کمتر از یک ماه دیگر لباس دانش جویی بر تن میکنی و میروی برای کسب علم. اما آیا اصلا به برچسب دانشجویی توجه کردهای؟ چه تفاوتی بین پروسهی علم آموزی در دبیرستان و دانشگاه وجود دارد که تو باید با دانش آموز بودن خداحافظی کنی و هویت دانشجوییات را پیدا کرده و در آغوش بکشی؟
میخواهم کلاس درس ادبیاتت را کمی زودتر از بازگشایی دانشگاه و حتی قبل از انتخاب رشته ات شروع کنم. دانش کلمهایست با وسعتی بسیار بیشتر از علم. علم تک بعدی و دانش مجموعه ای از علوم مختلف است.
دانشجویی موفق خواهد بود که دانش را بجوید نه فقط به کسب علم محدود شود! بگذار کمی بیشتر مسئله را باز کنم. علم آموزان، پیمانکارهای جامعهای میشوند که در آن قرار میگیرند. هر چقدر هم که کار بلد باشند و در بهترین شرکتهای دنیا کارکنند، باز قابل تعویضاند. برایشان فرقی نمیکند در کجای صحنهی روزگار باشند. همین که شرایط کارفرما مناسب باشد و زندگی بر وفق مراد پیش برود -یا به عبارت دیگر در رفاه باشند- کافی است. اصلا هر که پیشنهاد بهتری دهد سمت آن میروند. تاریخ نشان داده کارفرماهای روزگار نیز هر پیمانکاری را که بهتر باشد برمیگزینند و اگر فردا روز کسی بهتر از تو به میدان بیاید دیگر مهم نیست که تو کارت را دوست داری یا به آن احتیاج داری و یا حتی چندین سال کار کردهای. به راحتی کنار گذاشته میشوی.مخصوصا در این زمان و مکان که وسعت دنیای علم دیروز با امروز، و امروز با فردا تفاوت دارد.
حالا تو در جایگاه انتخاب قرار گرفتهای. انتخابِ مسیرِ چهارسالهی پیش رو (که قرار است بهترین شش سال عمرت باشد) که آیندهات را شکل میدهد. برای آنکه محدود به علم آموزی و در نهایت تکنسین شدن (حتی با فرض اینکه قرار باشد تکنسین شرکت مایکروسافت شوی!) نشوی، و خودت همان کسی باشی که تصمیم میگیرد راه بسازد و خودش مستقیماً اثرگذار باشد، بهتر است به این فکر کنی که انتخابت چگونه قرار است تو را متمایز کند؟!
درس خواندن را خیلیها انجام میدهند. شاید حتی بهتر از تو. اما چه چیزی تو را تعیین کننده میکند؟ چه چیزی از تو و این انتخاب امروزت در آخر به جا میماند؟ برای پاسخ به این سوالات باید برای پاسخ به این سوالات باید سیر امروزت برای انتخاب رشته ی مناسب را در آینده نیز در زندگی ات پیاده کنی؛ این جست و جو و سنجیدن شرایط، همین که به دنبال درک وضعیت کنونیات هستی و جنب و جوشت برای پیدا کردن بهترین کار و تصمیمی که میتوانی در موازاتش بگیری. تلاش امروز تو برای شناخت دقیق موقعیتی که در آن ایستاده ای و درک رشته های مختلف همان چیزی است که در ابعاد بزرگتر در ادامه سفر زندگیات به آن نیاز داری!
کسی که درک جامعی از علوم مختلف و مسائل متنوع اطرافش دارد و شناخت درستی از واقعیت کنونی دارد، تنها کسی است که هم میتواند تصور درستی از این که جهان چگونه باید باشد داشته باشد و هم تکنیک تبدیل جهان کنونی به جهان ایده آل را می داند. این که بتوانی تشخیص دهی در هر زمان و مکان موثرترین کار و خدمتی که میتوانی انجام بدهی چیست وجه تمایز توست.
مکانی که در آن هستی روزی نظاره گر رفت و آمد بزرگانی چون چمران بوده است که با درک درستی از شرایط، مدرک دکتراشان را در آمریکا گذاشتند؛ آستین بالا زده، از قلههای -به ظاهر- موفقیت پایین آمدند؛ شروع به تدریس آزادی در ایران و لبنان و ... کردهاند و شجاعانه برای خاک وطن جنگیدند. ما میراث دار کسانی هستیم که در برابر جبر روزگار سر خم نکردند. عقب ننشستند تا کسی بیاید و اوضاع را تغییر دهد. کافی است سری به زندگی نامه شان بزنی و ببینی در آن لحظات مهم تصمیمگیری چطور فرایند کشف چگونگی تغییر جهان را فریاد میزنند. تهران، شریف، امیرکبیر، ام آی تی، هر کجا که پا بگذاری میتوانی با موقعیت شناسی همه جانبه و ناظر به جایگاهت آن تغییر و اثری باشی که می خواهی در جهان ببینی. فقط کافی است دانش را بجویی و مختصاتت را پیدا کنی. و ناظر به جایی که در آن ایستادهای و آرمانها و چارچوبهایی که برای زندگی درست قائل هستی، تصمیمهایی بگیری که احتمالا تا همیشه نام و یادت در تاریخ ماندگار شود.