بررسی پدیده پزشکیزدگی در بخش دندانپزشکی زیبایی
*این یادداشت در تاریخ ۲۶ شهریور سال ۱۳۹۳ در وبسایت دندانه منتشر شد.
اگر شما از بینندگان برنامههای تلویزیونی باشید احتمالا توجه کردهاید که پزشکان از مهمانان همیشگی این برنامهها هستند. پزشکان صاحب نظر در رشتههای گوناگون، از قلب و گوارش و دندانپزشکی گرفته تا تغذیه و روانپزشکی، در این برنامهها حاضر میشوند تا سخاوتمندانه به شما بیاموزند چه بخورید، چه بنوشید، چگونه بنشینید، چگونه راه بروید، چگونه ورزش کنید و در یک کلام چگونه زندگی کنید. آیا از خود پرسیدهایم چرا از میان این همه حرفههای گوناگون سهم پزشکان در رسانهها و زندگی ما بیش از دیگران است؟ سیطره حرفه پزشکی بر زندگی روزمره ما از کجا آغاز شد؟ چه عواملی باعث شد تا حرفه پزشکی و بایدها و نبایدهای بیشمار آن بر زندگی ما سایه اندازد؟ آیا تسلط حرفه پزشکی همیشه به سود ماست؟
پزشکی نوین درابتدای قرن بیستم با رونمایی از دو معجزه شگفتانگیز خود یعنی آنتیبیوتیک و واکسن هم چون سیمرغ، رمزآلود و با شکوه، پیکر رنجور و آزرده انسان را زیر پر و بال خود گرفت. خدمات پزشکی نوین به بشر بیپاداش نماند و حرفه پزشکی بسرعت جایگاه اقتصادی و اجتماعی بلندی یافت. اعتبار روز افزون حرفه پزشکی به جهت توانایی تصمیمگیری در مورد سلامت و جان مردم بود، قلمرویی که در جهان نوین حتی دولتها اجازه ورود به آن را نداشتند. حرفه پزشکی با این شاهکلید بیهمتا درهای بسته را گشود و به اندرونی زندگی مردم راه یافت.
اما حضور مستمر حرفه پزشکی در زندگی ما و باید و نبایدهای بسیار آن، بیحرف و حدیث نماند. انتقادها به حضور پدرسالارانه پزشکی نوین در میانه قرن بیستم با نگارش چند کتاب و رساله توسط متفکران سرشناس روزگار آغاز شد. یکی از نامدارترین منتقدان سیطره پزشکی بر زندگی نوین فیلسوف و متفکر اروپایی «ایوان ایلیچ» است. او در دهه هفتاد میلادی با نگارش کتابی با نام «انتقام پزشکی» حرفه پزشکی را به صراحت به سلطهگستری متهم کرد و هشدار داد حرفه پزشکی اینک به خطری برای سلامت جامعه تبدیل شده است. وی معتقد بود که باید و نبایدهای بسیار حرفه پزشکی نتایج نامطلوب فرهنگی در جامعه بهبار میآورد. انتقادات صریح و بعضا شدیداللحن این اندیشمند و اندیشمندان دیگری نظیر میشل فوکو سوالات جدی در مورد نقش پدرسالارانه حرفه پزشکی در زندگی اجتماعی مطرح نمود. این انتقادات سبب شد تا تبعات حضور پدرسالارانه پزشکی در جامعه در سالهای آینده به عنوان یک موضوع اساسی زیر ذرهبین پژوهشگران قرار گیرد.
