نشریه نبض
نشریه نبض
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

زدن یا نزدن؛ مسئله این نیست!


بامداد شنبه ۵ آبان‌ماه، حریم هوایی کشور مورد تجاوز رژیم صهیونیستی قرار گرفت. فارغ از بررسی سیستم پدافندی کشور ما و خسارات وارد شده به کشور، بیایید نگاهی به وضعیت افکار عمومی جامعه بیندازیم. کنجکاوی افراد از وضعیت، تنها در لایه دنبال کردن اخبار است و واکنش‌ها در سطح ساختن طنز از شرایط می‌ماند و یا نهایت احساس هشدار، در صف پمپ بنزین‌ها نمود می‌کند. یعنی اساسا شاهد شکل گیری حماسه و رزم نیستیم و جوش و خروشی که مقدمه خلق مقاومت مردمی باشد احساس نمی‌شود.
حال این سوال مطرح است که آیا ما واقعا شرایط جنگی را احساس می‌کنیم؟ آیا همچون دوران دفاع مقدس اقتضائات جنگ را فهم می‌کنیم؟
طبیعتا احساس سایه تهدید بر کشور نیازمند تعادل است. نه آنقدر شدید که مایه عدم امنیت و در نتیجه آن، بی‌نظمی و رعب کاذب در جامعه شود، و نه آنقدر بی‌حس و دور از حقیقت صحنه، که در صورت وقوع هر شرایط ویژه و یا اثرگذاری وقایع منطقه بر سیاست‌گذاری‌ها، درکِ وضعیت برای مردم سخت بشود.
بنابراین هرچند شرایط ویژه این روزهای منطقه برای اکثریت جامعه قابل فهم است اما نیاز است این فهم به آنجا برسد تا جریان مردمی بتواند در پشت جبهه مدافع آرمان‌هایش باشد. در واقع اگر اعتقاد داشته باشیم که سرنوشت هر ملتی به دست خود آن ملت رقم می‌خورد(۱)، درآن‌صورت اینکه خودمان را در پازل جنگ و شرایط ویژه منطقه ببینیم، معنا پیدا می‌کند.

به نظر می‌رسد هرچند فرهنگ ایرانی-اسلامی به ما اجازه نمی‌دهد در مقابل نسل‌کشی و تجاوز اسرائیل ساکت بمانیم، اما نمی‌دانیم دقیقا چه باید کرد. هرچند در طی یکسال گذشته حرکت‌های کوچکی شکل گرفته اما آن‌طور که باید در سطح گسترده جریان‌سازی ایجاد نمی‌شود.
یکی از پر‌رنگ ترین وجه‌های احساس مسئولیت مردم درباب قضیه فلسطین و خاصتا مواجهه ایران با رژیم صهیونیستی، در مطالبات مردم از نیروهای امنیتی خلاصه می‌شود. برای مثال، قبل از عملیات وعده صادق۲، تجمعات گروه‌های مختلف مردمی برای پاسخ قاطع و کوبنده از یک‌طرف دیده می‌شد و صدای بلند قشر دیگر که الآن وقت پاسخ نیست و باید به نیروی امنیتی اعتماد کرد، از طرف دیگر. پاسخ به این سوال که اساسا کدام نوع مواجهه با نهاد امنیتی درست است، پیچیده‌تر از آنست که در این یادداشت پاسخ داده شود. چون هم نمی‌توان اثر مطالبات مردمی را نادیده گرفت و هم طرح‌ریزی عملیاتی که بتواند در زمان و مکان مناسب انجام بشود و ضمن ایجاد بازدارندگی برای دشمن، بر معادلات جنگ در منطقه اثرگذار باشد، جوانبی دارد که قابل توضیح برای عموم نیست.
اثر حضور بدنه مردمی در بسط ید برای کنشگری نیروی نظامی و امنیتی را هرچند نمی‌توان نادیده گرفت و حتی شاید بشود گفت نوعی از مقاومت مردمی در این مدل مواجهه دیده می‌شود، اما آنچه صِرف این نوع کنشگریِ مردم در خود دارد، وابسته به حاکمیت است -به این معنا که هرچند مطالبات مردمی است اما این مطالبات ناظر به کنشگری حاکمیت بوده و مردم در نتیجه نهایی آن به‌صورت مستقیم نقشی ندارند- و جوشش مقاومت از دلِ مردم در آن دیده نمی‌شود.
بیایید یک‌بار خارج از این مواجهه، صحنه را ببینیم. دست از سر نیروی امنیتی برداریم که این‌کار را بکن و آن کار را نکن. فارغ از همه تجمعات و نامه‌ها و توییت‌ها درباب تعیین تکلیف برای شلیک موشک، مای مردم چه کاری از دستمان برمی‌آید؟! فرض کنیم وسط روزهای جنگ تحمیلی هستیم. اگر می‌گفتند تسلیحات نداریم، اگر می‌گفتند امکانات نیست، آیا جنگ رها می‌شد؟ آیا عملیات‌های استشهادی به پایان می‌رسید و یا کمک‌هایی که در مساجد و خانه‌ها در کیلومترها دورتر از خط مقدم جمع می‌شد، خاتمه می‌یافت؟!
اینکه ما از خودمان حرکت و جوشش چشمگیری نداشته باشیم و به نحوی در مقابل وجود تهدید رژیم صهیونیستی سکوت اختیار کنیم، اینکه خودمان را در پشت جبهه‌های جنگ نبینیم و تلاشی برای ارسال کمک به خط مقدم جبهه نکنیم، خودش حامل پیام است. حامل آنکه ما جنگ را احساس نمی‌کنیم و درگیری را در سطح حاکمیت با رژیم می‌بینیم. این سکوت به دشمن جسارت می‌دهد تا مردم را آن هم در نظام مردم‌سالاری دینی، منفک از دولت و حاکمیت مورد خطاب قرار دهد و بگوید مردم ایران با اسرائیل در یک سمت ایستاده است!

حال پرسش اصلی اینست که چطور می‌توان روح مقاومت را در زندگی روزمره عموم مردم جریان داد.
قدم اول آنست که خواص، به تبیین مسئله فلسطین و به دنبال آن توضیح و تشریح شرایط فعلی بپردازند.(۲) گستره این تبیین باید اکثریت عموم مردم را شامل شود. فهم نویسنده آنست که نیازی نیست خواص را افراد خاص با ویژگی‌های عجیب و غریب ببینیم. همین مایِ دانشجویِ دغدغه‌مند اگر خوب تحلیل‌ها و صحبت‌های کارشناسی را دنبال کنیم و خوب نسبت به مسئله اشراف پیدا کنیم، برای جمع‌های اطرافمان می‌شویم خواص. سلبریتی‌ها که رسانه دستشان است اگر احساس مسئولیت کنند و حقیقت صحنه را به مردم برسانند، می‌شوند خواص. حقیقت صحنه یعنی حق مشروع فلسطین که غصب شده؛ یعنی جزئیات جنایت آشکاری که اسرائیل ۷۵ سال است انجام می‌دهد. یعنی ترسیم اینکه ما در وضعیت فعلی منطقه چه نقش و جایگاهی داریم و هر موضع ما چگونه بر معادلات اثرگذار خواهد بود.
تا در قدم اول همه یک اقل فهمی از صحنه پیدا کنند. همچون روزهای جنگ تحمیلی که مردم حتی در شهرهای مرکزی و شرقی کشور هم با درک وضعیت، روزمرگی‌شان عجین با روحیه مقاومت و سلحشوری بود. می‌توان اینطور گفت که اگر گام اول به‌خوبی در جامعه برداشته شود، اقشار مختلف مردم خودجوش گام‌های بعدی را خواهند برداشت و مقاومت حقیقی به دست بدنه مردمی شکل می‌گیرد. (هرگروه به اقتضاء آنچه در توان خود می‌بیند، برای کمک به جبهه حق، شکل اثرگذاری‌اش را تعریف می‌کند)
لذا نیازی به تئوریزه کردن و سیستماتیک دیدن ادامه مسیر نیست.
برای مثال زنانی که به فهم صحنه دست پیدا می‌کنند، نهضت طلا را شکل می‌دهند. همچنین این فهم منجر به مجموعه کنشگری‌هایی می‌شود که شئون همبستگی با ملت مظلوم فلسطین را در دنیا بازتاب دهد. همچون جامعه کلیمیان ایران که مراسم اعلام انزجار از رژیم کودک‌کش برگزار می‌کنند. ورزشکاران، مدال‌های بین‌المللیشان را به مردم مظلوم غزه اهدا می‌کنند یا در مسابقات مختلف با ادای احترام به پرچم فلسطین و امتناع از رویارویی با حریف اسرائیلی، حرکت خود را نشان می‌دهند.
این‌ها مثال‌هاییست از کنشگری اقشار مختلف مردمی که در صورت ایجاد بستر کافی، جای خودشان را در پازل جنگ یافته‌اند. البته هنوز از آنجایی که واقعا سیل تحرکات مردمی را شاهد باشیم، فاصله داریم. همچنین بسترهای بالقوه فراوانی جهت بروز و ظهور جنبش‌های مردمی وجود دارد. برای مثال حماسه اربعین حسینی بستر فوق‌العاده‌ای برای بازتاب حمایت‌های زوار حسینی داشته و دارد. در کنار این‌ها، می‌توان از نمونه جنبش‌های مردمی در حمایت از فلسطین، در نقاط مختلف جهان الگوگیری کرد.
مهم است که دانشگاهیان، نخبگان، کسبه و همه و همه در مختصات خودشان واکنش نشان دهند و صدای چنین واکنش‌هایی، در جمع‌های کوچک خلاصه نشود. واقعا سیل حرکت مردمی اتفاق بیفتد و در دنیا بازتاب داده بشود. چرا که قطعا نقش تعیین کننده‌ای در رسمیت بخشیدن به کشور فلسطین و فعالیت جبهه مقاومت در دفاع از حق مشروع خود خواهد داشت.
امید است هر یک از نخبگان و دغدغه‌مندان در راستای گام اولی که گفته شد قدم بردارند و این مهم را وظیفه خود بدانند تا جایی که بسترهای خلق حماسه‌های مردمی توسعه پیدا کند و روح مقاومت در روزمرگی تک تک مردم جریان داشته باشد.
در انتها، نباید فراموش کرد که مقاومت تنها زمانی دوام و بقا خواهد داشت که از دل مردم جوشیده باشد. به این معنا که آحاد ملت آن را متعلق به خودشان بدانند و صاحب آن باشند. در این‌صورت تا زمانی که ملتی زنده باشد، مقاومتش هم زنده خواهد ماند. نمونه‌اش این روزها جلوی چشمان دنیاست که با ترور پی در پی رهبران مقاومت، همچنان مبارزه با ظلم ادامه دارد و ملت فلسطین با پرتاب سنگ و چوب هم که شده مبارزه خواهند کرد.

۱- إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (سوره رعد، آیه ۱۱)
۲-برداشتی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، ۱۶ بهمن ۱۴۰۲