هدف خودتان را به مغازهدار بگویید و باید با توجه به توضیحات شما از بین تمام قفسهها هدف شما را برایتان بیاورد آیا با توضیحاتی که داده اید او دقیقاً می تواند همان چیزی که مدنظر شما هست را برایتان بیاورد؟
اگر او برود و دو جنس را شبیه به گفتههای شما پیدا بکند و نتواند از بین آنها, هدف شما را با توجه به توضیحات تان تشخیص بدهد و برایتان بیاورد یعنی هنوز با داشتن هدف مشخص فاصله دارید.
هدف شما باید آنقدر واضح و مشخص باشد که اگر چیز دیگری هم شبیه او باشد مغازه دار خیلی راحت همان چیزی که مد نظر شما هست را برایتان بیاورد.
تمرین:
همین الان هدف خودتان را به یکی از اطرافیان تان بگویید و بعد از آن که هدف تان را به او گفتید ببینید آیا هیچ ابهامی برای او پیش می آید آیا از شما می پرسد که چه جوری؟ چگونه؟ به چه شکلی؟
اهداف قابل اندازه گیری به این معنا است که شما باید بتوانید با اعداد پیشرفت خودتان را نشان بدهید.
مثال:
تصور کنید کارخانه ای تصمیم می گیرد روزانه مقدار زیادی محصول را تولید کند. آیا این کارخانه با این تصمیم گیری می تواند در انتهای روز بگوید به هدف خودش رسیده است یا نه ؟ قطعا خیر چون او مشخص نکرده بود که مقدار زیاد یعنی چه تعداد.
حال تصور کنید کارخانه دیگری تصمیم می گیرد تا هر روز ۳۰۰ عدد از محصول خودش را تولید و نهایی و وارد بازار کند. این کارخانه در انتهای روز خیلی دقیق می تواند تشخیص بدهد آیا به هدف خودش رسیده است یا خیر اگر تولید او کمتر از ۳۰۰ عدد باشد قطعاً او به هدف خودش نرسیده است.
شما باید اهدافی را برای خودتان تعیین کنید که واقع گرایانه و قابل دستیابی برای شما باشند.
اینجا ممکن است برای شما این شک به وجود بیاید که پس از اینکه می گویند هر آنچه که ذهن بتواند تصور کند می تواند به آن دست پیدا کند چیست؟
نکته اول: شما تنها فردی هستید که می توانید تعیین کنید آیا حاضر هستید برای آنچه که ذهنتان تصور می کند بها بپردازید؟ آیا حاضرید برایش زمان و انرژی و … سرمایه گزاری کنید؟
نکته دوم: نگران هدف بزرگ خودتان نباشید. منظور از دست یافتنی در اینجا این است که با توجه به زمانی که در نظر گرفته اید آیا دست یافتنی است یا خیر؟
مثلا اگر هدف شما کسب مقام اول کشوری در تنیس خاکی است و تا به حال هیچ تمرینی نداشته اید, نباید انتظار داشته باشید که در طی یک ماه بتوانید این کار را انجام بدهید. اگر زمان را یک ماه در نظر گرفته اید باید هدفتان را کوچکتر کنید و اگر هدفتان را می خواهید همان هدف بزرگ در نظر بگیرید باید با توجه به منابعتان زمان را بیش تر در نظر بگیرید.
با این تکنیک خیلی راحت میتوانید تشخیص بدهید که آیا هدف شما واقع گرایانه هست یا خیر؟
تنها دلیلی که افراد دوست دارند اهداف شان را بزرگ تعیین کنند این است که هیچ خرجی برای آنها ندارد و می گویند اگر به آن نرسم اشکالی ندارد دوباره تلاش می کنم.
اما اگر به شما بگویند اگر پس از این ۶ ماه به هدفی که گفته اید و تعیین کرده اید نرسید; دیگر هیچ وقت امکان تلاش کردن برای آن را ندارید و برای همیشه این شانس را از شما میگیریم, یا این که هدفی را به ما بگویید و مشخص کنید که مطمئن باشید پس از ۶ ماه به آن می رسید. آیا باز هم هدف تان را بزرگ تعیین می کنید؟
تصور کنید که به فردی می گویید یک خودکار را برای شما خریداری کند. اگر برای او زمان تعیین نکنید و نگویید تا فردا این خودکار را برای من خریداری کن پس نباید انتظار داشته باشید که حتماً فردا برای تان خودکار را تهیه کند.
اما زمانی که به فردی می گوید تا فردا ساعت ۱۲ ظهر برای من یک خودکار حتماً تهیه کند او می داند که تا چه زمانی فرصت دارد.
برای تمام اهداف خودتان نیز باید زمان تعیین کنید. سیستم بدن انسان به گونهای است که اگر برای او زمان تعیین نکنیم و احساس فوریت به او ندهیم همیشه دوست دارد تا انجام کارها را به تعویق بیاندازد.