در طول سالیانی که حرفه پزشکی و تصمیمگیریهای پزشکان بر زندگی ما سایه انداخته، روز بهروز به فهرست بیماریهای جدیدی که پزشکان برای آن دارو و درمان تجویز میکنند افزوده میشود. در نگاه اول شاید اینگونه بهنظر آید که با پیشرفت علم پزشکی، توانایی شناسایی و درمان بیماریها افزایش یافته است. اما بررسی دقیقتر نشان میدهد بسیاری از شرایطی که پزشکان اینک آنها را بیماری قلمداد میکنند پیش از این صرفا بخشی از روند طبیعی زندگی محسوب میشدند. یکی از اولین مواردی که سبب نگرانی صاحبنظران گردید معرفی بیماری نوظهوری از سوی حرفه پزشکی بود که این روزها آن را به عنوان «اختلال کمتوجهی- بیشفعالی کودکان» میشناسیم. این اختلال در واقع همان رفتارهای کودکانهای بود که در فرهنگ عامه به آن شیطنت کودکانه گفته میشد و آن را بخشی از مسیر رشد طبیعی کودک میدانستند. حرفه پزشکی اما دیگر این شیطنت و سر به هوایی کودکانه را طبیعی نمیدانست و درمان دارویی این اختلال نوظهور را در دستور کار قرار داد. برای روشن شدن تاثیر شگرف این تصمیم حرفه پزشکی کافی است اشاره کنیم که در سالهای گذشته ده درصد کودکان آمریکایی مبتلا به این «اختلال» تشخیص داده شده و برای بیش از نیمی از آنها نوعی داروی آرامبخش تجویز شده است. تمایل حرفه پزشکی برای مداخله درمانی در جنبههایی از زندگی که پیش از این طبیعی قلمداد میشد از سوی جامعهشناسان سلامت «پدیده پزشکی زدگی» خوانده میشود. طی چند دهه گذشته بسیاری از شرایطی که پیشتر قسمتی از روند طبیعی زندگی انسانی محسوب میشد در قلمرو مداخله درمانی حرفه پزشکی قرار گرفته است. از جمله این موارد میتوان به ترویج گسترده سزارین به جای زایمان طبیعی اشاره کرد.
پاسخ به این پرسش که چه عواملی حرفه پزشکی را ترغیب میکند دامنه دخالتهای خود را گسترش دهد آسان نیست. اگرچه برخی ممکن است سادهاندیشانه سودجویی پزشکان را تنها عامل گسترش قلمرو درمانگری شرایط طبیعی بدانند، اما واقعیت این است که متقاعد کردن جامعه برای پذیرش درمانهای جدید و احساس نیاز به چنین درمانهایی به تنهایی از عهده حرفه پزشکی بر نمیآید. شواهد نشان میدهد در این صحنه بازیگران قدرتمند دیگری نظیر شرکتهای دارویی و رسانهها نقش بازی میکنند و حرفه پزشکی تنها یکی از بازیگران این صحنه است. شرکتهای دارویی بینالمللی که از سودآورترین شرکتهای تجاری دنیا هستند با روشهای گوناگون، همچون حمایت مالی از محققان دانشگاهی و همچنین برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی برای صاحبان حرفه پزشکی، تلاش میکنند تا آنها را به استفاده از محصولات جدید خود ترغیب نمایند. این شرکتها نه تنها با تبلیغ مستقیم از طریق رسانهها مردم عادی را تشویق به استفاده از درمانها و داروهای نوظهور میکنند بلکه با استفاده از ثروت و نفوذ خود بر تصمیمگیریهای دولتها در گسترش دامنه درمانگری حرفه پزشکی تاثیر میگذارند. تاثیر شرکتهای دارویی در گسترش دامنه درمانگری حرفه پزشکی چنان بوده است که برخی صراحتا از ابداع بیماریهای جدید برای فروش محصولات جدید این شرکتها نام میبرند. علی رغم نقش کلیدی شرکتهای دارویی و رسانهها در ایجاد نیازهای جدید، نقش حرفه پزشکی هم چنان اساسی است. چراکه شرکتهای دارویی و رسانهها در نهایت بدون مهر تایید حرفه پزشکی صلاحیت مشروعیت بخشی به نیازهای القا شده به جامعه را ندارند.
یکی از نمونههای موفقیتآمیز همکاری شرکتهای دارویی، رسانهها و حرفه پزشکی برای ایجاد نیازهای القایی در جامعه گسترش تقاضا برای درمانهای زیبایی دندانپزشکی است. دندانپزشکی زیبایی نمونهای از پدیده پزشکیزدگی است که در آن شکل و ظاهر طبیعی دهان و دندان تلویحا معیوب، دچار مشکل و نیازمند درمان قلمداد میشود. دستاورد نهایی دندانپزشکی زیبایی لبخند زیبا و جذاب است. تبلیغات حرفه دندانپزشکی چندان به این دستاورد بالیده است که برخی در تعبیری کنایه آمیز مطبهای دندانپزشکی را به دکان لبخند فروشی تشبیه کردهاند.
