اساسا اگر قرار باشد آزادی و آزادگی را دو مقولهی جدا از هم ولی مرتبط به هم تعریف کنیم، ریزهکاریهای بسیاری دامانمان را میگیرد و سد راهمان میشود... اما شاید بتوان در این بین به مفاهیم مشترکی رسید که مورد قبول همهی ماست و به ما کمک میکند تا در فضایی بعضا «کمتر تنشزا» بحث را ادامه دهیم.
اینکه مقولهی آزادگی را مانوس با روحی بدانیم که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست ارزشهای انسانیاش را کنار بگذارد و ظلمی را بپذیرد، احتمالا تعریف بیجایی نباشد. برای مایی که در اتمسفر اسلام رشد کردهایم، مفهوم آزادگی همواره با آن تذکرهی عمیق امام حسین را در روز عاشورا گره خورده است... آنگاه که خطاب به لشکریانی که در مقابل ایشان آرایش جنگی گرفتهبودند، فرمود : «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!»
این جملهی به ظاهر ساده، مفهوم عمیقی را در بر دارد. اینکه آزادگی و اساسا آزاده بودن هیچگاه معطوف و محدود به دینداری و یا لزوما مسلمانبودن نیست! و این دقیقا همان نقطهی عطف اشتراکات ما مسلمانها، با سایر انسانهای آزادهی جهان بر سر ظلم ستیزیاست؛ اینکه هرجایی که ظلمی باشد، فارغ از آنکه این ظلم متوجه چه کسیاست، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، هم وطن باشد یا نباشد، روحِ بلند آزاده یک لحظه هم سکوت را جایز نمیداند و علیه ظلم قیام کند.
حال این قیام میتواند قیامی باشد که در درونِ منِ انسانِ آزاده شکل میگیرد و بال و پر پیدا میکند و ثمرهاش میشود کنشهای فردی، یا قیامی که در بطن یک جامعهی آزاده شکل میگیرد و انسانهای آزادهای که درون این جامعه رشد کردهاند را به پرورش یک کنش اجتماعی-سیاسی وا میدارد.
هر دوی این قیام ها ارزشمند است و در لایههایی به هم مرتبط. کما اینکه به فرمودهی قرآن: ان تقوموا الله مثنی و فردی، وظیفه و تکلیف ماست.
آنچه این این انسانِ آزاده -فارغ از اینکه در کجای جغرافیای مکان ایستاده است- را متمایز میکند، همان برگ برنده آزادی خواهی است که به انسان، اراده رشد میدهد و در مقابل، اراده اش را برای مبارزه با هرآنچه در تقابل رشدش میباشد، قدرت میبخشد.
پس با این تفاسیر شاید چندان دور از ذهن نباشد که عدهای در پاسخ به هتاکیهای قانونی (!)در سایهی دولتهای غرب، دست به اعتراضات آزادیخواهانه بزنند. آن هم درست وقتیکه میبینند عدهای بیشرمانه و به قصد، مقدسات مسلمانان را، که بیش از یک میلیارد نفر از مردم جهان را تشکیل میدهند، مورد اهانت و هجوه قرار میدهند.
این نگاه همان نگاهیاست که رهبر معظم انقلاب در نامهای خطاب به جوانان اروپا، از ایشان درخواست میکنند که در سیل پیشداوریها و موج عظیم اسلامهراسی و تبلیغات علیه مسلمانان، آگاهانه، فعال و آزادهوار بیندیشند و خودشان ارزیابی کنند.
اگر این روح آزاده رشد کند و پرورش یابد، فارغ از آنکه پایبند کدام دین هستیم، دیگر نمیتوانیم اقداماتی چون توهین به مقدسات ادیان را تحمل کنیم. لذا آن کنش اجتماعی-سیاسی فردی یا جمعی شکل میگیرد.
این قبیل کنشها دقیقا از همان نقطهای نشأت میگیرد که روحیهی ظلم ستیزی سکوت را بر نمیتابد؛ چراکه این اقدام را درست مصداق ظلم میداند.
حادثهای که برای بار چندم در کشورهای سوئد و دانمارک رخ داد و قرآنهایی که عامدانه مورد اهانت قرار گرفت، ظلمی بزرگ و دشمنی آشکاری است علیه ملت عظیم مسلمان جهان. این ملتها با تکیه بر ادبیات روشن آزادگی و قیام در برابر ظلم، هیچگاه اجازه نمیدهند احدی به عناصر مقدسشان هتاکی و جسارت کند.
درچنین مواقفی است که مسلمانان، با وجود تمام اختلافات و مسائلی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، همگی دربرابر این ظلم آشکار خود را در یک جبهه علیه باطل میبینند و یک صدا خواهان افول و نابودی آن میشوند.
مردم ایران، لبنان، بحرین، عربستان، امارات، سوریه، عراق، مصر، روسیه و بسیاری دیگر از کشور های مسلمان و جوامع آزادیخواه در این جبهه حضور پیدا میکنند چراکه در برابر یک دشمن ایستادهاند و نقشهی پلید این دشمن بیش از پیش برایشان روشن است: گسترش موج عظیمی از اسلام هراسی و اسلام ستیزی برای ضربه زدن به جوامع اسلامی؛ چراکه مکتب اسلام، سد بزرگی در برابر منافع شومشان است.
اما همیشه آنطور که انتظارش را دارند، نقشههایشان جواب نمیدهد و باوجود تمام تقلاهایی که میکنند، مِن جمله قرآن سوزی و هتاکی به آن مصحف شریف، نور هدایت آن کتاب راه را برای کسانی که پایههای فکریشان ریشه در آموزه های فطری و اصیل آن دارد باز میکند. یریدونَ لیطفِئوا نورالله بافواهِهم ... میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، غافل از آنکه ارده خدا طور دیگریاست!غافل از آنکه خداوند نور خود را کامل میگرداند و در سراسر جهان میگستراند. هرچقدر هم که تلاش بکنند و هر چقدر هم که بدشان بیاید.
و چه زیبا گفت حضرت زینب کبری(س) خطاب به آن ملعونین! که: «فَکِد کَیدک! وَاسْعَ سَعْیک! و ناصِبْ جُهْدَک! فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْینا... هر چه میتوانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحی ما را هم نمیتوانی از میان برداری.»