مردمی بودن یعنی چه؟ تفاوت آن با عوام فریبی چیست؟
"...برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان بپردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسی که همگان در آن بتوانند حاضر شوند و بگو تا یاران و نگهبانان به یک سمت دیگری بروند، تا مراجعه کنندگان بی هراس و بی لکنت زبان سخن خویش بگویند که من از رسول الله(صلی الله علیه و آله) بارها شنیدم که می گفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند.
از بنده خدا علی (ع) به مالک بن حارث اشتر نخعی"
مردم واژه غریب و ناشناختهای است.
۱۴۰۰ سال پیش، آنها که بی تکرارترین شخصیت اعصار، علی بن ابی طالب علیه السلام را تا سرحد "فی العین قذی و فی الحلق شجا" تنها گذاشتند و سالها خودشان را از حکومت عدل مطلق محروم کردند، مردم بودند؛ و آنها که بهمن ۱۳۵۷ از جان و مال خود گذشتند و به رهبری یکی از نوادگان همان شخصیت بی تکرار، انقلاب اسلامی را رقم زدند تا حاکمیت طاغوت را به حاکمیت اسلام ناب محمدی تغییر دهند نیز مردم بودند؛ و ما نیز مردم هستیم.
مردم جامعه را به پیش میرانند و حاکمان جهت پیشروی را تعیین میکنند. حاکمان هویت را ایجاد میکنند و مردم آن را به نمایش میگذارند. هیچ جامعهای بدون همت مردم در مسیر اعتلای ارزشهای انسانی حرکت نخواهد کرد، این حرکت ایجاد نمیشود مگر اینکه این مسیر برای مردم باورپذیر باشد و این مسیر باورپذیر نخواهد بود مگر اینکه حاکم از جنس خود مردم باشد.
حاکمی از جنس مردم
هیچ حاکمی خود را از مردم جدا نمیداند، یا حداقل چنین چیزی نمیگوید. اکثر حاکمان -علیالخصوص در جوامع اسلامی- مردمی بودن را یک ارزش تلقی میکنند و خود را مردمی میخوانند؛ اما همهی آنها واقعا اینگونه نیستند. بعضی نمیتوانند و برخی نمیخواهند.
این فضای غبارآلود، در زمانهی ایسم ها و ایست ها به پوپولیسم بدل میشود: فروختن وعدههای عوام فریبانه به عامه مردم.
این وعدهها به نرخهای متفاوتی به مردم فروخته میشوند، گاهی به بهای لحظهای دیده شدن و شنیده شدن، و گاهی هم به بهای خریدن صندوقهای رای.
آری پوپولیسم، در لباسی از جنس مردم وارد صحنه میشود و به فریب ادامه میدهد و وقتی به اهدافش رسید، وعدههایش را فراموش میکند. هزینهی این فراموشی، بی اعتمادی عمومی است و این هزینه را لزوما فرد پوپولیست نمیپردازد. پس پوپولیست باید قبل از هزینه تراشی، شناسایی و خنثی شود.
با توجه به اهمیت این موضوع، باید معیارهایی برای تشخیص یک فرد مردمی واقعی از یک فرد پوپولیست به عامه مردم ارائه شود. هرچند تشخیص این امر واقعا دشوار است، ولی با ارائه چند معیار اصلی تقریبا میتوان به این شناخت رسید.
ساده زیستی
اولین رکن مردمیبودن و عشق و محبت به مردم، سادهزیستی است.
کسی که در صدها متر ویلا در بهترین نقاط پایتخت شب را صبح میکند، هرگز حال و روز کارتنخوابهای جنوب شهر را نمیفهمد.
برای مردمی بودن، بایستی سطحی پایینتر از سطح متوسط زندگی مردم را اختیار کنیم. همچون چیزی که احتمالا خیلیها ندانند که خانهی رهبر انقلاب از فرش تهیست، نکند که خواب شب بر روی فرش نرم، صبح فردا او را برای خدمت به مردم کسل کند.
تجمل، کلید خودخواهی است و این فرد هرگز نمیتواند از جنس مردم باشد
حضور در میان مردم
از پشت میز تا وسط میدان یک قرن فاصله است.
باید نظارهگر بود که شخص مورد نظر چه میزان میان مردم حضور مییابد و مسائل را مستقیما از زبان خود آنان میشنود. عوامفریبان حرفهای، با بیان اعداد و ارقام سعی میکنند قاطبهی مردم و حتی جامعهی نخبگانی را فریب داده و خود را عالم و عامل جلوه دهند؛ اما خاک روی کفشها از این دسته آمارها با ارزش ترند. حداقل دستاورد حضور در میان مردم، دلگرمی آنهاست. شنیدن صحبتهای آنها و القای این احساس: که ای شهروند خیلی معمولی از روستایی دور افتاده، تو کم اهمیت نیستی و من برای شنیدن مشکلات تو به اینجا آمدهام.
مشکلات را باید میدانی شنید و میدانی حل کرد و این مسئله جز با میان مردم رفتن و از میان مردم شنیدن حل نمیشود. در میان مردم رفتن باعث افزایش اعتماد مردم و همچنین ارتقای اخلاق علوی در حاکمان خواهد شد.
دغدغه حمایت از محرومان داخلی و خارجی
ببینید محرومان جامعه چه کسی را دوست دارند.
یک فرد از جنس مردم، از اعماق وجودش دغدغه خدمت به محرومان را دارد و این کاری است که او را هرگز خسته نمیکند.
چنین فردی دشمن درجه یک زیاده خواهی اقلیتی از مرفهین است و عزمی رسوخ ناپذیر در مبارزه با فساد دارد. او در کلام و عملکرد بر دشمنی با فاسدان اصرار میورزد و این قوت قلب را به آحاد جامعه میدهد که در تصمیمگیری در بحرانها کنار منافع ملت خواهد ایستاد و نه منافع خود و اطرافیان.
حامیان و دشمنان فرد
هرگاه فردی با صلحا نشست و برخواست کند، یکی از آنها خواهد شد و هرگاه جبهه خودی را گم کردید، ببینید دشمن دارد کجا را میزند.
اگر فردی خودش شعارهای انقلابی و جمهوریت سر میدهد اما در رسانهها و پشت صحنهی سیاست، دشمنان انقلاب و جمهوریت از او حمایت میکنند، باید بسیار احساس خطر کرد. همچنین اگر فردی خودش به ظاهر انسان سالم و پاکدستی باشد اما در اطرافش مفسدین و انسانهای ناسالم جمع میشوند، یا توان مبارزه با فساد را ندارد و یا خودش نیز از آنهاست.
نویسنده: سیدعلی میرزاده واقفی
مهندسی عمران ۱۳۹۸