تبلیغات دندانپزشکی زیبایی مصرانه بر اهمیت لبخند در روابط انسانی، بهدست آوردن موقعیتهای شغلی بهتر و جایگاه اجتماعی بالاتر تاکید میکنند.
اما آیا لبخند همیشه در زندگی انسانی چنین جایگاهی داشته است؟ مطالعات اجتماعی نشان میدهد در گذشتهای نهچندان دور، لبخند در روابط اجتماعی از چنین اهمیتی برخوردار نبود. برای مثال، تصاویر موجود از حاکمان و پادشاهان از قرون گذشته تا ابتدای قرن بیستم آنها را غالبا با چهرهای درهم کشیده، نگاهی سرد و نافذ و ابروان گرهکرده نشان میدهد، بیآنکه لبخندی بر لب داشته باشند. تنها در دهههای اخیر است که سیاستمداران و حاکمان جهان، حتی آنها که در سخنرانیهایشان خشمگینانه فرمان جنگ و کشتار صادر میکنند، ترجیح میدهند در عکسهای رسمی با لبخندی دلنشین دیده شوند.
تحولات اقتصادی و فرهنگی که در قرن بیستم سبب شد تا لبخند جایگاه متفاوتی در روابط اجتماعی داشته باشد بسیار است. مجموعه این عوامل دست بهدست هم داد تا دیگر چهره درهمکشیده و ابروان گرهکرده نشاندهنده اقتدار و صلابت حاکمانه یا ژرفاندیشی روشنفکرانه نباشد. جامعه مصرفگرای قرن بیستم برای تضمین سودآوری نیازمند ثبات و شادابی بود. از اینرو احساسات متلاطم انسانی بهوِیژه غم و اندوه را مخرب دانسته و نکوهش میکند. در دوران جدید، یک فروشنده، یک مهماندار هواپیما یا حتی سیاستمدار عالیرتبه میآموزد که همواره احساسات واقعی خود را پنهان کرده و با لبخندی هرچند ساختگی، شادابی و آمادگی خود را به نمایش بگذارد. از اینرو لبخند دیگر شیوه بیان احساسات انسانی یا صرفا نشانه رضایت و خوشحالی نیست، بلکه کالایی است که در اختیار داشتن آن هم چون هر کالای ارزشمند دیگری به شما اجازه میدهد تا از پلکان طبقات اجتماعی بالا بروید، شغل بهتری بدست بیاورید و شریک زندگی بهتری بیابید. رقابت برای بهدست آوردن لبخند زیباتر پای دندانپزشکان و شرکتهای دارویی را بهسرعت به بازار پرسود این کالای ارزشمند باز کرد. سرانجام، در ابتدای قرن بیستم، یک دندانپزشک با چسباندن موقتی مواد دندانپزشکی به دندان هنرپیشههای هالیوودی تعبیر «لبخند هالیوودی» را به یک نام تجاری پرطرفدار تبدیل کرد، اصطلاحی که همچنان در فرهنگ عامه و تبلیغات حرفه دندانپزشکی از آن استفاده میشود.
دندانپزشکی زیبایی مجموعهای از مداخلههای دندانپزشکی است، بدون آنکه ضرورت پزشکی برای آن وجود داشته باشد. از اینرو دندانپزشکی زیبایی از همان ابتدای ظهور بحثبرانگیز بوده است. در برخی کشورها که دولت هزینه خدمات دندانپزشکی شهروندان را میپردازد، این دولتها از پرداخت هزینه درمانهای دندانپزشکی زیبایی بهدلیل عدم ضرورت آن خودداری کرده یا تا حد امکان آن را محدود میکنند. برای مثال، دولت بریتانیا که سالانه سه و نیم میلیارد پوند برای درمانهای دندانپزشکی شهروندانش پرداخت میکند، هزینه درمانهای زیبایی دندانپزشکی را نپذیرفته و پرداخت هزینه درمانهای ارتودنسی را با شرایط سختگیرانهای محدود کرده است.
