نشریه نبض
نشریه نبض
خواندن ۹ دقیقه·۲۵ روز پیش

طوفان و دروازه


كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.

از آنچه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد، در تاریخ به عنوان کلیدواژه‌ای برای استقلال‌خواهی یاد خواهد شد. روزی که پس از ۱۳۹۴ سال، دگر بار لرزه بر دروازه‌های خیبر افتاد و نور ایمان مسیر خود را از میان ظلمات و ترس به سوی سرزمین‌های مقدس پیدا کرد. در مواجهه با ۷ اکتبر شاهد واکنش‌های متفاوتی هستیم. هر گروه و شخصی از دریچه نگاه خودش به نتیجه‌ای رسیده و باز هم در رسانه‌های جمعی شاهد تقابل آرا هستیم. لکن طبق معمول حقیقت همیشه جایی در میان پروپاگاندای طرفین مخفی است.

۷ اکتبر ۲۰۲۳ مصادف با ۱۵ مهرماه ۱۴۰۳ بود که خبر هجوم همه جانبه‌ی حماس به سرزمین‌های اشغالی سرخط اخبار و تیتر نخست مجلات را به خود اختصاص داد. اما برای یافتن حقیقت و ریشه طوفان الاقصی باید به وقایع قبل از آن روز بپردازیم . حدود سه سال قبل از واقعه ۷ اکتبر، فدراسیون روسیه در پی رزمایشی که در مرزهای غربی انجام داده بود، ناگهان ضمن اعلام جنگ علیه اوکراین تا مرزهای شهر کی‌اف پیشروی کرد. گرچه سرمای زمستان سخت با یاری دستان گرم آمریکایی از بیخ گوش اروپا گذشته بود، اما کمک‌های بی‌وقفه نظامی و مستشاری ناتو به اوکراین برای توقف قوای روس، اعتراضات مردمی زنجیر واری در اروپا و بالاخص آلمان و لهستان در مخالفت با ارسال کمک‌های نظامی به اوکراین به‌وجود آورده بود. همچنین روسیه به عنوان شیطان بزرگ و پوتین به عنوان هیتلر ثانی در دستگاه پروپاگاندای غرب بیش از هر زمان دیگری برجسته شده بود.

غرب آسیا اما برای اولین بار صفحه اول روزنامه و مجلات نظامی روز دنیا را از دست داده بود. ولی در پس پرده عملیات مهمی در سکوت خبری در جریان بود؛ پروژه صلح ابراهیم که در صدد عادی سازی روابط کشورهای عرب با رژیم اشغالگر طرح ریزی شده بود، باعث شد تا با گذشت دو دهه از عادی سازی روابط مصر و اردن، حال امارات و بحرین هم دست به عادی سازی روابط‌شان با رژیم اشغالگر صهیونیستی بزنند و بالاخره پس از ۸۰ سال جنگ، ماشین کشتار صهیونیستی برای اولین بار در تاریخ این رژیم به عنوان یک رژیم مشروع در غرب آسیا نمایان گردد و ملت مظلوم فلسطین به صورت رسمی به عنوان تروریست معرفی شوند. از سوی دیگر پروکسی‌های صهیونیستی در کردستان عراق و همچنین استان باکو برای کشاندن آتش جنگ به ایران در هیاهو بودند. از پروژه نفوذ میان قشر جوان و آغاز رویه زن-زندگی-آزادی بر پایه زندگی برای لذت، تا ایجاد ناامنی با محوریت کردستان و دور زدن کریدورهای ایرانی توسط دالان زنگزور با محوریت کشورهای ترک زبان و به خصوص جمهوری آذربایجان که به برگزاری رزمایش‌های متعددی از طرفین درگیری در مرزهای شمال غربی کشور نیز منجر شد. در همین اواخر نیز پروژه دالان جنوبی با وفاق محورهای عبری-غربی-عربی برای دور زدن ایران و ایجاد دوگانه‌ی کریدور خوشبختی و کریدور بدبختی آغاز به کار کرد. تا ملت ایران را برای همیشه به عنوان تمدنی عقب مانده در مقابل کشورهای پیشرفته و شاد عربی خلیج فارس به نمایش بگذارند. در این میان چندی بود که گرمای آتش نبرد در یمن پس از هدف قرار گرفتن فرودگاه ملک عبدالعزیز و صنایع نفتی آرامکو، در حال فروکش و با پادرمیانی چین برای خرید نفت سعودی، حال بن سلمان مجبور به انتخاب میان بلوک شرق و بازار نفت چین، یا بلوک غرب و پروژه صلح ابراهیم بود.

اما قرار جنگ اگر باشد / زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه

پختگی و تجربه سیاسی جمهوری اسلامی به همراه دیپلماسی موفق دولت ۱۳ام اما، با گزینش سیاست مناسب در جنگ قفقاز و تضعیف اقلیم و به دنبال آن کنترل ارتش عراق بر مرزهای اقلیم با ایران، ترکیه و سوریه، نه تنها نقشه دالان زنگزور و اتحادیه کشورهای ترک را غیرممکن ساخت، بلکه با کنترل مرزهای اقلیم توسط ارتش عراق (بخوانید محاصره اقلیم توسط حاکمیت عراق)، مانع از فعالیت جواسیس صهیونیستی و حتی قاچاق نفت عراق به ترکیه برای پرداخت به گروه‌های نیابتی افراطی در منطقه شد. در چنین شرایطی که پروکسی‌های صهیونیستی در اوج ضعف قرار داشتند و محور مقاومت از مرز‌های چین تا دریای مدیترانه یکپارچه و امن و قدرتمند می‌درخشید، بهترین فرصت برای کشاندن جنگ به هدف اصلی یعنی اسرائیل بود. فلذا شروع طوفان الاقصی برای محور مقاومت و ایران قدمی رو به جلو و قابل قبول بود.

با آغاز این عملیات و بازگشت توجه رسانه‌ها به غرب آسیا و نسل کشی غزه، تمرکز رسانه بر جنگ اوکراین هم کاهش یافت و روسیه توانست کنترل وضعیت را در دست بگیرد و برای دور زدن تحریم‌ها برنامه‌ریزی کند. از آنجایی که اسرائیل برای غرب از اوکراین مهم‌تر بود، سرعت ارسال تسلیحات برای اوکراین نیز رو به کاهش گذاشت که برای قوای روس اخبار مثتبی بود و آغاز طوفان الاقصی را برای آن‌ها قابل قبول می‌ساخت. در تنگه عدن اما محور مقاومت بر روی نقطه ضعف دیگری از غرب فشار می آورد. با بسته شدن این تنگه استراتژیک توسط یمن برای کشتی‌های اسرائیلی و غربی، بار دیگر لرزه بر اندام تجارت جهانی افتاد، تا حدی که می‌توان این اقدامات انصار الله یمن را دومین تلاش بلوک شرق برای ضربه زدن به بازارهای غرب و اقتصاد کاپیتالیستی ، پس از عملیات زمستان سخت به حساب آورد، که نیاز اروپا به نفت و گاز را آن‌چنان افزایش داد تا به خریدهای مخفیانه از روسیه و ایران رو بیاورند.

اما تا به اینجا طوفان الاقصی را از زاویه دید دیگر حاکمیت های بلوک شرق بررسی کردیم و اکنون موقع آن است تا به مهم‌ترین بخش بپردازیم که دلایل خود فلسطین و حماس و بدنه داخلی آن‌ها برای آغاز این عملیات می‌باشد. همانطور که امام خامنه‌ای رهبر کبیر انقلاب فرمودند: طوفان الاقصی رژیم را به وضعیت ۴۰ سال قبل خود بازگرداند. مفهوم عمیق این جمله را زمانی درک می‌کنید که متوجه آن باشید که اسرائیل آن‌چنان در افکار عمومی تخریب شده که به زودی باید بار دیگر بر کرسی دفاع از پرونده دروغین هلوکاست بنشیند تا شاید بتواند بازهم آلمان را مجبور به پرداخت سالانه جریمه کند و از اموال اروپا برای قتل عام در خاورمیانه بهره‌برداری کند. در کنار آنکه اسرائیل که در جبهه افکار عمومی شکست خورد، با ناامن شدن شهرهای تلاویو و حیفا، همچنین شکل گیری مهاجرت معکوس به اروپا، ضمن از دست دادن پشتوانه مردمی در چنان وضعیت وخیمی فرو رفت که نه دولت لیکود می‌داند چگونه باید جنگ را ادامه دهد و نه دولت‌های اروپایی آمادگی پذیرش و اهدای خدمات اجتماعی به مهاجرین یهودی را دارند. از سوی دیگر ناامنی تلاویو و حیفا، نمکی بر زخم اعتراضات مردمی در مخالفت با دولت نتانیاهو بوده و هرچه بیشتر رژیم را از داخل تضعیف می‌کند. در کنار تمام این موارد اسرائیل مجبور شد که میان پذیرش ضربه‌های روزانه از طرف حماس یا بمباران دیوانه‌وار غزه برای به اصطلاح پاکسازی حماس، دست به انتخاب بزند که در نتیجه باعث شد که جهانیان با دیدن نسل کشی در غزه به ذات پلید رژیم پی برده و بالعکس نسبت به حماس دیدگاهی مثبت‌تر از گذشته پیدا کنند.

اگر بخواهیم جمع‌بندی کوتاهی داشته باشیم، عملیات طوفان‌الاقصی نه تنها برای حماس و فلسطین بلکه برای محور مقاومت و حتی بلوک شرق به عنوان جهشی به سوی موفقیت دیده می‌شد، که نعمات آن از مرز های سیبری تا دریای مدیترانه را در بر گرفت.

بحث مهم دیگری که نقل محافل ایرانیان شده اما، میزان موفقیت این عملیات است. برخی می گویند با ترور فرماندهان و رهبران مقاومت سید حسن نصرالله، یحیی سنوار و هاشم صفی الدین، طوفان الاقصی مبدل به شکستی تاریخی برای محور مقاومت شد که هرگز قابل جبران نیست. طبق معمول گروهی دیگر هم صرفا به موفقیت‌ها پرداخته و به رد موارد بالا می‌پردازند. برای بررسی این موارد، اول باید بپذیریم که در هر جنگی، طرفین دعوی ضرباتی به یکدیگر وارد می‌کنند و انتظار آنکه یکی از طرفین بدون دریافت هیچ آسیبی بتواند پیروز جنگ شود، اشتباه بزرگی است. حال می‌توانیم به درستی به دستاوردهای طرفین بپردازیم.

محور مقاومت موفقیت‌ خود را بر اساس اهدافی همچون ناامن‌سازی رژیم، شکست صلح ابراهیم، ایجاد هزینه‌های مالی و اجتماعی برای رژیم، نابودی افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل و… طبقه بندی می‌کند.از سوی دیگر رژیم اشغالگر موفقیت خود را در ترور رهبران محور مقاومت، تضعیف حماس، تسلط بر محور فیلادلفیا و… جستجو می‌کند.

در واقع هر کدام از طرفین استراتژی خاص خودش را برای آسیب رساندن به دشمن دنبال می‌کند. استراتژی اسرائیل آن است که با صرف زمان طولانی، پرستوها و عوامل خود در بدنه گروه‌ها و حتی تا اندرونی رهبران بزرگ مقاومت نفوذ دهد تا در زمان معین با ارسال فرمان و ترور افراد سرشناس، نظم و سازماندهی را مختل ساخته و محور مقاومت را در سریع‌ترین زمان ممکن به تسلیم مجبور کند. به همین دلیل است که تهدیدهای رژیم اغلب بر پایه جدول‌هایی است که برای ترور به رسانه‌ها می‌فرستد، اما استراتژی محور مقاومت که به بر پایه جنگ‌های فرسایشی معروف ایرانی می‌باشد، بر آن است که ابتدا با بیان موجودیت خود و جهاد در راه خدا در عین مظلومیت و انجام فعالیت رسانه ای سنگین، حقانیت خود را در کنار ظلم اسرائیل بیش از پیش تبیین کند تا مردم آزاده دنیا به پشتیبانی از مظلوم در سراسر غرب دست به قیام بزنند. در مرحله بعد با کمک همان ملت آزاده و مختل کردن شریان‌های اقتصادی و امنیت رژیم، صهاینه را به کوچ اجباری به اروپا وادار کند و در نهایت از طریق نبرد رو در رو، رژیم صهیونیستی را به نابودی بکشاند. این گزاره از تهدیدهای محور نیز مشخص است زیرا تهدیدها اغلب بر بستن شریان‌ها و موشک باران مناطق استراتژیک تکیه دارد.
لذا هر دو طرف در مسیر مشخص خود پیشروی‌های فراوانی داشته‌اند و می‌دانند که بر نقاط ضعف حریف دست گذاشته‌اند.

بر جامعه انقلابی و بسیجی امروز واجب است تا با در نظر داشتن حقایق میدان و طرح‌ریزی نخبگانه در کنار مشورت با اساتید مجرب، به طرح و اجرای کنش‌های مشخصی بپردازد تا به نوبه خود پس از شناسایی نقاط ضعف کشور عزیزمان ، به اصلاح آنها بپردازیم و برای شرایط جدید و این پیچ تاریخی آماده‌ باشیم، تا انشاالله با قدرت و صلابت به نظم جدید جهانی وارد شده و به عنوان کشوری تاثیرگذار و قدرتمند در دنیا شناخته شویم. در میان برخی از این محورها می‌توان به تبیین وضعیت فعلی و ایجاد این حس مشترک که ایران هم اکنون درگیر جنگ است و باید آماده بود، تبیین این حقیقت که وجود و تبلور انقلاب اسلامی به زندگی افراد وابسته نیست بر مبنای سخن امام راحل که فرمودند:«بکشید مارا، ملت ما بیدارتر می‌شود.» بپردازیم. و پس از آن با آگاهی بخشیدن به مردم در مورد دلایل حمایت ایران از محور مقاومت حتی تا نقطه‌ای که خون جوانان این مرز و بوم فدای این راه شود و منافع مشترک محور مقاومت و ملت ایران حتی در مسائل اقتصادی بپردازیم. اگر جامعه امروز بداند که در جهان نوین و چند قطبی دیگر مسئله تحریم و فشار اقتصادی بی معنا می‌شود و فشار اقتصادی موجود نه تنها از دوش ملت شریف ایران که از دوش تمامی ملت مظلوم برداشته می‌شود، در کنار آگاهی به مسائلی همچون دفاع از مظلوم، آگاهی به سیاست های خبیثانه آمریکا و غرب و… با جان و دل در این راه جانفشانی کرده و از هیچ سختی و رنجی وحشت نخواهند کرد.

نبض دانشگاه در دستانت! |دانشگاه تهران، دانشکدگان فنی، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید