ویرگول
ورودثبت نام
نشریه نبض
نشریه نبض
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

نوشدارو پیش از اعتراض

رای مسئولانه مردم برای حل مسائل

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اصول مردم‌سالاری دینی که وجه تمایز این شکل از جمهوریت با دیگر دموکراسی‌های موجود در جهان است، وظایف و حقوق شرعی متقابل میان دولت و ملت است. در نگاه اسلامی، مشارکت ملت در انتخابات و حکمرانی لطف به مردم نیست، منتی بر سر رعایا نیست، به هر بهانه و لطایف‌الحیلی به محاق نخواهد رفت، بلکه اصلا بالاترین نوع وظیفه بر یک انسان عاقل و بالغ در جامعه، همین حضور در عرصه‌های تصمیم‌گیری ملی است.

به این معنا که مشارکت در تعیین اراده سیاسی حاکمیت در چارچوب سیاست‌های کلی اسلام، بر افراد لطف نیست که فریضه است. چه بسا در مقاطعی که جامعه اسلامی در بزنگاه‌ها میان تعارض‌ها سردرگم مانده است، این عدم حضور در ایجاد تمایز میان مسیرهای موجود، گناهی باشد در راس گناهان کبیره؛ این مسئله بسیار جدی است، یعنی حتی اگر از ناحیه‌ای از نواحی مختلف حکومتی، کارشکنی پیش آمد، اراده ملت دخیل نشد و یا از خطوط اسلام عبور شد، این انسان فعال سیاسی حق رضا و تسلیم ندارد و باید فعالانه به اصلاح نظام سیاسی، آن هم برآمده از قدرت مردم مسلمان بپردازد.

این جدیت در نقش مردم بسیار متفاوت است با آن گماشتن مردم به سپردن ورقی کاغذ به صندوق‌ها با تهییج‌ها، تبلیغ‌ها و تهدیدها.

در ماجرای غدیر (که در همین ایام عید سعیدش رقم می‌خورد و تلخ و شیرین روزگار بر شیعیان علی‌ است) مشارکت بالا بود. بسیار عظیم به نحوی که شاید چنین تجمعی برای یک همه‌پرسی در آن عصر بی سابقه باشد.

خب نتیجه چه شد؟ آن کسانی که آن روز با سرانگشتانشان دست علی را فشردند چه کردند؟ مسئولانه عمل کردند یا از رای و تبریک و بخن بخن‌های خود فرار کردند؟ آیا می‌توان گفت که آن مردم در قبال اداره معاش مردم به سبک دام‌پروری و شهوت‌چرانی‌ها و قتل و غارت‌ها و آن فجایع بعدی برائت دارند؟ آیا می‌توان گفت تقصیری ندارند؟

تجلی مردم سالاری دینی در ریل‌گذاری ملت برای دولت در طی زمان و نه فواصل چند ساله‌ی مقطعی است. این بدان معناست که در ظلم و فساد یک حکومت یک ملت هم دخیل هستند، چرا که این سنت الهی بوده و بارها ثابت گشته که جائران زمان هر میزان مقتدر هم باشند به راحتی به دست مردم، خلع سلاح شده و ذلیل خواهند شد. در مقابل این قدرتی که در قلوب ملت‌ها جاری است مسئولیتی هم نسبت به حاکمانشان جریان دارد.

اگر این مسئولیت به درستی دنبال شود چند میوه اصلی را برای یک ملت به ثمر خواهد رساند.

اول اینکه اگر یک ملت دنبال مقصران بگردد ولی در مقابل قصور آنان نقش و مسئولیت خود را نفی کند، هیچ‌گاه سعادتمند نخواهد شد؛ بلکه در هر قصوری رخوتی نهفته است و در هر ظلمی، التماسی و در هر فریبی، نفاقی.

حاکمان هم انسان‌اند؛ می‌ترسند و خطا می‌کنند و خیال‌ می‌کنند.

اگر ملتی با عتاب حاکم را نترساند و با جزا زنجیر ظلم را پاره نکرد و با اخلاص بر نفاق چاپلوسان چیره نشد، قطعا به همان پرتگاهی خواهد رفت که مقصد مشترک ملت‌های شکست‌خورده است.