دندانپزشکی زیبایی بهخاطر مداخلههای درمانی بدون ضرورت پزشکی با انتقادات صاحبنظران اخلاق پزشکی نیز روبرو است. دندانپزشکی زیبایی در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به دخالتهای درمانی بدون ضرورت پزشکی انجام میشود به درخواست جامعه برای ارائه درمانهای زیبایی دندانپزشکی، رضایت متقاضیان و داشتن دانش و مهارت از سوی دندانپزشک اشاره میکند؛ هر چند به نظر نمیرسد این پاسخها قانعکننده باشد. درخواست جامعه، رضایت بیمار و داشتن دانش و مهارت برای انجام درمان اگرچه ضروری است اما لزوما تایید کننده اخلاقیبودن مداخله درمانی نیست. برای مثال، یک دندانپزشک نمیتواند دندانهای سالم بیمار را از دهانش خارج کند حتی اگر بیماری رضایت کامل خود را اعلام کند و دندانپزشک نیز دانش و مهارت ارائه چنین درمانی را داشته باشد.
یکی دیگر از انتقادات به پزشکی زیبایی و همچنین دندانپزشکی زیبایی تاثیرات نامناسب آن بر سلامت روانی و آرامش جامعه است. دندانپزشکی زیبایی با ارائه تعریفهای سختگیرانه از زیبایی دهان و دندان گروه بزرگی از مردم را که بر اساس این تعریفها به اندازه کافی زیبا نیستند تلویحا دارای نوعی نقص، اختلال و بیماری قلمداد میکند. به عبارت دیگر از نگاه پزشکی و دندانپزشکی زیبایی، زشت بودن نوعی بیماری یا اختلال قابل درمان است. در نتیجه، با وجود آنکه دندانپزشکی زیبایی هدف خود را ارتقای اعتماد به نفس افراد از طریق بهبود ظاهر دهان و دندان معرفی میکند، با بیمار و معیوب دانستن تلویحی گروه بزرگی از مردم که با معیارهای حرفه دندانپزشکی زشت و نازیبا هستند بر سلامت روانی جامعه تاثیر نامطلوب میگذارد. نمونهای از این فشارهای روانی در کسانی که تحت درمان جراحی بینی قرار گرفتهاند نشان داده شده است. مطالعه خانم سارا لنان، محقق دانشگاه آکسفورد، نشان داد برخی از متقاضیان جراحی بینی در ایران علیرغم میل شخصی و صرفا برای راضی کردن اطرافیان تن به جراحی بینی دادهاند.
دندانپزشکی زیبایی برای دستیافتن به لبخند جادویی روشهای متنوعی پیشنهاد میکند؛ بازسازی شکل و رنگ دندان با استفاده از مواد همرنگ دندان و سفید کردن دندان با مواد شیمیایی و روکشهای چینی که به دندانها چسبانده میشوند (لامینیت) برخی از این روشها هستند. درمانهای ارتودنسی نیز در موارد بسیاری صرفا برای دست یافتن به زیبایی انجام میشوند. از اینرو در این موارد میتوان درمانهای ارتودنسی را در گروه درمانهای زیبایی دندانپزشکی قرار داد. درمانهای زیبایی دندانپزشکی ابتدا وضعیت ایدهآل از شکل دهان و دندان تعریف کرده و سپس تلاش میکنند با ایجاد تغییراتی در شکل و رنگ دندان، آنها را به این وضعیت ایدهآل نزدیک کنند.
با وجود آنکه دندانپزشکی زیبایی از روشهای نوآورانه و فنآوری نوین بهره میبرد، در تعریف مفاهیم اولیه برای زیبایی دهان و دندان دچار کمبودهای اساسی است. برای مثال، در مورد رنگ دندان ایدهآل که یکی از درخواستهای عمده مراجعهکنندگان به مطبهای دندانپزشکی است تعریف مشخصی وجود ندارد. در مواردی نیز که از سوی حرفه دندانپزشکی تعریفهای نسبتا دقیقی برای درمانهای زیبایی نظیر ارتودنسی صورت گرفته این تعاریف چنان سختگیرانه است که گروه بزرگی از افراد جامعه را غیرمنصفانه در گروه افراد زشت و نازیبا قرار میدهد.
کمبودهای دندانپزشکی زیبایی در مورد تعاریف اولیه از زیبایی دهان و دندان سبب شده است که درمانهای دندانپزشکی زیبایی به صورت توافقی با بیمار صورت میگیرد. این شیوه تصمیمگیری برخلاف عرف رایج سایر درمانهای متداول دندانپزشکی است که دندانپزشک تصمیمگیرنده نهایی در مورد ضرورت درمان است. این شیوه غیرمتعارف تصمیمگیری در مورد درمانهای دندانپزشکی زیبایی بر اعتبار حرفه دندانپزشکی نیز تاثیر میگذارد. مارک آکرمن، مدیر بخش ارتودنسی بیمارستان کودکان بوستون و محقق اخلاق پزشکی دانشگاه هاروراد معتقد است اعطای حق تصمیمگیری به متقاضیان درمانهای زیبایی نظیر ارتودنسی سبب میشود رابطه متداول دندانپزشک-بیمار به رابطه فروشنده-خریدار تغییر یابد.
اما بیماران بر چه اساسی در مورد لزوم انجام درمانهای زیبایی دندانپزشکی تصمیم میگیرند؟
القای احساس نیاز به درمانهای زیبایی دندانپزشکی برآیند فعالیت رسانهها، شرکتهای تولید کننده محصولات پزشکی، و تایید صاحبان حرفه دندانپزشکی است. در سالهای اخیر با گسترش دسترسی عمومی به رسانههای تصویری نیازهای القایی به درمانهای دندانپزشکی زیبایی افزایش یافته است. اگر روزگاری متقاضیان درمانهای زیبایی دندانپزشکی گروه اندکی از جامعه شهرنشین بودند، اینک این الگوهای اغراق شده از طریق شبکههای تلویزیونی و اینترنت راه خود را به دورافتادهترین نقاط دنیا باز کردهاند. اغراقگونه بودن شکل دهان و دندان الگوهای رسانهای چنان آشکار است که نیازی به توضیح مفصلی ندارد. برای مثال، یک پژوهش در بریتانیا نشان میدهد در سه چهارم تصاویری که در مجلات نوجوانان بریتانیا منتشر شده رنگ دندانها چنان اغراقشده سفید به نظر میرسید که هیچ ماده ترمیمی دندان به سفیدی آنها در بازار دندانپزشکی وجود ندارد.
در این یادداشت آگاهانه از به بحث گذاشتن عوارض جانبی درمانهای مختلف زیبایی دندانپزشکی خودداری نمودم. اما شایسته است صاحبان حرفه دندانپزشکی همانگونه که بر اثرات مثبت درمانهای زیبایی دندانپزشکی بر زندگی اجتماعی تاکید میکنند، متقاضیان را نسبت به عوارض نامطلوب این درمانها بر سلامت دهان نیز آگاه سازند. این یادداشت مروری کوتاه به پدیده پزشکیزدگی در جوامع معاصر و تاثیرات آن در بخش دندانپزشکی زیبایی است، بدون آنکه شیوع این پدیده و تبعات آن در بخش دندانپزشکی ایران مورد بررسی قرار گیرد. بدیهی است بررسی پدیده پزشکی زدگی در بخش دندانپزشکی ایران نیازمند تحقیق مستقل دانشگاهی است. اما اشاره کوتاهی به یک نکته در مورد آینده حرفه دندانپزشکی در ایران را ضروری میدانم. طی ده سال گذشته، تعداد دانشکدههای دندانپزشکی و در نتیجه دانشجویان دندانپزشکی در ایران افزایش خیرهکنندهای داشته است. هم چنین، گزارشهای مسولان وزارت بهداشت خبر میدهد هزاران دانشجوی دندانپزشکی ایرانی در حال تحصیل در خارج از کشور، که نظارت مستقیمی بر آموزش آنها وجود نداشته، اینک مصرانه خواهان ورود به بازار کار دندانپزشکی کشور هستند. با افزایش ناگهانی تعداد دندانپزشکان در آینده نزدیک و افزایش رقابت در بخش دندانپزشکی، قابل پیشبینی است که پدیده پزشکیزدگی در بخش دندانپزشکی زیبایی ایران گسترش یابد. از اینرو ضروری است دانشکدههای دندانپزشکی و هم چنین سیاستگذاران بخش سلامت نسبت به تبعات احتمالی گسترش درمانهای زیبایی دندانپزشکی بر سلامت جامعه آگاهی و آمادگی داشته باشند.