شاید شما به صورت ناخواسته کنجکاو شده باشید و تلاش کرده باشید تا در مورد موضوعی از فردی مطلع بشید، اما اگر شما با این کار به حریم خصوصی شخص تجاوز کرده باشید، همچنان این کنجکاوی را ادامه میدهید؟
با اینکار، در هر شرایطی و برای هر کسی، چه برای هیجان، چه برای کمک کردن و چه برای سر در آوردن از یک موضوع، هم به حریم خصوصی اون شخص تجاوز کردید و هم به اون فرد حس "ناامنی" دادید.
اگر بخواهیم ادبی آن را توضیح بدهیم، میتوان گفت :
حریم خصوصی به عبارتی همان مرزهای احساسی و روانی میباشد که هر شخص برای خودش دارد و بدون حفظ نمودن آن نمیتواند روابط اجتماعی و زندگی موفقی را داشته باشد.
این کار نه تنها به دلیل قوانین، بلکه برای احترام به افراد دیگر نیز باید انجام شود. اما به طور کلی تعریف یکسانی از حریم خصوصی-شخصی وجود ندارد، میتواند برای هر کدام از ما متفاوت باشد. پس مهم است به طور یکسان به حریم خصوصی دیگران فکر نکنیم، چرا که در موقعیت های مختلف، تعریف ما از حریم خصوصی تغیر میکند.
شاید این سوال اول عجیب به نظر برسد و با خودمان بگوییم ما همیشه اینکار را میکنیم، اما خب بیاید به معنای اصلی سوال برگردیم. در بیشتر اوقات ما به صورت ناخواسته این کار را انجام میدهیم. چرا که با برداشت شخصی خودمان در مورد حریم خصوصی رفتار میکنیم، و به نیاز ها و تفاوت های شخص مقابل دقت نمیکنیم.
ما باید به حریم خصوصی خود و دیگران اهمیت بدیم، حتی اگر چیزی برای پنهان کردن نداشته باشیم. به دو دلیل مهم؛ دلایل ایدئولوژیک، دلایل علمی.
درست مثل، حق ازدواج بین نژادی، حق طلاق، آزادی بیان و پس از بیان و نمونه های بیشمار دیگر، در بیشتر اوقات ما حق حفظ حریم خصوصی خود را نداشتیم، حتی اگر خواستار این موضوع بودیم، حکومت ها و جریان های مختلف (سیاسی-اجتماعی-فرهنگی) اجازه این کار را به ما نداده اند، حتی مخفیانه! در برخی موارد حتی در زندگی های خانوادگی همچین موردی را میتوان مشاهده کرد، مثل مداخله بیش از حدی که والدین به زندگی فرزندانشان دارند.
«هیچ کس را نباید مورد مداخله خودسرانه در حریم خصوصی، خانواده، خانه یا مکاتبات خود قرار داد و یا به آبرو و حیثیت او تعرض کرد. هر کس حق دارد در برابر چنین مداخلات یا حملاتی از حمایت قانون برخوردار شود.»
حریم خصوصی را با محرمانه بودن یا رازداری اشتباه نگیرید. همه ما میدانیم در حمام چه میکنیم، اما باز هم در را میبندیم. به این علت که شما حریم خصوصی را میخواهید، نه محرمانه بودن. بیشتر اوقات ما در تلفن همراه خودمان محتوای خاصی نداریم، اما دوست نداریم دیگری آن را تماشا کند، به همین علت است که همه ما نیاز به حریم خصوصی-روانی داریم.
