هر چی بیشتر می بینمش، بیشتر دوستش دارم!(اثر مواجهه صِرف)
اثر مواجهه صِرف (Mere-Exposure Effect)، یک پدیده روانشناختی است که میگوید افراد، چیزهایی را ترجیح میدهند که برای آنها آشنا است. به صورت خلاصه میتوان گفت این اثر را اصطلاحاً “اثر آشنایی” میگویند. نمونه بارزی که از این پدیده استفاده میشود، تبلیغات است.
اثر مواجهه صرف توضیح میدهد که چرا دیدن چندین باره یک تبلیغ، قانع کنندهتر از دیدن تنها یک مرتبه همان تبلیغ است. وقتی اولین بار تبلیغی را میشنوید، یا در تلویزیون میبینید، ممکن است برای شما احمقانه به نظر برسد اما بعد از دیدن چندین باره تبلیغ، خودتان درمورد خرید همان محصول به فکر فرو میروید.
البته نکته ای مهم وجود دارد: اثر مواجهه صرف، درمورد چیزهایی که خوشتان نمیآید اصلا اتفاق نمیافتد و کارایی ندارد! اگر واقعا از دیدن تبلیغی که برای همان بار اول میبینید و متنفر هستید، تکرار شود، تکرار مداوم آن منجر به خرید و یا دوست داشتن آن نمیشود.
یکی از موضوعات جذاب برای روانشناسان اجتماعی، اینست که افراد چطور به چیزی علاقهمند شده و جذب آن میشوند. این چیزها میتواند دوست و روابط دوستانه باشد یا حتی آهنگ و یا نگاه به عکسی یادگاری! یکی از دلایل این موضوع اثر مواجهه صرف است که در ادامه به صورت شفاف به آن میپردازیم.
پدیده مواجهه صرف نشان میدهد که اگر در معرض محرکی قرار گیریم، تمایل ما به آن افزایش پیدا میکند. محققان بعد از زاجونک این پدیده را بیشتر مورد بررسی قرار دادند و دریافتند تمایل ما به انواع مختلفی از چیزها از جمله عکسها، صداها، غذاها و بوها هر چه بیشتر در تماس باشیم، بیشتر به سمتشان متمایل میشویم. با یک مثال ساده این موضوع را بررسی میکنیم.
فقط به یک آهنگ جدید فکر کنید که آنلاین پخش میشود. اولین باری که آن را میشنوید، شاید مطمئن نیستید که در مورد آن چه احساسی دارید. اما، متوجه میشوید که هر بار که آهنگ را پلی میکنید و میشنوید، آن را بیشتر دوست دارید، اما این تکرار حد آستانهای دارد و ممکن است به جایی برسد که از آن دلزده شوید. در این مثال، تکرار آهنگ، میل شما به شنیدن آن را بیشتر میکند.
به همین ترتیب، بیشتر ما عکسهایی از خودمان را دوست داریم که شبیه تصویری هستند که آن را هر روز مکررا در آیینه میبینیم. گروهی از روانشناسان مطالعاتی انجام دادند كه نشان داد این امر به دلیل صرفاً در اثر مواجهه مکرر بودن بهوجود آمده است. اگرچه ما تصویر آیینه آشنای خود را بیشتر دوست داریم، اما نقطه مقابل این در مورد دوستان ما است. آنها تصویر واقعی ما را بیشتر دوست دارند، زیرا این همان تصویری است که بارها و بارها ما را دیدهاند و به آن عادت کردهاند. بنابراین، خواه محرکها موسیقی باشد، یک عکس یا چیز دیگری، دوست داشتن با تکرار افزایش مییابد.
از وقتی این اثر به جامعه روانشناسان معرفی شد، محققان زیادی روی این نظریه تحقیق کردند و نظریههای زیادی ارائه داند که چرا این اتفاق رخ میدهد اما دو مورد از تئوری های موجود در این زمینه پیشرو بوده و میگوید صرفا در معرض چیزی بودن، باعث میشود احساس عدم اطمینان کمتری داشته باشیم و این عامل تسلط ادراکی را بالا میبرد.
به گفته “زاجونک” و همکارانش، اثر مواجهه صِرف به این دلیل رخ میدهد که شخص وقتی مکرراً در معرض چیزی قرار گیرد، بلاتکلیفی کاهش مییابد. طبق این ایده، همه ما در مواجهه با چیزهای جدید، محتاط هستیم؛ چرا که احساس خطر میکنیم. اما اگر چیزی را بارها و بارها ببینیم، مطمئنتر میشویم که چیز بدی رخ نمیدهد و نباید از آن بترسیم. پس اثر مواجهه میگوید ما در اثر قرار گرفتن با چیزهای آشنا در مقابل چیزهای جدید، احساس مثبتتری داریم. مثلا وقتی همسایه خود را مرتب میبینیم، حتی اگر با او حرفی نزنیم اما چون با مرتب دیدن او و عدم تعامل بد، احساس مثبتی نسبت به او خواهیم داشت، عدم اطمینان ما کاهش مییابد.
تسلط ادراکی میگوید وقتی قبلا چیزی را دیدهایم، درک و تفسیر آن برای ما سادهتر است. مثلاً به تجربه تماشای فیلم جنائی که قبلا دیدهاید فکر کنید: وقتی برای اولین بار فیلم را تماشا میکنید، در تلاشید آنچه را اتفاق میافتد درک کنید، ببینید شخصیتها چه کسانی هستند و چه میکنند و بخاطر همین ممکن است خیلی از فیلم لذت نبرید اما وقتی برای بار دوم آن را میبینید شخصیتها و توطئهها را بیشتر میشناسید. روانشناسان میگویند در مشاهده دوم تسلط ادراکی بیشتری را تجربه کردهاید.
وقتی صحبت از طراحی تجربه کاربری میشود، وجود این حس آشنایی در طراحی، برای کاربر ضروری است.
ما در وبلاگ خودمون بیشتر درمورد این مبحث حرف زدیم. اگه کنجکاوید درباره کاربران وب، رفتار آنها و انگیزه هاشون بدونید به وبلاگ یوایکس نت سر بزنید.