بدتر از یک تجربه بد، این است که اگر قدرت متوقف کردنش را داریم، به آن اجازهی بدتر شدن بدهیم. چگونه میتوانید متوجه شوید که یک تجربهی بد، کی بدتر میشود؟ باید با استفاده از مهارتهای تفکر انتقادی، از تجربیات گذشتهی خود درس بگیرید.
در یک تجربهی بد یکی از نخستین کارهایی که باید انجام دهید این است که علت داشتن چنین تجربهای را مشخص کنید. گاهی علت این است که اطلاعات و دانش کافی برای انجام کار درست را نداشتهاید (بیخبری). در چنین شرایطی نمیتوان فرد را مقصر دانست. اما گاهی دانش کافی را در اختیار دارید اما بر اساس آن عمل نمیکنید (حماقت)
بیشتر از این نمیدانستم به همین دلیل انجامش دادم.
بیشتر از این نمیدانستم به همین دلیل انجامش ندادم.
بیشتر از این نمیدانستم اما روش قبلی را پیش گرفتم.
بیشتر از این میدانستم اما از آن استفاده نکردم.
تجربیات بدی که بر اساس بیخبری هستند، یه یادگیری نیاز دارند. اگر روحیهای آموزش پذیر داشته باشید نه تنها میتوانید از بدتر شدن یک تجربهی بد جلوگیری کنید؛ حتی میتوانید بهترش کنید. اما تجربیات بدی که بر اساس حماقت هستند معمولاً حاصل بینظمی یا انتخابهای نادرست هستند. تغییر آنها نه تنها به آموزشپذیری بلکه به تغییر در رفتار نیز نیاز دارد. اگر این تغییرات را متحمل نشوید تجربیات بد، رفته رفته بدتر میشوند.
فقط به خاطر داشته باشید که تجربیات بد تنها در صورتی بد هستند که نتوانیم از آنها درس بگیریم. تجربیات خوب همیشه نتیجهی تجربیات منفی گذشته هستند.
Sometimes You Win--Sometimes You Learn, John C.Maxwell