چقدر مشتاقید ۵ ترفند برای کلیک بیشتر کاربران رو بشناسید؟ چه کنیم تا کاربران روی لینکهایی که برای آنها می گذاریم کلیک کنند؟ اصلا چه موقع کاربران کلیک می کنند؟ با ما همراه باشید تا اول دلیل کلیک کاربران رو بشناسیم و بعد تکنیک هایی رو معرفی کنیم تا کاربران ترغیب شوند روی لینکها و مطالبی که ما برای آنها تهیه کردیم، کلیک کنند. مقاله کامل رو توی پایگاه دانش سایتمون می تونید بخونید.
۵۹٪ افرادی که محتوای شما رو به اشتراک میگذارند هرگز حتی به اصل مطالب نگاه نمیکنند.
در بازاریابی دیجیتال، همه فاکتورهای موجود مثل لایک و ذخیره کردن در اینستاگرام یا اشتراک گذاری، به یک میزان برای کسب و کار ما و همینطور کاربران ارزش خلق نمیکنند؛ ولی میتونیم روی اون فاکتورهایی که موثرترند (مثل اشتراک گذاری) تمرکز کنیم. اشتراک گذاری مثال خوبیه. به نظر می رسه هر چه به اشتراک گذاری مطلبی بیشتر باشه، در نگاه اول خوب باشه و به هدف رسیدیم اما قبلش باید این سوالات رو از خودمون بپرسیم: آیا همه این به اشتراک گذاشتنها، مفیدن؟ آیا همه اونها منجر به فروش میشن؟ گاهی بله و گاهی نه، اما بیشتر “نه”…
یکی از رازهای کوچک شبکههای اجتماعی اینه که بیشتر افرادی که محتوا رو به اشتراک میگذارند، حتی یکبار هم اون رو نمیخوانند. الان که این مطلب رو میخوانید ممکنه برای شما غیر قابل باور به نظر برسه!! چطور ممکنه کسی مطلبی رو نخوانده به اشتراک بگذاره؟ با این حال اکثر اوقات افراد حتی برای یکی دوبار هم که شده این کار رو انجام دادهاند!! (حتما خود شما هم چنین تجربه ای دارید)
تحقیقات نشون میده ۵۹% کاربران آنلاین، بر روی لینک مقالاتی که برای آنها ارسال میشه، کلیک نمیکنند. یعنی، فالورهای شما توی شبکههای مجازی، مقالات و پستهای شما رو به اشتراک میگذارند اما درواقع خودشان به اون نگاه نمیکنند. اونها توئیت میکنند، برای دیگران ارسال میکنند و … بدون اینکه روی اون کلیک کنند تا محتوای کامل رو بخوانند و همین که پستی رو می بینند و فکر می کنند مفیده، برای بقیه به اشتراک می گذارند بدون اینکه مطلب رو کامل خوانده باشند.
اما آیا این تنبلیه؟ البته!! تعجب آوره نه؟… اما وقتی میزان تمرکز خودمون رو توی شبکههای اجتماعی بررسی میکنیم، میزان شگفتی ما از انجام این کار، کمتر میشه. حتی یک بازدید کوتاه مدت و سریع از فیسبوک، ما رو با صدها پست و به روز رسانی و پیام، غرق میکنه. توئیتر و اینستاگرام هم بدتر. حتی لینکدین هم به من نشان میده که در روز تعداد کلیکهایی که میکنم کمتر از مطالبی است که اونها رو میخوانم!!!! همه ما این واقعیت رو میدونیم!!
این یکی از بزرگترین مسئله در بازاریابی محتوا است: حمله محتوا… الان برای کاربر، مهم دریافت اطلاعاته هر چند تمام طول روز مصرف کننده باشه و در گوشهای در حال چک کردن اطلاعات بقیه باشه، احساس میکنه بهترین استفاده رو از محتوای تولید شده کرده و از محتوای تولید شده، عقب نمانده.
خ
پاسخهای احساسی، کاربران رو وادار می کنه که کلیک کنند. گفتن اووووو برای یک تصویر یا کلیپ یا یک جمله بامزه، همه اون چیزیه که احساس رو تحت تاثیر قرار میده. در بازاریابی پیشرفته، تحلیلگران بازاریابی، بازاریابان هیجانی هستند که بررسی میکنند یک مطلب، چقدر کشش هیجانی رو برای کاربران ایجاد میکنه. این روش برای پستهای وبلاگ و شبکههای اجتماعی هم کاربرد داره. این ابزار و سایر تحقیقات نشان میده در نهایت این احساسه که باعث عمل میشه و افراد رو به فعالیت وادار می کنه. بسیاری از کارشناسان معتقدند این اتفاق در بازارهای B2B و B2C رخ میده. درسته که خریداران B2B تلاش میکنند منطقی و تحلیلی تصمیم بگیرند اما حقیقت اینه که آنها هنوز هم انسانند و احساس، غلبه می کنه.
پس تمام کارهایی که باید انجام بدین اینه که احساس مخاطب رو درگیر کنید.
تازه احساسات مختلفه و میزان تاثیر هر کدوم هم متفاوت!!!
ارزش یک تصویر، هزار برابر کلمه است. شاید این جمله کلیشهای رو چندین بار خوانده باشید و تکراری باشه. اما حقیقت اینه که این تکنیک برای شبکههای مجازی به شدت موثره. مثلا طی تحقیقی که در توئیتر شدهبود، توئیتهایی که عکس داشتند، ۳۵% ری توئیت بیشتر و مقالاتی که تصویر داشتند ۹۴% بیشتر بازدید شده بودند. یا اینستاگرام کلیپ های انیمیشنی و حرکتی، بیشتر بازدید دارند. البته زمانی کاربران کلیک میکنند که تصویر هماهنگ و مرتبط با موضوع باشه. اما تصویر مناسب چیه و چه ویژگیهایی داره؟ این به کاربران شما بستگی دارد اما معمولا تصویری مناسبه که از قبل وجود نداشته باشه و جدید باشه.
پس سعی کنید از عکسهای شخصی شده و واقعی استفاده کنید. در این صورت به احتمال زیاد کاربران بر روی اون کلیک خواهند کرد.
محتوای ما به اندازه شرکت و یا خدمات ما، برای مخاطبانمان ارزش و اعتبار داره. کاربران محتوای جدیدمون رو بر اساس تجربهای که از محتوای قدیمی ما دارند، قضاوت میکنند. مثلا فرض کنید مدتی محتوای ضعیفی رو منتشر میکردید و کاربران روی اون مطلب کلیک کرده باشند و اون چیزی رو که میخواستند پیدا نکردند یا محتوا رو ضعیف ارزیابی کردند، پس اگه در دوره بعدی، مطلب رو با محتواهای باکیفیت شروع کنید، کاربران قبلی، به احتمال کمتری روی اون کلیک میکنند و یگن این همون سایت یا پیجی هست که قبلا اطلاعاتی که می خواستم رو توش پیدا نکردم!
یادتون باشه محتوای شما دیگه نمیتواند فقط خوب باشد، بلکه باید آنقدر خوب باشد که کاربر برای توجه به آن، از کاری که انجام میدهد، دست بکشد.(آب دستشه بذار زمین و فقط مطلب شما رو بخونه)
اطلاعاتی که به مخاطب میدین باید بتونه پاسخ این سوال رو بده “این برای من چه فایدهای داره؟”
زمانی کاربر ادامه ایمیل ارسالی، مطالب ارائه شده در شبکههای اجتماعی و حتی مقالات یک سایت رو میخواند و به ادامه اون ترغیب میشوند که بفهمند این اطلاعات برایشان مفید بوده و یا مشکلی رو حل می کنه. اگر اینطور نباشه، به راحتی اون رو نادیده میگیره.
رنگ میتونه برای کلیک یا عدم کلیک کاربران تاثیرگذار باشه. در طی تحقیقاتی که انجام شدهبود به این نتیجه رسیدیم که ۶۲ درصد انتخاب کاربران تنها بر اساس رنگ بوده. اما بهترین رنگ چه رنگی است؟
برای لینکها آبی بهترین رنگ است. در سال ۱۹۹۰ کارشناسان رنگهای مختلفی رو برای پیوندها امتحان کردند اما رنگ آبی موثرترین رنگ بود. گوگل برای لوگوی خود ۴۱ طیف آبی رو مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که تازه هر نوع طیف آبی هم موثر نیست!!
خیلی راغب بودیم به شما بگوییم “اگر این پیشنهادات را انجام دهید به شما قول میدهیم تعداد کلیکهای خود را دو برابر کنید.” اما متاسفانه نمیتوانیم… چرا که کاربران شما با کاربرانی که در تستهای ما شرکت کردند، متفاوتند. اگرچه این پیشنهادات، پیشنهادات خوبی هستند اما شما باید با توجه به نیاز و نوع کاربرانتان میزان تاثیر هر روش رو آزمایش کنید و به کار ببندید. بهتره از ابزارهای تحلیل استفاده کنید و اطلاعات رو جمع آوری کنید. ممکنه در شبکههای اجتماعی متوجه شوید برای کاربران شما رنگ آبی موثر نیست و اینطوری می تونید الگوی رفتاری مخاطبانتان رو شناسایی کنید. در این زمینه میتوانید خودتون دست به کار شوید یا از متخصصین سئو و تحلیلگر سایت کمک بگیرید. تیم یوایکس نت با ارائه خدمات سئو میتواند در زمینه تحلیل سایت و شبکههای اجتماعی به شما کمک کنه.