این یک تصویر کلی از فضای سیاسی کشور، یک هفته قبل از انتخابات مجلس است. اصلاح طلبان که در لایههای اول و دوم خود بیش از ۶۰ کاندیدای تائید صلاحیت شده دارند -که ۳۰ نفر از آنها در سایت تابناک رسما معرفی شدند- با طرح این ادعا که کاندیدایی برای معرفی ندارند، در شورای عالی انتخاباتی خود تصمیم به عدم معرفی لیست گرفته و اختیار را به احزاب واگذار کردهاند. البته خبر رسیده برخی احزاب سیاسی (حداقل دو حزب) در این طیف تصمیم به ائتلاف با دیگران و معرفی لیست انتخاباتی در تهران گرفته اند. از طرفی اصولگرایان نیز، با وجود فعالیتهای چند ماههای که در تشکیل شورای ائتلاف داشتند، میکوشند با وحدتی که درون خود ایجاد میکنند، بخش زیادی از کرسیهای مجلس را صاحب شوند اما شورای ائتلاف را تبدیل به شورای اختلاف کردهاند و تاکنون چند لیست با ترکیبهای گوناگون، خروجی این جریان برای انتخابات دوم اسفند مجلس است.
در نظرسنجی یکی از سایتهای پرمخاطب خبری، که در خصوص لیستی یا غیر لیستی رای دادن سوال شده بود، تا لحظه نگارش این متن حدود 34534 نفر شرکت کردهاند که نتایج نظر سنجی بسیار جالب است. ۸۳ درصد از شرکت کنندگان اعلام کردند در صورت شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت لیستی رای نخواهند داد. این یعنی عامه مردم حداقل دید خوبی نسبت به لیستهای انتخاباتی گروههای سیاسی مختلف ندارند. البته بعضی گروهها مردم را در فشاری سیاسی قرار میدهند که اگر به یک گروه رای ندهید، گروه رقیب وارد میشود و صد البته بخشی از مردم بر همین اساس به لیست مورد نظر آن جناح رای میدهند. سوال اصلی اینجاست که با فرض ورود رقیبان به مجلس، چه اشکالی در امور وارد میشود؟ مگر نه این که مجلس محل تبادل افکار است؟ بگذارید عقلای آن طرف بیایند. دلیلی ندارد که ۳۰ نفر از جناحی بیاید که ۱۵ نفر از آنها فاقد کارآمدی باشند.
شاید بتوان اساسیترین مشکلات کشور در انتخابات مجلس را در این موارد خلاصه کرد؛ نبود احزاب به معنای واقعی کلمه و تغییر ماهیت گاهاً متناقض دو جناح رقیب در دورههای مختلف. برای مثال میبینیم جناحی که روزی در این مجلس به تصویب معاهداتی مثل برجام، که نمود کامل چشم داشتن به غرب برای حل مشکلات داخلیست، رای مثبت داده است، امروز که برجام به ایستگاه پایانی رسیده آقایان نیز قصد پیاده شدن دارند و دم از حمایت از تولید ملی و اقتصاد مقاومتی میزنند. یا میبینیم جناحی که در سالهای دور به عنوان نماد آزادی بیان و آزادی مطبوعات بود، چطور امروز رای به بستن دهان تک تک منتقدان میدهد!
بیایید نگاهی به لغت احزاب بیندازیم که به راستی حلقه گمشده بسیاری از مشکلات مجالس ماست. حزب سازمانی سیاسی است که به دنبال تأثیرگذاری در حکومت است. این تأثیرگذاری معمولاً از طریق نامزد کردن کسانی با دیدگاههایی همسو با حزب برای کسب مسئولیتها و مناصب سیاسی صورت میپذیرد. احزاب در فعالیتهایی نظیر کارزارهای انتخاباتی، پژوهشهای آموزشی یا اعتراضهای سیاسی مشارکت میکنند. افراد حزب معمولاً حول روش و منش و شعار و ایدئولوژی خاص و ثابت جمع میگردند و به دنبال بکار بستن ایدئولوژی خاصی یا دیدگاهی مشخص هستند که با اهدافی معین در ساختار و برنامههایشان ذکر شدهاست. پر واضح است که این تعریف بر احزاب سیاسی کشورهای اروپا و امریکا نسبت به ایران منطبق تر است. احزاب هنگام انتخابات لیستهایی از افراد خود را ارائه داده و مردم میتوانند به افراد آن لیست، به واسطه توافق بر سر شعارها و راهکارهایی که حزب برای حل مشکلات کشور مطرح کرده است و با اعتماد به افراد شناخته شدهتر، به مجموعه افراد آن لیست رای بدهند.
احزاب کشور ما، همچنان نقصهای جدی دارند و نتوانستهاند پا به پای مردم به صحنه انتخابات ورود کنند. به طوری که آنها همچنان درگیر مشکلات و مسائل داخلی خودشان هستند و بجای فکر کردن به مشکلات کشور و تلاش برای حل آن، تلاش میکنند سهم بیشتری از افراد منسوب به خود در لیستهای انتخاباتی بگیرند. البته بعضیها هم پیدا میشوند که روی تک تک افرادی که میخواهند رای بدهند شناخت دارند؛ اما قطعا این خواسته گزافیست که همه مردم دربارهی همهی افراد شناخت داشته باشند و در یک فضای مقایسه به انتخاب بپردازند. این کار بر عهده نخبگان جامعه است. البته اگر نخبگان خود جناح بازی نکنند! مردم اگر بدانند که این رای، سرنوشت خودشان را رقم میزند و حتی یک رای تا چه حد در سرنوشت کشور تاثیر دارد، هیچگاه به یک لیست بدون شناخت رای نمیدهند. سرنوشت مردم دست خودشان است. اگر میخواهند افرادی انقلابی، فکور، جسور و کارآمد روی کار بیایند، حتی شده به پنج نفر هم رای بدهند، رأی میدهند.