نشریه نبض
نشریه نبض
خواندن ۶ دقیقه·۲۵ روز پیش

جنگ، پینگ‌پنگ نیست!


تقدیم به اسطوره باشکوه شجاعت، یحیی سنوار عزیز.
امید است که این واژگان پریشان و این کلام قاصر، ذره‌ای در تبیین مسیر آن شهید نستوه و یاران مجاهدش موثر واقع شود...


پرده اول:
از ترور حاج‌قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس تازه چند روز است که گذشته و سیدحسن نصرالله(اعلی‌ الله مقامه الشریف) هنوز سیاه‌پوش است. سید در مصاحبه با شبکه المیادین، دست به افشاگری عجیبی می‌زند: طبق اطلاعاتی که ما داریم، عربستان از زمان جنگ با یمن به این نتیجه رسیده که باید من را حذف کند. درخواست ترور مرا به آمریکایی‌ها داده، آن‌ها قبول کرده و گفته‌اند اجرایش را به اسرائیل می‌سپارند.

پرده دوم:
پیمان ابراهیم؛ معاهده‌ای که بین آمریکا، اسرائیل، امارات و بحرین که در سال ۲۰۲۰، در نتیجه پروژه عادی‌سازی روابط کشورها با رژیم صهیونیستی کلید خورد. اندکی پیش از عملیات طوفان‌الاقصی نیز واشنگتن و تل‌آویو برای اضافه کردن عربستان به این ائتلاف عبری–عربی که در تقابل با جمهوری اسلامی قرار دارد، با ریاض در رفت و برگشت بودند که این عملیات، روند داستان را عوض کرد.

پرده سوم:
پروژه آیمک (IMEC) کوریدوری است که اگر تشکیل شود، از طریق خطوط راه‌آهن و بنادر، از هند آغاز شده و با عبور از امارات، عربستان، اردن و حیفا در سرزمین‌های اشغالی به یونان در اروپا می‌رسد. نتانیاهو در مجمع سالانه اخیر سازمان ملل، نقشه‌ی آیمک را بالا برد، آن را کوریدور Blessing خواند و کشور جعلی‌اش را، لولای اتصال آسیا و اروپا و گلوگاه انتقال کالا و انرژی و فناوری و...بین این دو قاره معرفی کرد.

پرده‌ها که بیفتند، حقیقت روشن می‌شود. ماجرا صرفا قصه یک عملیات و پیامدهای بعدی‌اش نیست. این فیلم قبل از ۷ اکتبر شروع شده است. ماجرا، نزاع بین دو نظم جهانی است. نظم یعنی نسبتی بین کشورها، که در تعامل بین آن‌ها ارزش تولید می‌شود و این ارزش، تأمین کننده منافع کشورهاست. نظم یعنی تحولات یمن، یکی از انگیزه‌های ترور دبیرکل حزب‌الله لبنان است. نظم یعنی انفجار پیجرها، عملیاتی بود که الزاما منابعش از قبل تأمین شده بود و به دنبال انفجار بندر اقتصادی مهم بیروت در سال ۲۰۲۰، در نقشه بلند مدت تضعیف لبنان قرار داشت. نظم یعنی از آنجایی که مسئولیت شهید سیدرضی موسوی در سوریه، "پشتیبانی از جبهه مقاومت" بود، ترور ایشان نه در نتیجهٔ بی‌تابی صهیونیست‌ها برای دستاورد سازی، بلکه عملیاتی بود برای ضربه زدن به لجستیک سوریه، به جهت تضعیف حزب‌الله به عنوان قدرتمندترین هم‌پیمان جمهوری اسلامی. نظم یعنی عملیات طوفان‌الاقصی در ۷ اکتبر، نه صرف انفجار خشم فلسطینی‌ها، بلکه عملیاتی برنامه‌ریزی شده به هدف شکستن بلوک‌های قدرت جدیدی بود، که به وسیله لگد مال کردن موجودیت فلسطین و استقلال باقی کشورهای منطقه، در راستای تأمین منافع آمریکا درغرب آسیا درحال شکل‌گیری بودند.عملیاتی که اگر انجام نمی‌شد، کمترین ضررش عضویت اکثر کشورهای منطقه در پیمان ابراهیم و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بود.
از این روست که کشورهای مختلف نقش خود را در این نظم تعیین کننده می‌بینند و هر یک به نحوی فعالند. در آن سوی جبهه، آمریکا با سنتکام‌اش وسط میدان ایستاده، انگلیس صنعاء را می‌زند و پشت رژیم به ناتوی اروپا گرم است.
ایجاد یک الگوی جدید در توازن قوای نظامی، سیاسی و اقتصادی جهانی -یک نظم- از مسیر طراحی معادلاتی می‌گذرد که گام‌به‌گام وضعیت را به نظم مطلوب نزدیک کند. چنان‌که بلافاصله پس از ترور سید، در زمانی که حزب‌الله رهبرش را از دست داده، در جنوب به شدت درگیر است و عملا توان همیشگی‌اش برای کنشگری سیاسی در داخل لبنان را ندارد، آمریکا بحث پایان دادن به دولت موقت و انتخاب رئیس‌جمهور برای لبنان را مطرح می‌کند و درواقع برای خود فرصتی ایجاد کرده تا رئیس‌جمهور دست‌نشانده خود را بر لبنان حاکم کند؛ این یعنی درگیری‌های سیاسی و نظامی و اقتصادی بر یکدیگر موثرند و در طرح‌های بلند مدت، از نقاط برهم‌کنش این حوزه‌ها برای خلق ارزش و ساخت نظم استفاده و برای آن برنامه‌ریزی می‌شود. این یعنی معادله.
از این سمت، ما نیز باید این جنگ را تقابل بین دو نظم ببینیم؛ برای ایجاد نظم مطلوب جبهه مقاومت الگوی ایجابی داشته باشیم و برای تحقق آن نظم و شکستن الگوی دشمن، در میدان جنگ معادله بسازیم. آنچه مقاومت می‌خواهد این است که سرنوشت کشورهای غرب آسیا به دست مردمان خودشان رقم بخورد. اسرائیل از آنجا که بازوی کنترل‌گری منطقه در راستای منافع آمریکاست و پتک برداشته، بر سر ملت سرزمین‌های نیل تا فرات می‌کوبد، باید نابود شود و نه تنها آمریکا، بلکه هیچ مستکبر دیگری حق سلطه‌گری بر منابع جنوب غرب آسیا را ندارد. از این رو ناظر به جنگی که اکنون در جریان است، وضعیت فعلی جبهه مقاومت، باید از حالت فعلی" گروه‌های خودمختار صرفا هم‌پیمان" به شکل یک کالبد یکپارچه که در مسیر یک راهبرد واحد قدم برمی‌دارد برگردد، و افعال تک‌تک اعضای این کالبد، باید تکمیل‌کننده یک نقشه عملیاتی منسجم در میدان جنگ باشد. رفتار اعضای جبهه مقاومت در این جنگ باید به نحوی باشد که با وارد کردن ضربات عمیق بر ستون‌های موجودیت رژیم صهیونیستی، گام‌به‌گام او را عقب‌تر براند و با اعمال طراحی خود بر صفحه جنگ، ابتکار عمل را به‌ دست بگیرد. جمهوری اسلامی از آن جهت که برخلاف باقی اعضای مقاومت، نه یک گروه نظامی که یک کشور و اصطلاحا nation state است و از این جهت، نیروی اطلاعاتی قوی‌تر و قوای تحلیلی عمیق‌تری دارد، باید برای این خانواده پدری کند. وقتی جنگ از سمت دشمن، واضحا یک جنگ ائتلافی تلقی شده و بر سر نظم جهانی است، از این سمت ایران نیز باید اراده خود را مبنی بر تحقق میدانی نظم مطلوب محور مقاومت، راسخ نشان دهد و فعالانه عمل کند. همچنان که رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان به این نکته اشاره کردند که رژیم صهیونیستی نسبت به ایران دچار خطای محاسباتی شده، و حالا باید توانایی و "ابتکار" و "اراده" ملت ایران را به آنها بفهمانیم.
جنگ پینگ‌پنگ نیست که بایستیم تا دشمن کنش کند، و بعد واکنش نشان دهیم. این شبیه سپردن طراحی زمین بازی به دست دشمن است. درصورتی‌که وقتی طرحی از جغرافیای مطلوب سیاسی منطقه در دست داریم، باید برای تحقق آن، در زمین جنگ اقدامات تعیین‌کننده داشته باشیم و قائم بر نقشه خود کنش کنیم. هدف اسرائیل این است که جنگ را در نقطه مزیت خود، یعنی لایه امنیتی-مثل ترورهای متعدد و عملیات‌هایی به سبک پیجرهای لبنان- نگه دارد و با روش‌های مختلف، رفته‌رفته ما را از دایره مزیت‌مان که قوای نظامی‌است خارج کند. حال که وعده صادق۲ و دست‌بازی که برای پاسخ به تجاوز اخیر اسرائیل داریم، دریچه‌ای برای استفاده از این مزیت برای ما باز کرده، باید قبل از آنکه ضربات اسرائیل به حزب‌الله و حماس و باقی گروه‌های محور مقاومت، باعث تضعیف جدی آنان و ورود موج جنگ به داخل ایران و افزایش تجاوزات به خاک جمهوری‌اسلامی شود، از این فرصت به خوبی استفاده کرده و بازدارنده و معادله‌ساز عمل کنیم.

بنا به فهم نگارنده، پررنگ بودن آرمان فلسطین در تمام این ۴۶ سال برای جمهوری اسلامی ریشه در همین نظم جهانی دارد. صرف اشغال یک سرزمین، فلسطین را به"مسئله اول جهان اسلام" تبدیل نکرده؛ بلکه دلیل بزرگتر، غصب فلسطین به هدف تبدیل اسرائیل به نقطه اتصال آسیا و اروپا، تقویت شدن قدرت کنترل‌گری اسرائیل به معنای سیادت این رژیم بر منطقه، توسعه دخالت و منفعت‌جویی آمریکا و سلطه ظلم و استکبار در جنوب‌ غرب آسیا و سپس کل جهان است. و مبارزه با این طاغوت، همیشه وظیفه اول مسلمانان و آزادگان جهان بوده و خواهد بود.

نبض دانشگاه در دستانت! |دانشگاه تهران، دانشکدگان فنی، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید