عادت چیه؟ طرح مسئله از اونجایی شروع شد که با سوال:«بنظرت اینکه آدم عادت هاشو ترک کنه چیز خوبیه؟یا چیز بدیه؟» رو به رو شدم. مسئله ی عادت از گذشته های خیلی دور برای ماها معنی داشت، شاید یکی از عادت ها این بود که خورشید از شرق میومد و کلی اونطرف تر غروب میکرد!!! آدم عادت کرد به شکار کردن حیوانات خوشمزه تر، عادت کرد به زندگی در غار ها، عادت کرد به روشن کردن آتش و...
در تعریف عادت اون رو به دو گروه اصلی ارادی و غیر ارادی تقسیم میکنیم و به صورت واژه ای میگیم که عادت کاریه که میل زیادی برای انجام دادن اش داریم و معمولا برای انجامش انرژی کمتری رو صرف میکنیم، در مقابل اون اگر به کاری عادت نکرده باشیم، انرژی زیادی رو برای انجامش باید صرف کنیم. و در دسته بندی دوم اون رو به دو گروه عادت های خوب و عادت های بد تقسیم میکنیم.(هرچند خوب و بد بودن یک چیز قرار دادی و نسبت به هر شخص متفاوت هست، ولی ملاک ما شاخص کلی جامعه و سلامت و فطرت انسان هست، مثلا همه میدونیم سیگار کشیدن ضرر داره و چون برای سلامتی ضرر داره هیچ فطرت پاک و هیچ عقل سالمی اون رو انجام نمیده).
برای اینکه با عملکرد مغز هنگام عادت آشنا بشویم لازمه اول ساختار مغز به زبان ساده بیان کنیم. مغز را به شکل پیاز و با لایه های بیرونی تصور کنید که ۳ بخش اصلی دارد:
۱-بخش های بیرونی : رویاهاتان، تصمیمات امروزتان ، تمام کارهای پیچیده ای که در طول روز انجام میدهیم در این بخش قرار دارد.
۲-وسط مغز: محل تلاقی مغز با ستون فقرات: مرکز کنترل خودکار مثل تنفس، بلع، یکه خوردن وقتی کسی میترسونتمون و… در این بخش واقع میشود.
۳-مرکز جمجمه: عقده های پایه: به اندازه توپ گلف: محل عادات ارادی، جایی که هر عادتی در شما ذخیره میشود اینجا قرار میگیرد. تا حالا افرادی که دچار ضایعه مغزی شدند را دیده اید، اگه آسیب به بخش جمجمه و عقده های پایه وارد شده باشه فرد دچار فلج مغزی میشه و عملا زندگی کاملا مختل میشه و کاری نمیشه انجام داد زندگی بدون خاطرات گذشته ممکن است.
عادت خوب است یا بد؟
مغز با وجود این که تمام کار های بدن رو فرماندهی میکنه ولی سعی میکنه کمترین انرژی رو مصرف کنه. از اونجایی که وقتی کاری تبدیل به عادت میشه انرژی کمتری برای انجام اش مصرف میشه مغز تریجیح میده کاری که دائم انجام میشه رو به بخش عادت ها منتقل کنه.
برای اینکار هر بار که اون کار رو انجام میدهیم نورونهای عصبی مسیر جدیدی در بخش عقده های پایه ی مغز، باز میکنند و با تکرار اون، مسیر ایجاد شده قطور و قطور تر میشه تا اینکه به یه اندازه استاندارد و قابل قبولی برای مغر میرسه.
هربار هم که عادتی را با اراده ترک میکنیم کمی نورونهای عصبی آن عادت را کم رنگ میکنیم و اگر تداوم در ترک آن عادت کنیم نورونهای عصبی آن عادت را بسیار ضعیف میکنیم.
تغییر یا ترک؟
از اونجایی که نورون های عصبی از بین نمیروند، شاید استفاده از واژه ترک عادت درست نباشد، کما این که میبینیم با وجود این که از بروز نکردن نشانه های یه عادت در یک فرد سالها میگذره ولی میل به انجام اون کار در اون فرد هنوز هم هست.
تا اینجا از نظر فیزیولوژی بدن گفتم، چون اهمیت زیادی داره شناخت اش و باید بدونیم رفتار های ما و عادت های روزانه در سیستم مغزی ما تاثیر زیادی میگذارند. و اما بروز این تاثیرات در رفتار آدم هم آشکار میشه.
کسی که به کاری عادت میکنه و خیلی بهش وابسته میشه یعنی طوری که به سختی بتونه اون رو ترک کنه، (حالا چه اون وابستگی به کار خوب یا چه کار بدی باشه) مشکلاتی رو برای اون آدم پیش میاره، برای ایکه اگه به رفتاری زیادی وابسته بشیم دیگه نمیتونیم اون رو ترک کنیم. وقتی که به هر دلیل نتونیم اون عادت رو انجام بدیم برای ما احساس منفی رو میاره.(در واقع عادت کردن به یه رفتار یجور اعتیاد هست!)
جمع بندی:
بد:
عادت کردن به چیز های بد که مشخصه، انجام دادن کار های منفی و بد (با همون تعریف از خوب و بد بودن که هر کاری که برای ما خوب نباشه، مثلا کم خوابی، یا پر خوری و...) هیچ وقت خوب نیست، حالا چه به صورت تَکَرُری و چه به صورت تکی یا دوره ای، بنابر این عادت کردن به چیز های منفی رو "حتما" باید در وجودمون نداشته باشیم و سعی در ترک اون داشته باشیم.
خنثی:
بین دو گزینه ی خوب و بد یه سری کار های خنثی هم و وجود داره که تاثیر به سزایی نداره، مثلا تخمه شکستن! هیچ تاثیر به سزایی در هیچ بخش زندگی ما نداره! ولی از دوری از انجام این کار ها میتونیم نفس خودمون رو قوی کنیم تا کار های بد رو هم ترک کنیم. وقتی تصمیم به انجام ندادن یه کار خنثی میگیرید، در واقع دارید خودتون رو قوی میکنید تا بتونید جلوی یک عادت بد که به شما ضرر میزنه رو بگیره.
خوب:
و اما عادت به کار های خوب هم خوب نیست!
با تعریف این که عادت به کاری، باعث صرف شدن انرژی کمتری از ما میشه، عادت به مطالعه خوب هست ولی اگر واقعا انجام این کار از روی "عادت" باشه باعث میشه تا بخش زیادی از تفکر ما رو ازمون بگیره، عبادت از روی عادت بدون تفکر است. نوشتن از روی عادت کار کم تفکری هست، عادت به خوردن مواد مفید و نوشیدنی های مفید برای بدن بدون تفکر هست و... و بدترین چیز برای یه انسان "بدون تفکر انجام دادن کار ها است!"
عادت به ورزش کردن یه چیزی که فقط و فقط داره از روی عادت انجام میشه و به قصد واقعی سلامت نیست! چون اگه اون فرد ورزش نکنه دیگه حالش خوب نیست و دوباره میل به ورزش کردن داره!
در کل عادت کردن به رفتار ها و اعتیاد به انجامش چون باعث این میشه که 1)دیگه تفکری نداشته باشیم. 2)وقتی ترک اش میکنیم حس خوبی نداشته باشیم و اذیت بشیم. خوب نیست...!
پ.ن: وقتی تفکری وحود نداشته باشه و ما از سر عادت کار هایی رو انجام بدیم، خلاقیت مون کشته میشه!
امام علی علیه السلام: عادت، دشمنی است که انسان را در تملک خود دارد.