پس به وسیله این حضور در صحنه‌ی حکمرانی یک ملت و حساسیت نسبت به گزاره‌ها و نتایج می‌توان حکومت‌ها را از کج‌روی حفظ کرد.

دوم اینکه دولتی که حضور یک قدرت عظیم و یک مشاور زیرک به نام مردم را پشتوانه سیاست‌هایش ببیند، با چنان اعتماد به نفسی وارد بزرگترین آوردگاه‌ها می‌گردد و سنگین‌ترین طرح‌ها را اجرا می‌کند که در تاریخ ماندگار شود.

بدترین بیماری برای یک دولت آنست که قدرت مردم را دست‌کم بگیرد و به این واسطه با ترس به حداقل‌ها کفایت کند و کمال خواهی ملت را قربانی روزمره‌ها کند.

چنین دولتی اگر در مقابل مشکلات داخلی سرخم نکند قطعا در قبال فشارهای خارجی از ترس نارضایتی مردمی، امتیاز خواهد داد.

در نتیجه اگر ملتی تحول می‌خواهد، باید با انتخاب و اصلاح‌ حاکمان در لایه اول، حمایت و نظارت مادی و معنوی از سیاست‌های این حکمرانان اصلح، در لایه دوم، تغییرات چشمگیری را در سرنوشت خود رقم بزنند.

سومین و شاید مهم‌ترین آورده حضور و مشارکت یک ملت، امنیت است.

در طول تاریخ قوای نظامی هر میزان قاهر و مقتدر، در مقابل قدرت‌های بزرگ‌تر به راحتی در هم شکسته و نابود شدند، مثال‌هایش هم بسیارند؛ اما هیچ‌گاه یک مقاومت مردمی همه جانبه، به هر میزان در تنگنا و انزوا و تحت فشار در مقابل هر ابر قدرتی هم که باشد سرخم نکرده است.

این بزرگ‌ترین درسی است که هر ملتی باید از گذشتگان بگیرد.

دشمنان در درجه اول به تاب‌آوری و غیرت ملی یک کشور می‌نگرند و هیچ قدرتی جرات مقابله با این نیروی عظیم مردمی را نخواهد داشت. یعنی در لایه اول این حضور ملت و نزدیکی مردم به دولت چنین میزان از امنیت را در مقابل غارت‌ها و تجاوزات برای یک ملت رقم می‌زند.

در درجه بعد حتی اگر یک ابرقدرتی خامی کند و با چنین ملتی طرف شود، فرقی میان جمعیت و رنگ و آیین آن ملت وجود ندارد؛ مقاومت ملی هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد. نتیجه جنگ با ملت‌ها از قبل مشخص است. این سنتی است که تاریخ بر ما به یادگار گذاشته است.

و مسئله مهم‌تری که در مقال این متن نمی‌گنجد، سطحی والاتر و عمیق‌تر از مشارکت ملی است. آنچه که آورده انبیا بر بشریت است و آن، مشارکت فراملی و یا ملتی جهانی است که اسلام آنان را "مستضعفین" می‌خواند.

تمام ایرادات و کاستی‌های مشارکت ملی فعلی که باز هم ممکن است منجر به تجاوزات گسترده به دیگر ملت‌ها شود (مانند آنچه در جنگ‌های جهانی دیدیم) در آن نگاه والا حل خواهد شد و قدرت و حکمت و امنیتی بسیار عظیم‌تر به ملت‌ها خواهد بخشید.

اگر با نگاهی چنان والا به مسئله نمی‌نگریم، لااقل باید این نگاه سودمندانه را برای منافع مادی یک انسان در نظر داشته باشیم و آن توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه‌اش است. با کناره‌گیری از مسئولیت شخصی و یا مشارکت‌های هیجانی و لحظه‌ای چیزی جز یأس و شکست برای افراد باقی نخواهد ماند.

مهدی منتظرالقائم
مهندسی مکانیک ۱۳۹۹.

نظام سیاسیانتخابات
نبض دانشگاه در دستانت! |دانشگاه تهران، دانشکدگان فنی، بسیج دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید