وقتی سخن از فاشیسم میگوییم، عمدتاً مفاهیمی همچون تعصب قبیله ای-نژادی، خودبرتر بینی، افراطی گری و امثالهم در ذهنمان پدیدار میشوند. فاشیست ها در هر کشوری، نقش بنزین را دارند. نسنجیده صحبت میکنند. فهمی از «همه» ندارند. موضوعیت با طرف خودشان است. فاشیست بودن، محدودیت طیفی هم ندارد. از هر طیف و لباس و شخصیتی در آن حضور دارد. چه امام جمعه ای که پشت تریبون، جمهوریت و حق اعتراض را به کلّی به باد میدهد و چه استاد دانشگاهی که از آن سر دنیا، اعتراضات اخیر را انقلاب ملّی میخواند! اصولاً فاشیست خود را همه میداند. کاری ندارد شما چه حرف مخالفی میزنید؛ درنهایت حرفش این است که، شما اقلیّت و من مردم هستم و این وسط مردمی گیرافتاده اند که قربانی این اظهارات ناپخته میشوند. امام جمعه ای که شرایط زمان و مکان حرفش را نداند، همان بهتر است که در کنج خانه اش بنشیند و به عبادت بپردازد! فاشیست کسی است که وقتی وزیری هم کار عاقلانه ای در راستای آشتی ملّی میکند، به او حمله کرده و مقام او را زیر سوال میبرد! فاشیست ها این روزها خوب میتازند. مجری تلویزیون برای خود مردم ساخته است! اندیشمند همینطور! واعظ همینطور! کسی نیست که صدای ملّت باشد. کسی نیست که دقایقی سکوت کند، به پیامد های حرفش فکر کرده و سپس آن را بیان کند. تولید خشم چرخه ساده ای است. کافی است به عنوان مثال بگویید که خانم های بدحجاب حق استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را ندارند و حتی نباید به آنها خدمات شهری داده شود! فاشیست مجازی هم پدیده ایست که این روزها به وفور دیده میشود. از خارجی های آلبانی نشین که بگذریم، داخلی ها کم تولید خشونت نکرده اند. نمونه بارزشان فوتبالیستی است که این روزها اسم او نقل محافل سیاسی است و حتی از او به عنوان رهبر جنبش یاد میشود. اما ایشان به عنوان مثال، در تولید خشونت و حتی انتشار مطالب کذب دستی بر آتش دارد و متاسفانه در این میان، به خاطر فضایی که همین افراد راه انداخته اند، حقیقت کشته میشود. فاشیست های کف خیابان هم که دیگر جای ذکر ندارد. درست است که هر اعتراضی به مقدار قابل توجهی از خشونت منجر میشود اما این برخورد را به جدّ، کار کسی نیست که به قول معروف، مصلح اجتماعی باشد. آقایان و خانم های فاشیست، کاش دهان مبارکتان را زودتر ببندید تا مردم واقعی توانی برای زدن حرف هایی داشته باشند که برای پیوند و انسجام دوباره این سرزمین، مفید واقع شود!