ممکن است که با شرکت ها و دولت ها یا سازمان هایی امنیتی که اطلاعات ما را داشته باشند، خیلی مشکل نداشته باشید، به گوگل یا فیسبوک اعتماد کنید، اما اگر این سازمان ها و ... هک شوند، اطلاعات شما در دستان شخص اشتباهی قرار بگیرید چطور؟ فرض کنید یک شخص همسر شما، خانواده یا شرکت شما رو مورد هدف قرار داده است، آیا همچنان با آن مشکلی ندارید؟ آیا از اینکه اون شخص میتواند از شما باج گیری کند، مسئله ایی ندارید؟
شاید فکر کنید که خیر اطلاعات مهمی ندارید و حتی ریسک زیادی ندارد اگر در دست کسانی قرار بگیرید که ممکن است نامناسب باشند، اما 30 یا 40 سال آینده چطور؟ فرض کنید در آینده در یک موقعیت شغلی یا سازمانی هستید که ناخواسته این اطلاعات در آنجا مهم میشوند، آن وقت چطور؟ اگر فکر میکنید که چطور ممکن است همچین چیزی، در مورد امی پاسکال بخوانید. امی پاسکال، رئیس مشترک سونی، شغل خود را به دلیل این موضوع از دست داد. این فقط یک احتمال نیست، بلکه مربوط به حریم زندگی شخصی و کاری شماست.
همه ما با دوستان نزدیک و صمیمی خود لحنی متفاوت-صمیمی برای گفتگو داریم، فکر میکنم همه ما با دوستانمان شوخی های دوستانه هم داشتیم و محتوای شوخی بین خودمان رد و بدل کردیم، اما خب این عادیست، اما فرض کنید همین محتوا را از رابطه خودتان و دوستتان خارج کنید، دیگر این یک شوخی نیست! اگر این شوخی به دست کسی بیوفتد، که بخواهد به شما آسیب بزند چه اتفاقی می افتد؟
شرکت هایی مثل، فیسبوک، تلگرام، گوگل و.. به شما اجازه میدهند به صورت نامحدودی اطلاعات را رایگان در سرور هایشان آپلود کنید، تا به حال فکر کردید مدل کسب و کار آنها چطور است؟ چگونه این همه پول در می آورند؟ آنها اطلاعات شما را به شرکت های تبلیغاتی، میفروشند. مثال ساده تر این موضوع را در پیج های اینستاگرامی ببنید که تبلیغات میکنند و پول دریافت میکنند، از چه چیزی پول دریافت میکنند؟ چرا باید دریافت کنند؟ آنها مخاطبان خودشان را در اصل خرید و فروش میکنند.
اما هیچ وقت از شما نپرسیده اند که آیا میخواهید اطلاعات خودتان را بفروشید؟ آیا اگر بپرسند به آنها پاسخ میدهید؟ اگر شخصی از شما 100 تا سوال در مورد زندگی شخصی تان بپرسید تا آن را بفروشید، این کار را میکنید؟ احتمالا نه، درسته؟ اما هر بار که از سرویسی استفاده میکنید که از فروش اطلاعات شما درآمد زایی میکند، اجازه میدهید این اتفاق به سادگی بی افتد.
استیون کینگ در رمان خود "قلبی در آتلانتیس" نوشت:
"دوستان واقعی، جاسوسی نمیکنند، بلکه به حریم خصوصی یکدیگر احترام می گذارند. حریم خصوصی یک ضرورت است، نه تنها یک حق."
پس حتی اگر دوست صمیمی ما باشه، نمیتوانیم قبل از اینکه در اتاق را بزنیم و از او اجازه بگیریم، وارد اتاق شویم. نمیتوانیم از وسایل دیگران استفاده کنیم، بدون اینکه اجازه بگیریم، نمیتوانیم از دیگران بخواهیم اسرارشان را با ما در اشتراک بگذارند، وقتی از این کار حس خوبی نمیگیرند، ما اغلب به دلایل مختلف، مرزهای زندگی شخصی یک نفر را نادیده می گیریم.
شاید صحبت در مورد حریم خصوصی-روانی هیچ وقت به پایان نرسد، اما تلاش کردیم تا درک واضحی از این موضوع در دنیای مجازی و واقعی به شما بدهیم، تا شاید از این پس جوری دیگری به حریم خصوصی خود اهمیت بدهید.
References :
United Nations Declaration of Human Rights (UDHR) 1948, Article 12
International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR) 1966, Article 17
Frontiersin.org
Privacyinternational.org
Un.org
Psychologytoday.com
Medium.com