نظر کارشناسان، تصمیم درست یا فرار از مسئولیت؟
در این هیاهوی انتخابات و مناظرات، وقتی سنگینی ترازوی برنامهی برخی نامزدها بر کفهی کارنامهشان، سنگینی میکند یا برعکس، نامزدهایی هم به چشم میآیند که ماسوای از کارنامهشان، چیز بخصوصی در چنتهی برنامههای خود ندارند. وقتی پرسیده میشود برنامهتان برای اداره کشور چیست، شما را به کارشناس ارجاع میدهند. گفته میشود: خب الان چه میخواهید به مردم بگویید؟ بازهم میگویند کارشناس. این رفتار، آدم را یاد آن پیام بازرگانی میاندازد، هرچه میگویی، میگویند: کارشناس. چی؟ کارشناس. کجا؟ . . .
از قدیم گفتهاند:« کار رو باید داد دست کاردون». درست هم هست. کاردان را اگر معادل کارشناس بدانیم، حضور کارشناس را کسی نفی نمیکند. اتفاقا لازم است؛ مشکل از آنجا شروع میشود که حضور کارشناس کافی تلقی شود. هرکسی با چند کاغذ و مدرک میتواند مدعی شود که کارشناس است. تازه، آنچه در ستادهای انتخاباتی به چشم میخورد، حضور جناحی و آلوده به تعلقات حزبی است و نه صرفا حضوری «برای ایران». این دو، یعنی هم کار حزبی و هم کار برای ایران، میتوانند در طول یکدیگر باشند؛ در نتیجه هم به رشد احزاب کمک کرده و هم ایرانی قوی را به تصویر بکشند. لیکن حزبی کار کردن و فقط برای حزب کار کردن، دو گزارهای است که زمین تا آسمان فرق دارند*. از سویی، وقتی گفته میشود کارشناس، منظور نیروی خبرهای است که بر اساس شایسته سالاری، لباس خدمت را به تن کرده، نه اینکه به واسطهی چسباندن خود به تنور داغ شعارهای قشنگ انتخاباتی، برای کرسیهای دولتی، خط و نشان بکشد.
اصطلاحی اخیرا باب شدهاست که میگویند برخی از آقایان نامزد، برای این کرسی، سالها است زنبیل گذاشتهاند. وقتی زنبیلت پر است و برنامه داشته باشی که اشکالی ندارد، برخی با زنبیل خالی میآیند و میخواهند زنبیل خودشان را پر کنند. وگرنه کسی مسئلهای ندارد…
گیریم این مرحله به خوبی و خوشی طی شود. برای یک موضوع که فقط یک کارشناس نمیگذارند؛ اگر چنین باشد، دید مدیر را به حدود نگاه همان یک نفر محدود کردهاند و امکان ارزیابی را خواهد کاست. پس منطقا صاحب نظرانی حول آن بحث میکنند.. در هر بحثی هم، تضارب آرا شکل میگیرد،ناگزیر خوب یا بد، کم یا زیاد. اینجاست که باید نقش رئیس جمهور پررنگ باشد. اگر او انتخاب بین گزینهها و تمام کنندگی شورا را نداشته باشد، رئیسِ جمهور که چه عرض شود، رئیس خودش هم نیست. پا پس کشیدن از تصمیمگیری به بهانه عدم تخصص در مواقع مختلف، در واقع شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.
مسئله دیگری که وجود دارد، اشتباه کارشناسی است. انسان است و خطاهایش. کارشناس هرچه قدر هم خبره باشد، بالاخره آدمیزاد است. ممکن است اشتباه کند. دوباره اینجا نقش جامعیت رئیس جمهور و میزان درگیری او با موضوع، به خود رنگ میگیرد. چقدر مسئله را لمس کرده و دغدغهمند است؟ تا چه حد به داستان پشت مسئله احاطه دارد و ابعادگوناگون از نگاهش پنهان نیستند؟ چراکه کسی که همهی برنامهاش را بر عهده کارشناس بگذارد، دور نیست وقتی مسئله، حل که نشود هیچ، اوضاع بدتر شود، تبر تبرئه کردن خود را، بر گردن بت خود بزرگ کردهی کارشناس قرار دهد. اینجاست که مردم میمانند و حوض کوچکشان.
برای مصداقش هم خیلی راه دوری نمیرویم. میزگرد فرهنگی که دکتر پزشکیان به همراه کارشناسش در آن حضور یافت، نمونهای است که ایشان نتوانست حتی یک کارشناس خود را مدیریت کند. میگوید فقط جدال نکنیم و بر طبل خالی این ادعا میکوبد. این روند که آسیبزا تر است، اجماع که نمیشود هیچ، گسست هم رخ میدهد
و امّا ...
رئیس جمهور، همانطور که از اسمش پیدا است، با جمهور مردم و مبانی جمهوریت و صد البته اسلامیت سر و کار دارد. همان میزان که درک او از مبانی انقلاب و بالتبع مردم بالا باشد، سطح تماسش با مسائل جامعه بالا خواهد بود. از طرفی یک رئیس جمهور، باید مدیر با کفایتی باشد که بتواند ترسیم صحیحی از حل مسائل را ارائه دهد. این بدین معنی نیست که او، حقوقدان، جامعه شناس، اقتصاددان، دیپلمات، تاجر و در کل متخصص در تمام امور مملکتی باشد، اصلا و ابدا نباید این را برداشت کرد. چراکه از طرفی بالا بردن کاذب سطح توقع اجتماعی، به مراتب آسیب بیشتری را میتواند در پی داشته باشد. حرف اصلی این است که رئیس جمهور باید درمورد مسائل، جامعیت عقلانی داشته و خود را محیط بر آنها ببیند. بداند که چه چیز را از کارشناس میخواهد و نتیجه را چه تصویر کرده است. چنین شخصی، میتواند بفهمد که کار را به چه کسی دهد و کابینهاش را، به نحوی بچیند که گره گشایی شکل بگیرد.
حال، کلاهتان را قاضی کنید، هرچه نباشد، «میزان، رای ملت است»
* رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان و مدیران در سال ۷۷، در مورد تحزب در غرب صحبتی میکنند و در بخشی از بیانات خود اینگونه بیان میدارند که:«…بحث سفیر معیّن كردن، بازرس فلانجا معیّن كردن، فلان شغل سیاسی را دادن، جزو شرایط حتمی حزببازی به شكل غربی است؛ چون كسی از روی ایمان كار نمیكند؛ از روی قرارداد كار میكند!.......این آقایانی كه من میبینم الان برای تحزّب در كشور تلاش میكنند، بیشتر ذهنشان دنبال اینطور حزبی است؛ من این گونه حزب را قبول ندارم.» و در پایان میفرمایند:«…اما هدف حزب نباید بهدست آوردن قدرت باشد. هدف بایستی هدایت فكری مردم به سمت آن فكر درستی باشد كه خود شما به آن اعتقاد دارید. این عقیدهی من دربارهی تحزّب است. شما هم آزادید قبول بفرمایید یا نفرمایید.»
-بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی-
امیرحسین دهقان منشادی
مهندسی شیمی ۱۴۰۱