نشریه نبض
نشریه نبض
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

در جست و جوی پاسخ

موقع انتخاب رشته‌ی دانشگاه که می‌شود، کم این جمله را نمی‌شنویم که: این رشته‌ای که رویش دست گذاشتی در صنعت ایران آخروعاقبتی ندارد، یا توی ایران با این رشته کار گیر نمی‌آوری، یا این حوزه فقط نیروهای نظامی کار می‌کنند. راستش را بخواهید فکر کنم اصلا روی هر رشته‌ی فنی دست گذاشته باشید، این واکنش‌ها را احتمالا دیده‌اید، اما برای بعضی رشته‌ها این حرف‌ها شدت بیشتری دارد و اگر مثلا روی مهندسی هوافضا دست بگذارید که دیگر تمام خاندانتان احتمالا بسیج شوند شما را پشیمان و رهسپار رشته‌های دیگر کنند! چرا؟ به همان دلایل که پیش‌تر گفتیم. با در نظر داشتن این نکته که این صنعت روزی برای خودش سروصدایی کرده و متخصصش برای خودش بروبیایی داشته و حالا انگار که سال‌ها از آن روزهایش گذشته باشد؛ بی‌رمق و بی‌جان شده و کسی نمی‌گوید چرا این اتفاق افتاده.

ما ولی حدودا یک سال پیش و شاید هم کمتر، و این بار بعد از انتخاب رشته‌ دانشگاه و اصلا خیلی بعد از اینکه چند ترم را هم با همین رشته انتخابیمان گذرانده بودیم، تصمیم گرفتیم سرمان را بکنیم توی سوراخ و سنبه‌های ماجرایی نه دقیقا شبیه همین چیزی که دو سه خط پیش گفتیم، ولی تقریبا همان. این "ما"یی که می‌گویم هم یعنی چند نفر از بچه‌های رشته برق، چندتایی کامپیوتری و کمی هم بچه‌های نقشه‌برداری.

یکی از همین روزها که نشسته بودیم و فکر می‌کردیم و مثل همه‌ دانشجوهای دیگر فنی غصه‌ وضعیت نابسامان صنعت کشور و در صدر آنها صنعت فضایی را می‌خوردیم و اندوه دنیا بر سرمان تلنبار شده‌بود که چرا این صنعت به این روز افتاده و کسی هم پاسخگو نیست و از این دست غصه‌های تکراری و کلیشه شده، به این فکر افتادیم که خب بلند شوید برویم ته‌وتویش را در بیاوریم. ته و توی چه چیزی را؟ اینکه چه شد که ما از سال‌های اوج این صنعت اینقدر دور شده‌ایم؟ چرا موقع انتخاب رشته‌هایمان به ما گفتند این صنعت دیگر در ایران جدی نیست و بعداً کار گیر نمی‌آوری؟ چه اتفاقی افتاده که حالا به هرکس بگویی ایران هم روی ماهواره و ماهواره‌بر کار می‌کند به تو می‌خندد؟ اصلا صنعت فضایی در ایران کارش را از کجا شروع کرد؟ دانشگاه چه نقشی در پیشرفت آن داشت؟ و آیا اصلا نقشی داشت؟ و اگر داشت چرا دیگر خبری از آن نیست؟ یا شاید هست ولی کم هست؟

پس ما با کوله‌باری از سوال راه افتادیم و اول بسم الله سراغ گوگل -این دانای اعظم- رفتیم، بلکه از سایت‌های خبری چیزی پیدا کنیم و یا خیلی خوش‌اقبال باشیم، ببینیم مثلا کسی در این مورد مستندی ساخته یا مقاله ای نوشته، اگر هم چیزی پیدا نکردیم، دست کم دو تا آدم متخصص گیر بیاوریم تا سوال‌هایمان را بپرسیم.

این شد که همین جمع کوچک ما هرچه جواب از این سایت و آن وبلاگ و فلان خبرگزاری پیدا کرده بود، جمع کرد. سوال‌های باقی مانده‌اش را لیست کرد و بعد با آدم‌های مختلفی آشنا شد، با آنها جلسه چید و حرف‌هایشان را جمع‌آوری کرد؛ از اساتید دانشگاه‌های مختلف گرفته تا متخصصین پژوهشگاه‌های فضایی کشور، از دانشجویانی که در ساخت ماهواره‌های ایرانی دخیل بودند تا فعالین کسب‌وکارهای فضاپایه و حتی با مسئولین و رئیس سازمان فضایی.

