شما هر روز با این قضیه مواجهید: حجم فزاینده اطلاعات و پیچیدگی آن همواره در حال افزایش است و شما باید به نوعی با آن برخورد داشته باشید. همین باعث می شود قابلیت تصویرسازی اطلاعات، چیزی که امکان ارتباط دهی آسان تر را برای مغز فراهم می کند، تبدیل به یک مهارت اصلی و مهم برای کارکردهای مدرن مغز شود. بر این باوریم که سواد تصویری نیز باید آموزش داده شود. سواد تصویری در واقع توانایی ارزیابی، بکارگیری و تولید مفاهیم تصویری است. در این یادداشت به شما نشان میدهیم که تصویرسازی اطلاعات و خلق نقشههای ذهنی مزیت های خیلی زیادی دارد که نوشتن متنهای طولانی از آنها بی بهره است.
آقای جان مدینا در کتاب قواعد ذهن می گوید: “ما به صورت باورنکردنی در ثبت تصاویر خوبیم. اگر شما اطلاعاتی را بشنوید، سه روز بعد تنها ۱۰ درصد آن را به خاطر میآورید. اما اگر یک تصویر به آن اضافه کنید، ۶۵ درصد آن را به یاد می آورید”
شاید شما هم شنیده باشید که یک تصویر بیشتر از هزاز کلمه حرف برای گفتن دارد. شاید تمام ادعاهای این چنینی درست نباشد، اما این واقعیات زیادی در خود دارد و به لحاظ علمی هم ثابت شده است. به لحاظ علمی محرکهای تصویری نسبت به دیگر محرک های حسی، تاثیرگذاری بیشتری روی مغز دارند. هر چقدر اطلاعات تصویریتر باشد، راحت تر جذب و نگهداری میشوند. دلیل این امر تکامل ما انسان هاست: در گذشته دور ما انسان ها اکثر اطلاعات ضروریمان را به شکل تصاویر متحرک دریافت میکردیم و بنابراین مغز ما با گذشت زمان به صورت خاص در تشخیص، ذخیره سازی و به یادآوری اطلاعات تصویری مهارت پیدا کرده است.
متن برای تشخیص، درک و به خاطر سپاری اطلاعات اثربخشی کمتری نسبت به تصویر دارد. هر چقدر شما بیشتر بتوانید قطعات و تکه های متن را کاهش داده و آنها را با تصویرسازی جایگزین کنید، برای مغز شما بهتر است.
مثال: جدول زمانی حرکت مترو را نگاه کنید. این نمودار ترکیبی از نقشه مسیرها و زمان هاست. بنابراین مسافر می تواند با یک نگاه زمان دقیق حرکت قطارها را مشاهده کند. همچنین یک نمای کلی گرافیکی از تمام مقصدها و برآورد فاصله بین آنها ارائه می کند.
نقشه کشی ذهنی یک تکنیک گرافیکی مبتنی بر چند قاعده ساده است که به شما امکان تصویرسازی، ساختاردهی و نظم دهی اطلاعات مختلف را به شکلی معنادار میدهد. ویژگیهایی برای نقشه های ذهنی وجود دارند که عبارتند از:
شما می توانید از نقشه های ذهنی در موقعیت های زیادی استفاده کنید، جاهایی که اطلاعات باید ساختاردهی و مرتب شوند. مثلا فهرست خرید با نقشه ذهنی
اما شما معمولا از نقشه های ذهنی در جاهای پیچیده تر استفاده می کنید: