اکنون پس از گذشت یکسال از حماسه طوفان الاقصی و تماشای جلوهگری نبرد ازلی حق و باطل پیش چشمان جهانیان، شاید دیگر کمتر کسی باشد که اهمیت روایت صحنه را درک نکردهباشد. هم اهمیت آن در صحنه فعلی نبرد و توانایی آن برای ارادهسازی و قدرتسازی اجتماعی تحت لوای حق در سراسر جهان ، و هم اهمیت آن برای آنچه از این عصر و این نبرد برای آیندگان باقی میماند. روایت اما تعریفی فراتر از صرف نگارش و انتشار خبر دارد و آن، نحوه گفتن داستانیست که در حال رخ دادن است. داستان را باید با همه ابعادش، همه نقشها و کاراکترهایش، و کلیات و جزئیاتش نقل کرد و هر روایت بسته و ناقصی، قادر نخواهد بود که حق مطلب را ادا کند. روایت مقاومت را نباید در اعداد و آمار، در کشتهها و زخمیها، در موشکها و توپها و تانکها، و در عملیات محدود و محصور دانست، باید روح مقاومت را روایت نمود و از جزئیات حماسه، الگوسازی کرد. در این میان، نقش زن در صحنه مقاومت و جهاد از جمله مواردی است که عمدتا در تک سکانسها و جملات کلیشهای روایت میشود، و نسبت دقیق آن با کلان پروژهی مقاومت، صورتبندی نمیشود. و تا زمانی که این نسبت را به روشنی بررسی نکنیم، قادر نخواهیم بود مقاومت، انقلاب اسلامی و نظم جدید را آنطور که هست، روایت کنیم و آنطور که باید، الگوسازی و جریانسازی کنیم.
لذا برای فهم نقش و جایگاه زن در عرصه مقاومت، جهاد، و انقلاب اسلامی، ابتدا باید کلانپروژه روی میز را شناخت و در گام بعد نقشها را به فراخور استعدادها و وسعها و تواناییهای منحصر بفرد فطری و ذاتی، میان بازیگران صحنه تقسیم نمود. این مسئله باید برای ما دقیق شود، که نه زن به حضور و ظهور در صحنه آیندهسازی، که آینده به حضور زنانه در مجموعه حضور ملی نیاز دارد. و خداوند حکیم، چیزی را بیهوده و درحاشیه و دور از متن و مرکز، خلق نکردهاست. لذاست که ابتدا باید این کلانپروژه را سنجید و مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
کلان پروژه انقلاب اسلامی و مقاومت، خلق تاریخ است. اگر از نظم جدید، از قله، از تغییر مسیر کشور و جهان صحبت میکنیم، از یک حرکت تاریخی در جهت تعیین سرنوشت بشری سخن میگوییم. و زن، باید در این حرکت تاریخی حضور و نقش داشتهباشد. اولین دلیل آن اینکه، زن پیش از زن بودنش، انسان است و تاریخ بدون مشارکت نیمی از جمعیت انسان، نمیتواند رقم بخورد؛ نباید رقم بخورد. و دوم اینکه زن به واسطه زنبودنش، در تحول تاریخی نقش ویژهای را ایفا میکند. نقشی که رهبر انقلاب از آن با عبارت "نقش بیبدیل"1 یاد میکند و نقش زن را "حساسترین، ظریفترین، ماندگارترین، و موثرترینِ نقشها در حرکت تاریخی انسان و در مسیر بشریت به سوی کمال"2 میداند. نقشی که هیچ مردی قادر به انجام آن نیست و این حرکت تاریخی بدون حضور موثر این نقش، ناقص خواهد بود. امام(ره) در صحیفه خود، به صراحت به این نقش در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره میکنند. "میشود گفت این نهضت را بانوان پیش بردند"3، "ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم"4، "زن مبدا همه خیرات است. شما دیدید و ما دیدیم که زن در این نهضت چه کرد"5، "شما بودید که این پیروزی را نصیب اسلام کردید"6
رهبر انقلاب در پیام کنگره هفتهزار شهید زن، بانوان را "معماران ایران جدید"7 میخوانند. معمار، واژه دقیقیست. معمار کسیاست که طرح کلی را شکل میدهد، افقها را تغییر میدهد. خواستهای جامعه را جهتدهی میکند و ارادههای پراکنده و متزلزل را به پای نقشه میکشاند و ساختن بنا را کلید میزند. "اگر بنای آفرینش انسان و جهان را به دو بخش کارهای ظریف و ریزهکاری، و بخش کارهای مستحکم -و به تعبیر سازندگان بناها، سفتکاری- بگذاریم، بخش اول که ریزهکاریها و ظریفکاریها و رشتهرشته پروردن احساسات و عواطف بشر است، در اختیار زن است"8. عبارت "احساسات" را باید دقیق و جامع تفسیر نمود و در مفاهیم مرسوم غم و شادی و خشم و مهر و... محصور نکرد. سررشته هرآنچه به قلب مربوط میشود در دستان زن است. قلب محل جوشش انسانیت و ارادههاست و این زن است که اراده، انگیزه، ایمان، استقامت، آرمان، و روح انسانیت را در جامعه میجوشاند. زن افقها، آمال و مقاصد را روی میز میآورد و در گام بعد با مرد مشغول ساختنش میشوند.
دو نقش زن و مرد در این حرکت تاریخی، به نظم هنرمندانهای دچارند. نظم به معنای کاری که از تعدادی افراد ناهمسان، اما همسو، برای انجام کاری با هماهنگی و همکاری بوجود میآید. لذا در ساختن نیز، شکل حضور و ظهور هرکدام متفاوت است. هر بازیگری، باید در نقش خودش نقشآفرینی کند و هر تکه از پازل، باید در جای خودش بنشیند. هیچ نقشی هم بر دیگری برتری ندارد و هیچ تکهای از پازل بر دیگری. و در اینجا نقش زن، دو ساحت پیدا میکند. یک ساحت آن، حضوریست که در اراده مردان جامعه، روح حاکم بر جامعه و خواستهای جامعه متجلی میشود، و دوم، ساحت ظهور حرکت با هویت زنانه در میدان مبارزه، همراه با طراحیهای منحصر بهفرد اوست، امری که رهبر انقلاب از آن تحت عنوان "سنگرسازیهای جدید"9 یاد میکنند.
عامل تعیینکننده در رفتار منطقی یا غیرمنطقی مردم یک جامعه، زن است. نشاط یا افسردگی، عقلانیت یا هوسرانی، عاطفه یا خشونت، شجاعت یا بزدلی، و تدین یا بیبندوباری حاکم بر جامعه به حضور فعالانه یا ظهور غافلانه زنان آن جامعه برمیگردد. در فطرت و خلقت زن آنچنان محبتی گرم، حضوری پرجاذبه، نگاهی امیدبخش، صبر و حوصله، شور و نشاط مومنانه و بیتوقع و مخلصانه نهاده شدهاست که میتواند بیت و خانوادهای بسازد که مرد زمینی را مشتاق خلافت الهی کند، و پیامبر و امام بسازد. زن در این مقام، نقش تربیت و کارگردانی را دارد. و شاید در میدان دیده نشود، اما حضورش در تمامی میدان متجلی است. همانطور که طرح معمار، در بنایی که بناها میسازند، نمایان میشود. همانطور که همه حرکات هنرپیشههای پیشروی دوربین، تجلی خاص هنر و اراده کارگردان پشت صحنه اند. همانطور که برج مراقبت، خلبان پشت فرمان(!) را در مسیر نگه میدارد و تنظیم میکند. همانطور که اراده یک مربی فوتبال، در بازیکنان ظهور پیدا میکند. در این حرکت تاریخی، این زن مقتدر و ارادهمند مسلمان سرشار از عاطفه و مهر است که مردان خانواده و بلکه جامعه را به جهاد دعوت میکند، و آرمانها را ذرهذره در وجود اعضای خانواده و اطرافیانش، میپروراند، و نهایتا از زیر قرآن رد میکند و به میدان نبرد میفرستد. تفاوت پدیده درخشان"مادر شهید" و "همسر شهید" در مکتب انقلاب اسلامی، با خانوادههای کشتگان جنگهای دیگر سراسر جهان، در همین خوانش آگاهانه، و نقشآفرینی فعالانه در صحنه تحول تاریخی است. این زن، زن است! عفیف و شریف و مکرم است و در عین حال، در متن و مرکز تحولات است. سیاسیاست. و نهضت را رهبری میکند.
زنِ انقلاب اسلامی در کنار این وظیفه و نقش بسیار مهم و بیبدیل، نقش دیگری نیز داشته و دارد. " زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و در عین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگهداشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود، فتح کردند."10 بانو مرضیه حدیدچی دباغ، نمونه بارز این گفتمان است. زنی که در هرگام، صحنه را دقیق میسنجید و جای خود را در مسیر پیشبرد علم انقلاب، پیدا میکرد و حضورهایش نه وصلههایی از کارهای جذاب مردانه، که قرار گرفتن در نقطهی رسالت و ایفای آن به عنوان یک زن کامل است. اگر در فضای علمیست، اگر در راه سرنگونی رژیم شاهنشاهی مبارزه میکند، اگر محافظ و پرستار امام(ره) در تبعیدهاست، اگر در میدان مبارزه فرماندهی میکند، تمام قدرت روحی و ظرافتها و ظرفیتهای زنانه را برای جلو بردن بار انقلاب، به میدان میآورد و خلق میدان میکند. لذا نقش دیگر زن در این حرکت تاریخی، طراحی میدانهای خلاقانه و نوآورانه برای بروز و ظهور خود است. در گفتمان انقلاب اسلامی، زن دست از زنانگیاش برنمیدارد. و در میدان متشبه به مردان نمیشود، بلکه الگوهای کنش اجتماعی جدید خلق میکند، و با این الگوها در میدان حاضر میشود و فتح میکند. الگوی کنش اجتماعی فاطمه زهرا(س)، علی(ع) شدن نیست. زینب(س) در صحنه جهاد، الگوی مبارزه بدیعی را خلق میکند. "زینب کبری(س) شور عاطفه زنانه را همراه کرده است با عظمت و استقرار و متانت قلب یک انسان مومن، و زبان صریح و روشن یک مجاهد فی سبیلالله، و زلال معرفتی که از زبان و دل او بیرون میتراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت میکند. عظمت زنانهاش، بزرگان دروغین ظاهری را در مقابل او حقیر و کوچک میکند. عظمت زنانه، یعنی این. یعنی مخلوطی از شور و عاطفه انسانی، که در هیچ مردی نمیتوان این عاطفه شورانگیز را سراغ داد."11 انقلاب اسلامی این امر خفته را در روح زنان مسلمان ایرانی بیدار نمود و در تاریخ ما بسیارند زنان ارادهمند و مقتدری که نه تنها مردان خانواده و جامعه را به سمت جهاد هدایت میکردند، بلکه در مرکز تحولات میایستادند و موانع را کنار میزدند و خودشان را در کنار امام جامعه، مدافع آرمانها و اندیشههای انقلاب اسلامی میدانستند. زنانی که قدرت بالای بسیج کنندگی و تشکلسازی خود، محبت و عاطفه و روح قدرتمند ایمان خود، صحنههایی بیبدیل از حضور زنان در میدان جهاد را رقم میزدند. پای کار آوردن ظرفیت تشکلهای زنانه مانند هیئت و مسجد و پایگاه برای تدارکات و آمادهسازی ملزومات رزمندگان در پشت جبهه اعم از آشپزی، خیاطی، رختشویی، جمعآوری کمکهای مردمی، پرستاران جنگ، عکاسان و خبرنگاران جنگ، حضور در عملیاتها و... نمونههایی هستند که برای پرداخت به هرکدام، متنهایی جداگانه باید نگاشت.
در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مصادیق بسیاری در گواه این نفوذ و پیشرانی حرکت زنانه وجود دارد که در بیان امامین انقلاب نیز پرتکرارند. رهبر انقلاب با اشاره به تظاهرات مستقل زنان مشهد در 17 دی 1356، اولین حرکت عمومیِ مردمی را یک حرکت زنانه12 میدانند که از پس آن، اراده عمومی جامعه مجتمع میشود. معمار کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) پس از اشاره به نقش زنان در نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، ماجرای پانزده خرداد و نهایتا در انقلاب اسلامی، نقش حرکت زنانه را اینطور شرح میدهند: "آنان در میدانها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در میدانها، مردها اگر قوتشان کم بود، زیاد شد. و اگر قوی بودند، دوچندان شد... در این انقلاب اسلامی، نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود"13. "میشود گفت که این نهضت را بانوان پیش بردند. برای اینکه بانوان ریختند توی خیابانها. در صورتی که بنا نبود. مردها هم اگر یک سستی هم احتمال میرفت در آنها باشد، همان معنا آنها را شجاع کرد. مرد وقتی دید زنها آمدهاند و مشغول عملی هستند، شجاع میشود"14. "اینهایی که تربیت اسلامی داشتند خون دادند، کشته دادند، به خیابانها ریختند، نهضت را پیروز کردند. ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند زنها، مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند"15. زمانی که زنِ خانواده وارد میدان میشود، یعنی همسر و فرزندان او هم در میدانند. این، خاصیت حضور زن است. در هر میدانی که زن وارد شود، همه آن خانواده را به میدان وارد میکند.
در این یکسال که از طوفان الاقصی میگذرد، زنان جبهه مقاومت بار دیگر صحنههایی را خلق کردند که شکوه و عظمت زنانگی زن مسلمان را فریاد میزند. زنان جبهه مقاومت در میانهی میدانند. و هرلحظه مقاومت را تعریف میکنند، عاطفه و شور زنانه خود را در هنگامهی جهاد بر دست بالا میبرند، روح مقاومت و زندگی را زنده، و مردان مقاومت را ذاکر نگه میدارند و به پیش میرانند. زن، رکن و محور خانواده است و خانواده، رکن زندگی بشری. و زن مقاومت، علم زندگی -و نه حتی تنها زنده بودن!- را با صلابت و استقامت زنانه خود، بالا نگه میدارد. زنی که بر خرابههای خانهی خویش، مقلوبه طبخ میکند، زنی که در میانهی جنگ، برای فرزندش تولد میگیرد. زنی که در میان مخروبههای وطنش، لباس عروس بر تن میکند. زنی که کودک شهیدش را بر سر دست میگیرد و سراسر اقتدار و عزت، از وعده خداوند برای پیروزی مقاومت دم میزند. زنی که زخم تنها و روحها را پرستاری میکند. زنی که خبر شهادت و زندگی را خبرنگاری و روایت میکند. زنی که پیش نشانه تیربار اسرائیلی، تنها به میدان میزند که مجروحی را از زمین بردارد، و مردان از پس این زن به پیش میآیند.
امروز اما زنِ مقاومت، دیگر تنها بانوی فلسطینی و لبنانی نیست، در این نبرد جهانی، همه زنانی که در سراسر جهان دل در گرو جبهه مقاومت دارند، زنِ مقاومتند و باید نقش خود را در این میدان پیدا و ایفا کنند. صحنه جهاد امروز اگرچه مردانه و از جنس زد و خورد نظامی و موشکی فهم میشود، اما تشنه سنگرسازیهای جدید زنانه است و الگوهای نوآنورانه کنش اجتماعی زنانه را میطلبد. مردانه فهم کردن میدان و انتظار کنشگری مشابه مردان، بیتوجهی به سرمایههای بیجایگزین زنانه است که باید با طراحیهایی درونزا و جوشیده از دل تشکلها و جمعیتهای زنانه، به خدمت مقاومت بیاید. و این چنین طراحیهایی هستند که بازتاب جهانی پیدا میکنند. همانطور که در کنش حیرتآور نهضت طلا و بازتابهای آن مشاهده کردیم. این ذات امر زنانه است. امر زنانه نافذ است، سرشار از مردمیگرایی است و قادر است پیوندهای واقعی انسانی میان قلوب در سراسر جهان ایجاد کند. فلذا ضمن تقویت تشکلها و جمعهای زنانهای که با تغییر سبک زندگی، از گذشته تا کنون کمرنگتر شده اند، و بازتعریف آنها باتوجه به امکانات و دسترسیها و فناوریهای جدید، نیازمند طراحی الگوهای کنشگری جدید زنانه در سپهر مقاومت هستیم، بی آنکه عجولانه و سازمانزده اقدام کنیم.
زن مجاهد مسلمان، معلم ثانی برای زنان جهان خواهد بود. پس از معلم اول که زنان مجاهد صدراسلام بودند. سلام خدا بر بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) و بر همه زنان بزرگ صدر اسلام و بر بانوان فداکار و از جان گذشته مقاومت.
1بیانات رهبر انقلاب در سومین نشست اندیشههای راهبردی، 14/10/1390
2بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مداحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س)، 5/5/1384
3صحیفه امام، ج 8، ص 44- 45
4صحیفه امام، ج 7، ص 338- 340
5 صحیفه امام، ج 7، ص 338- 340
6صحیفه امام، ج 8، ص 44- 45
7پیام رهبر انقلاب به کنگره هفت هزار زن شهید کشور، 16/12/1391
8بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مداحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س)، 5/5/1384
9 پیام رهبر انقلاب به کنگره هفت هزار زن شهید کشور، 16/12/1391
10 پیام رهبر انقلاب به کنگره هفت هزار زن شهید کشور، 16/12/1391
11بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت ولادت حضرت زینب(س)، 25/3/1384
12بیانات رهبر انقلاب در سومین نشست اندیشههای راهبردی، 14/10/1390
13صحیفه امام، ج 18، ص 403
14صحیفه امام، ج 8، ص 44- 45
15 صحیفه امام، ج 7، ص 338- 340