و بعد هم این جمع کوچک ما تصمیم گرفت کارش را از صرف تحقیق و بررسی این موضوع بالاتر ببرد؛ خلاصه بخواهم بگویم، ما تا اینجایش فهمیده بودیم که اگر تلاش‌های ایران در سال‌های جنگ تحمیلی و دستیابی اش به موشک‌های مختلف را در نظر نگیریم و روی خود مقوله فضا متمرکزتر شویم، می‌شود گفت که ایران فعالیت جدی خود در این حوزه را از اواخر دهه 70 شروع و در ادامه با تصمیمش برای همکاری با ایتالیا و روسیه در ساخت ماهواره‌های مصباح و سینا ادامه داد؛ که متاسفانه رفقا ایران را می‌پیچانند و یکی می‌گوید ماهواره توی فضا کنترلش از دست رفته و آن یکی هنوز که هنوز است ماهواره کذایی‌اش را تحویل نداده! ایران هم می‌فهمد یا خودش باید دست به کار شود یا به امید

کمک کشورهای دیگر بپوسد، که خب مشخصا گزینه اول را انتخاب کرد و نتیجه‌اش این بود که سال 84 اولین ماهواره‌ تمام ایرانی را با ماهواره‌بر تمام ایرانی به فضا فرستاد و شد جزو 9 کشور دارنده‌ چرخه کامل این فناوری.

از اینجا به بعد لوکوموتیو این قطار با سرعت حرکت می‌کرده و اتفاقا دانشگاه‌هایی مثل علم‌وصنعت و شریف و امیرکبیر نقش مهمی در این حرکت سریع داشتند. پژوهشگاه‌ها هم وارد عمل شده و ارسال موجود زنده به فضا را در دستور کار قرار داده بودند؛ این وسط تغییراتی در ساختارهای فضایی کشور هم به وجود آمد که بر سر آنها حرف زیاد بوده است. تقریبا تا سال 93 - 94 کارها دارد خوب پیش می‌رود که یکهو بودجه‌ این صنعت در نهادهای مختلف کاهش شدیدی پیدا می‌کند، مجددا تغییر ساختارهایی رخ می‌دهد و تعداد زیادی از پروژه‌ها عملا لغو شده یا می‌خوابد و نتیجه‌اش تعدیل نیروهای گسترده و خروج تعداد زیادی از متخصصین این حوزه از کشور می‌شود. تا اینکه کم‌کم در سال‌های اخیر دوباره شروع می‌کنند به تلاش برای بازگرداندن این صنعت به جایگاهش و رساندن آن به اهدافی که برای سال 1404 تعیین شده بوده و حالا می‌گویند باید تا 1410 برای رسیدن بهشان صبر کرد.

بگذریم؛ داشتم می‌گفتم که حالا کلیت قضیه دستمان آمده بود و چرا فقط برای خودمان نگه می‌داشتیم؟ این صنعت پر از فرصت‌های نادیده و داستان‌های ناگفته بود. پس شروع کردیم به "تعریف کردن" آن برای بقیه؛ با فعالین این حوزه وبینار گذاشتیم و فرصت‌های کار در این صنعت را بررسی کردیم؛ با اساتید مطرح این حوزه و متخصصین سازمان فضایی همایش گرفتیم و از سیر این صنعت و وضع ارتباطش با دانشگاه و راه‌های بهبود آن گفتیم؛ رییس سازمان فضایی را دعوت کردیم تا برای ما و برای هر کسی که می‌خواهد از صنعت فضایی بداند، از آخرین اقدامات و پروژه‌های ایران بگوید و راه‌های ورود به این صنعت را بررسی کردیم؛ با کارشناسان وبیناری گذاشتیم و مهم‌ترین چالش‌ها و راهبردهای پیش روی دولت بعدی برای بهبود وضعیت فعلی این صنعت را بررسی کردیم.

اما این تعریف کردن و نشان دادن همه‌ی کار نبود، ایده‌های زیادی بود که می‌شد به کار برد. ایده‌هایی که از بررسی اقدامات کشورهای دیگر به دست آمده بود یا از فعالیت‌هایی مشابه در کشور خودمان منتها در زمینه‌ی دیگری از صنعت و فناوری و یا حتی از دل این همه مصاحبه و جلسه و وبینار و همایش. پس ما مهم‌ترین نکته‌هایی که پیدا کرده بودیم را در نامه‌ای به رییس‌جمهور وقت رساندیم (چون شخص شخیصشان نقش مهمی در سیاست‌گذاری‌های این صنعت داشتند) و یک نسخه را هم دادیم به کمیسیون‌های مجلس، باشد که وقتی وزرای مرتبط این حوزه را ارزیابی می‌کنند، یک نگاهی به این مسائل هم بیندازند. ما پیشنهادهای دیگرمان را جمع کردیم و بردیم خیابان ولیعصر، ساختمان مرکزی سازمان فضایی ایران و در جلسه‌ای آنها را برای رییس سازمان فضایی شرح دادیم و حقیقتش را بخواهید در کمال تعجب ما، سازمان فضایی استقبال خوبی کرد. همانجا فهمیدیم کوچک‌ترین ایده‌هایی که بیخیال از کنارشان رد می‌شویم و به خودمان می‌گوییم "بابا مگر ممکن است به این چیزها فکر نکرده باشند؟" هم ممکن است به کار بخشی از این مملکت بیاید! پس بعد آن جلسه پیشنهاداتمان را دقیق کردیم و همان ایده‌ی ساده شد چندین و چند صفحه طرح و تحقیق به سازمان فضایی و سمپاد (بله طرح حتی سمپاد را هم درگیر می‌کرد!) تحویل داده شد برای اجرا.

همینطور که روی این مسائل کار می‌کردیم و در تلاش بودیم برای تاباندن نور حقیقت بر این صنعت مغفول، از دانشگاه امیرکبیر گرفته تا پژوهشگاه هوافضا و پژوهشگاه فضایی بهمان پیشنهاد کار دادند! حتی اساتید ارشد به ما پیشنهاد کردند در درس‌هایشان شرکت کنیم ولی امان از این طنز روزگار که جز یکی از ما بقی همان همه سال دوم و سوم کارشناسی را می‌گذراندیم و متاسفانه از این شانس‌ها نداشتیم تا پای درس این اساتید بنشینیم.

از جاده خاکی خارج شویم؛ شاید الان می‌پرسید خب حالا طرح و نامه و این همه کارها به کجا رسید؟ باید بگویم که مشغول پیگیری اجرای طرح بودیم و در این برهه وقفه‌ای یک ساله در کار ما افتاد اما حالا پس از ۱۲ ماه توانستیم به طور جدی دوباره پای کارش بیاییم و روی ریل صنعت فضایی قرار بگیریم. برنامه ریختیم پای دانشجویان را به فضای صنعت فضایی باز کنیم تا ارتباط بین دانشگاه و صنعت محکم‌تر بشود. حالا داریم فکر می‌کنیم یافته‌هایمان را به شکل دیگری هم منتشر کنیم و دنبال ساخت یک مستند کوتاه‌ایم. دنبال اساتیدی می‌گردیم که روی قانون ملی فضا کار می‌کنند. ما با صنعتی مواجهیم که طی حدودا شش سال بخش خوبی از متخصصانش را از دست داده و حالا نیاز به چرخ‌دنده‌های جدید دارد؛ چه چرخ‌دنده‌ای بهتر از بدنه نخبگانی دانشگاه تهران با بالاترین سطح آموزش؟ اصلا اگر ما نتوانیم چه کس دیگری می‌تواند کار را پیش ببرد؟ پس برای آشناتر کردن باقی دانشجویان دانشگاه با ابعاد این صنعت برنامه ریخته‌ایم و کلی کار ریز و درشت دیگر را داریم همان "ما" پیگیری می‌کنیم.

حالا برداشت و قضاوت و تحلیل و تفسیر متن با خودتان ولی من این همه داستان و ماجرا را اینجا حروف چینی کردم که تهش فقط بگویم پی دغدغه‌هایتان را بگیرید؛ سر از جاهای جالبی در خواهد آورد!

صنعت فضاییسازمان فضایی
نبض دانشگاه در دستانت! |دانشگاه تهران، دانشکدگان فنی، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید