ویرگول
ورودثبت نام
نشریه نبض
نشریه نبض
خواندن ۶ دقیقه·۳ ماه پیش

توهم مقاومت


خطــر بــزرگ حرفهــای ظریــف؛ ادعــای فهــم عمــق دســتاوردهای مقاومــت در صورت‌بنــدی خــودش از جهانی‌شــدن

از ابتدای شروع کارزار انتخابات ۱۴۰۳، برای روشن‌شدن نقطه نزاع و دوگانه خاص این انتخابات انتظار کشیده می‌شد؛ تا اینکه نطق محمدجواد ظریف در میزگرد سیاسی صداوسیما سر برآورد.

در این یادداشت به سه قاب مهم شکل‌گرفته حول این رخداد پرداخته می‌شود.

قاب اول:

به طور کلی، کلیدواژه‌ها و مدل ورود پزشکیان به صحنه انتخابات، موجی از وجود خلوص، صدق و صفا در عین تخصص نداشتن را در نسبت با او راه انداخت. او حالا با همین دست فرمان در حد راننده تاکسی مخالف نظام غر می‌زند و ظاهرا همه هم در دایره پرهیز از جدل و گفت‌‌وگوی او می‌گنجند و مدام بین خود واقعی و تصویری که پشتیبانان و مشاوران سیاسیش از او می‌خواهند بسازند در نوسان است.

این کلیت زرد در نهایت قابی فشل و دورریختنی می‌شد اگر برای عده‌ای فرصت نمی‌ساخت؛ اما این قاب به عده‌ای فرصت بازتعریف داد. آنان که بابت عملکرد یک‌دهه‌شان پاسخگو نبودند و آنان که استهزا سیاسی را در این کشور به راه انداختند، پس از رئیس‌جمهور شهید توانستند اینجا مخفی شده و دوباره خود و ایده‌هایشان را با تلاشی اندک به عنوان جایگزین نظم موجود مطرح کنند.

قاب دوم:

حواشی «بایدن می‌خواست به برجام برگردد و مجلس خودمان مانع شد» و سپس قرار دادنش کنار تعهدات فرابرجامی ارائه‌شده توسط آقای عراقچی در شهریور ۱۴۰۰ را که نادیده بگیریم و از رسوایی ارائه آمار غلط و سپس عذرخواهی‌های توییتری که بگذریم، روند و این مدل حاشیه‌سازی‌ها و تکرار چندباره‌شان در بازه‌های زمانی مختلف خطرناک است.

قرار بود تک دستاورد برجام، ته‌نشین‌شدنش در اذهان به عنوان یک تجربه تاریخی باشد و نگاه ساده‌‌اندیشانه‌ی مردم ما در نسبت با روابط با جهان و آمریکا را بشکند. اما اینان مدام به شکل‌گیری فهمی واقعی در نسبت با این تجربه ۸ ساله نیز یورش می‌برند. چطور؟

هنوز برجام برای عامه مردم ما تصویر نشده و از آن عبور نکرده‌اند؛ در یک جلوه هنوز برای دیدن تصاویر و فانتزی‌های زرد صلح و جنگ‌پرهیزانه در سینما صف کشیده و رکورد می‌شکنند. بخشی از آن به این خاطر است که تجربه تاریخی‌شان، اسیرِ حلقه‌ی «نگذاشتند...» این جماعت -که خود را همیشه حق‌به‌جانب و بازیچه صحنه‌آرایی و دست‌بردنِ نظام تعریف می‌کنند- شده است و عجیب که همین افراد با منطق تاثیر صفر درصدی وزیر امورخارجه در سیاست خارجه نظام، باز جسارت ورود به صحنه پیدا می‌کنند.

قاب سوم:

اما خطر اصلی در بلاهت‌ِ دوباره‌‌ فراخواندن به برجام، سوارشدن بر مرکب فراموشی و دست‌شستن خود از آن نیست؛ قاب سوم زاییده دو قاب بالاتر است. خطر بزرگ حرف‌های ظریف آن‌جاست که ادعای فهم و حرف جدید دارد. می‌گوید امام مفهوم مقاومت را در اوج ضعف ما در میدان‌های جنگ شکل داد و از همین جا مدعی جداپذیربودن این قدرت گفتمانی از قدرت نظامی می‌شود و ادامه مسیر را با ایستادن بر اولی ترسیم می‌کند. او به نحوی هنرمندانه و فنی تمام نسخه‌های تعامل و سازش و تسلیم را این بار در صحنه مقاومت ترسیم می‌کند و به عنوان حرف تازه می‌فروشد. لخت و عریان صورت‌بندی‌ای از «کربلا درس مذاکره است» ارائه نمی‌دهد، بلکه پس از طوفان‌الاقصی و وعده صادق و کنشگری وزیر خارجه شهید، خود را در قامت کسی که عمق مقاومت و دستاوردهای آن را فهمیده و به ادبیاتش -در عین فهم خاصی از حرکت به سمت جهانی‌شدن- افزوده، معرفی می‌کند.

برای فهمِ بهترِ این نسخه به ظاهر "جدید" او، نگاهی به سخنرانی‌ سال گذشته‌اش و ارائه مفهوم رقابت در حوزه هنجاری، در خانه اندیشمندان علوم انسانی بیندازیم. او می‌گوید اروپا علی‌رغم پذیرش سیطره نظامی-اقتصادی آمریکا، تعریف کرده در حوزه حقوقی-هنجاری با آمریکا رقابت کند و از رقابت در حوزه نظامی با دیدی واقع‌بینانه کنار کشیده است. و بعد اشاره می‌کند که در دهه ۹۰ میلادی هرجا آمریکا در میدان حقوقی-هنجاری کنار اروپا قرار گرفت موفق شد، هرجا آمریکا با اروپا در این حوزه رقابت کرد، شکست خورد. برای شاهد مثالش هم نتیجه حاصله از دیوان بین‌المللی کیفری، معاهده منع جامع آزمایشات هسته‌ای، دو کیس هسته‌ای ایران و… را معرفی می‌کند.

طبق این صورت‌بندی، او برای آینده صورتی از جهانی مسطح ارائه می‌دهد که در آن همه می‌توانند قدرتمند باشند و کافی است بر مزیت خود تکیه و تمرکز کنند. در فهم پساقطبی او، خردترین کنشگران جهانی -از شرکت‌های خصوصی گرفته تا ملاله یوسف‌زی برنده جایزه نوبل- هم‌سطح قدرت‌های جهانی، فرصت کنشگری و تعیین سرنوشت دارند.

با این چارچوب او، حرف امروزش فهمیده می‌شود. از نظر او مزیت ایران نیز قدرت کلمه و گفتمانی انقلاب اسلامی است و کافی است حوزه رقابت خود را تعریف و جدا کنیم و باز هم قوی بمانیم.

بیایید به دنبال نسخه عملی‌شده جناب ظریف در جهان بگردیم. تاکید بر هویت و دست‌برداشتن از قدرت نظامی، چیزی است که عملی‌شده آن را بین کشورهای اسکاندیناوی می‌بینیم؛ نروژ و فنلاندی که در همین چارچوب با هم مشکل و تعارض منافعی ندارند، علیه یکدیگر نظامی‌گری نیز نمی‌کنند و می‌گویند اگر اشکال و مسئله و چالشی هست، با گفت‌وگو و هویت و... رفع می‌کنیم. اما جالب است که حتی همین‌ها نیز -مثل سوئد- که تجلی و نماد هویت‌گرایی و سازه‌انگاری هستند، نه در اوج دوران جنگ سرد، بلکه امروزِ روز عضو ناتو شده‌اند و انتظار دارند قدرت‌ها در یک پیمان نظامی از آن‌ها دفاع کنند. حال چطور در چنین جهان و صحنه‌ای عده‌ای دوباره روی نسخه منسوخ عدم نیاز به قدرت نظامی می‌ایستند؟

در دوران پسااوکراین و پساغزه دیگر تاکید بر صرف قدرت معنایی و قدرت هنجاری و هویت و اتحاد نه تنها برای ما، بلکه برای تمامی ناظران عادی وقایع در سطح بین‌الملل نیز خنده‌دار است.

در اینکه اندیشه انقلاب اسلامی، هویت انقلاب اسلامی، قدرت نرم و هویت‌سازی برای کشور خلق کرده که در هیچ‌کجا پیدا و تعریف نمی‌شود، شکی نیست. اما خود این قدرتِ کلمه بدون معنی و پشتوانه داشتن در صحنه و موازنه قدرت، بی‌معنا و تهی است و ابدا قدرت حل مسئله ندارد. نمی‎توان دستاوردهای هویتی را بدون آن قدرت نظامی و سخت فهمید و انتظار شنیده‌شدنی که تصویر می‌کنند را داشت.

سوال است که چطور می‌توانند ناکامی رژیم صهیونیستی در طوفان‌الاقصی را تنها با قدرت حرف و کلمه، مصداق صرف قدرت هویتی-هنجاری به آن معنای غلط و پوچ تعریف کنند، وقتی از نقطه تولد، تا امتداد ۸ماهه آن بر پایه مقاومت نظامی حماس شکل گرفته است؟

ایدئولوژی، آرمان، اندیشه و روح مقاومت ساری و جاری شده و همراه با ابزاری گشته که واقعی است؛ ابزاری که توانسته حمله کند، دکترین امنیتی رژیم را با خاک یکسان کند، گروگان بگیرد و ادامه دهد.

در ادامه می‌توان پرسید بازدارندگی و تعریف و تنظیم معادلات جدیدی که پس از عملیات وعده صادق، در نسبت با رژیمی که قدم‌به‌قدم جلوتر می‌آمد رخ داد، به خاطر سخنرانی و هویت و گپ‌زدن بود، یا به دلیل ۳۰۰ موشک و پهپادی که یک‌باره به خاک سرزمین اشغالی فرود آمد؟ چندسال دیگر باید بگذرد و در دایره همین فهم‌های تاریخ‌مصرف‌گذشته و بزک‌شدن دوباره آن‌ها معطل شویم، آقای ظریف؟

پس، خطر اصلی امروز او، در اینجاست که تنه‌به‌تنه ادبیات معنابخشیِ قدرت کلمه‌ی امام و مقاومت می‌زند ولی در سایه آن، دوباره درس سازش و کوتاه‌آمدن از مولفه‌ها و ملزومات قدرت‌ساز می‌دهد. او با این تعابیر و تناقض‌ها، ده‌ها سال مبارزه و تنظیم قدرت را ذبح پوچی و این تعریف فانتزی از مقاومت می‌کند. تصویر او برای آینده ایران، شکلی یتیم‌شده و عزلت‌نشین از مقاومت است که از نزاع واقعی فاصله گرفته و در یک نقطه نزاع فرضی، در جهانِ ساخته و پرداخته‌ی آقای ظریف توان اثرگذاری و معنابخشی دارد.

فاطمه زهرا برومندنیا

مهندسی کامپیوتر ۱۴۰۰

سیاستانتخابات
نبض دانشگاه در دستانت! |دانشگاه تهران، دانشکدگان فنی، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید