مقدمه: از امروز خواندن کتاب اتحادیه ابلهان رو شروع کردم. خلاصه مطالب مطالعه شده را در اینجا مینویسم. این خلاصهنویسی جزیی از فعالیتهای گروهی است که در حلقه مطالعاتی کندو در حال انجام است. چنانچه مایل به فعالیت در حلقه ادبی کندو هستید با ما تماس بگیرید.
نام کتاب: اتحادیه ابلهان
نویسنده: جان کندی تول
مترجم: پیمان خاکسار
تاریخ شروع: ۹۸/۱۱/۲۱
نوبت : اول
تعداد صفحات: ۲۹ صفحه
پیمان خاکسار مثل باقی کتابهایی که ترجمه کرده اینجا هم در مقدمه، دیدی جامع، نسبت به کتاب ارائه داد. در مقدمهای که به قلم خاکسار در ابتدای اتحادیه ابلهان نوشته شده، از نقد مثبت نشریات ادبی درمورد کتاب مطلع میشویم. این طور که خاکسار گفته از بین ۹۹ شاهکار ادبی که از دهه ۳۰ تا اواخر قرن گذشته نوشته شده، اتحادیه ابلهان در جایگاه هشتم قرار دارد. اما نکته مهم تری که مترجم کتاب در مقدمه به آن پرداخته مربوط به داستان نشر کتاب و شخص نویسنده میشود. نویسنده کتاب جان کندی تول در سن ۲۲ سالگی به عنوان جوانترین استاد، تدریس در یک کالج زبان انگلسی رو شروع کرد. او شش سال بعد، در حین تحصیل در مقطع دکتری به خدمت سربازی اعزام شد. وی در حالی که در جبهه پورتوریکو خدمت میکرد، نگارش اتحادیه ابلهان رو شروع میکند. پس از برگشت به خانه با وجود مراجعه به ناشران متعدد، هیچ کدام حاضر به چاپ کتاب جان نمیشوند. این موضوع او را در معرض افسردگی قرار داد. در آخر نویسنده کتاب در پی یک دعوای سخت با مادرش با مسدود کردن اگزوز اتومبیل شخصی، در سن ۳۲ سالگی به زندگی خود پایان داد. مادر جان در پی این حادثه، پس از تلاشهای فراوان بالاخره برای چاپ کتاب ناشری پیدا کرد. چند سال پس از مرگ آقای نویسنده کتاب اتحادیه ابلهان شهرتی جهانی دست یافت.
فصل اول: در فصل اول رمان با شخصیت اصلی داستان یعنی ایگنیشس آشنا میشویم. به تعبیر منتقدین، ایگنیشس دنکیشت دنیای مدرن است که به جنگ با ابتذال، مصرفگرایی، دورویی و پلشتی جامعه آمریکا میرود. ایگنیشس بیش از سی سال سن دارد. سینگل است و تا حدودی چاق. چندی است که از تنها دوست دخترش جدا شده و با مادرش تنها زندگی میکند. به نظر میآید او در زمینه مطالعات قرون وسطی تسلط داشته باشد. ایگنیشس شیفته کتاب تسلای فلسفه بوئتیوس است. صحنه نخست کتاب با جدال ایگنیشس و پلیسی که برای بازرسی او اصرار دارد آغاز میشود. او در حالی که روبروی فروشگاه منتظر مادرش است، با پلیسی مواجه میشود که از او مدارک هویت میخواهد. پیش از آنکه کار بالا بگیرد و او را به اداره پلیس ببرند مادر وارد صحنه میشود و پسرش را که فریاد میزد : «شهر پر از قماربازها، فاحشهها و بچهبازهای قانونی است بعد تو آمدی از من مدارک هویت میخواهی؟» را کشان کشان میبرد.