اتّفاق تلخ دیگری رقم خورد و داغ تازهای بر دلمان نشست. این واقعه، اگرچه یک اتّفاق امّا قطعهای بود از سلسله اتّفاقات تلخی که گشت مدّعی ارشاد رقم زده است و ما را نسبت به بروز اتّفاقات تلخ آتی همچنان نگران میدارد.
بخشی از جامعه مدّعیست که خانم امینی در اثر ضرب و شتم به قتل رسیده است و درمقابل، مسئولان رسمی میگویند «هیچگونه آثار برخورد فیزیکی و ضرب و جرح مشاهده نشده و در سوابق پزشکی مهسا امینی نیز از کودکی زمینه بیماری قلبی و صرع وجود داشته است»، ادّعایی که برخی از بستگان مهسا آن را رد کردهاند.
این بندۀ خدا، با گشت-ارشاد مخالفم امّا با وجود این، معتقدم که نباید زود قضاوت کنیم؛ شاید در رابطه با مرحومه امینی، واقعاً خطای خاصّی (جدا از کلّیت گشت ارشاد که به نظرم خودش اساساً خطاست) رخ نداده باشد.
حتّی اگر بپذیریم که این حکومت کاملاً سیاه، ظالمانه و طاغوتی است، گشت ارشاد کاملاً ستمگرانه است، اطّلاعات صحیح را منتشر نمیکنند و هیچ راهی هم نیست جز انقلاب و فروپاشیِ نظام، آیا از لحاظ اخلاقی و دینی مجازیم که از صداقت و انصاف فاصله بگیریم و چیزی را که اطمینان نداریم، به حکومت و نیروهایش نسبت دهیم؟! چنین فکر نمیکنم.
امیر مؤمنان علی (ع) در رابطه با چنین موقعیّتی، توصیۀ مشخّصی به مسئولان دارد. ایشان وقتی مالک اشتر را به امارت مصر منصوب کرد به او نوشت:
«اگر مردم بر تو به ستمگرى گمان بردند، همهچیز را مانند صحرا درپیش چشم آنان قرار بده و عذر خود را با آنان در میان بگذار و با شفافسازی، از بدگمانیشان بکاه که چون چنین کنى، خود را به عدالت پروده و با مردم مدارا کردهای و نیز با پوزشخواستن به حاجت خود میرسی که همانا پذیرفتن حق از جانب آنان است» (نهجالبلاغه، نامۀ ۵۳).
پخشکردن فیلم دوربین مداربستۀ پلیس امنیت اخلاقی گامی خوب و قابل تقدیر امّا ناقص بود:
۱-۳. فیلم ثانیهشمار نداشت و بهوضوح تقطیعشده بود. پس از شکلگیری اعتراضاتی نسبت به این مسئله، معاون وزیر کشور توضیح داده است که «فیلم طولانی بوده و بخشهای بیاهمّیت آن حذف شدهاند». نَفس انتشار فیلمی تقطیعشده، بدون اشاره به این مسئله و بدون توضیح علّت تقطیعشدنش، اعتمادسوز است. اگر مخاطبان این فیلم به مسئولان اعتماد داشتند، اصولاً نیازی به انتشار آن نبود، امّا اگر بناست اقناعسازی و اعتمادسازی صورت بگیرد، نیاز بود از همان ابتدا، در کنار فیلم تقطیعشده، فیلم کامل هم منتشر شود. عجیبتر اینجاست که حتّی الان هم فیلم کامل را منتشر نکردهاند! همچنین، از وقایع داخل ون و حین دستگیری بیخبریم. شفافسازی ناقص با عدم شفافسازی تفاوت چندانی ندارد.
۲-۳. لازم است سایر مستندات مربوطه (گزارش شاهدان عینی، مستندات پزشکی و غیره) نیز در معرض دید عموم قرار بگیرند تا نتیجۀ مطلوب (اقناعسازی و جلب اعتماد عمومی) محقق شود. همین که مستندات کامل منتشر نمیشوند خودش خیرخواهی و صداقت مسئولان را زیر سئوال میبرد، معنای این پنهانکاری این است که یا میدانند قتلی رخ داده است و محکومند یا درغیراینصورت، از نَفس «شفافسازی» واهمه دارند و میدانند اگر بخواهند به این مطالبه تن بدهند و روال شود، در موارد متعدّد دیگری رسوا میشوند.
۳-۳. بهمنظور اقناع مردمِ بدبینشده، خوب است حاکمیت از میان منتقدان هزینهدادهای که بر اصلاحات مدنی تأکید میکنند (مخالف آشوب و فروپاشی هستند) هیئت منصفهای تشکیل دهد که مستندات پرونده را بررسی و به مردم گزارش دهند. حتّی اگر ثابت شود که مرحومه امینی در اثر ضرب و شتم به قتل رسیده است، از صرف این حادثه «نظام زیرسئوال نمیرود» و حتّی «لزوم تعطیلی گشت ارشاد» حاصل نمیشود، بلکه مسئولان میتوانند افراد خاطی را بهصورت عادلانه محاکمه کنند و به کار گشت ارشاد هم ادامه دهند. بنابراین، دلیلی ندارد از شفافسازی کامل مستندات این حادثه اجتناب و خود را از فواید برخورد عادلانه با خاطیان احتمالی محروم کنند.
۴-۳. نیاز است «پخش فیلم دوربینهای مدار بسته و امثال آن» به روالی همیشگی تبدیل شود و دربارۀ مرگهای مشکوک دیگری که در زندانها و بازداشتگاهها اتّفاق افتاد و میافتد و هر حادثۀ دیگری که اذهان بخش قابل توجّهی از مردم را نسبت به مسئولان و ساختار رسمی بدبین میکند (مانند تصاویر آزاردهندهای که از دوربینهای مداربستۀ زندان اوین یا برخوردهای نامناسب دیگر از جانب گشت ارشاد منتشر شد، پروندۀ موسوم به «دادخواهان سلامت» و غیره) تکرار شود، درغیراین صورت، نهتنها به «اعتمادسازی نسبت به ساختار رسمی» نمیانجامد بلکه ممکن است بر این موضوع تأثیر عکس داشته باشد زیرا وقتی شفافسازی صرفاً درخصوص برخی موارد صورت گیرد، این ذهنیّت را تقویت میکند که «پس در سایر موارد حتماً حکومت (ونهفقط برخی نیروهای آن) مقصّر و ظالم است».
۵-۳. در شرایطی که پس از گذشت سالها، از نتیجۀ بررسی پروندههای مشابه قبلی (زهرا کاظمی، ستّار بهشتی، زهرا بنییعقوب و غیره) نتیجهای حاصل نشده و اقناعسازی صورت نگرفته است، اینکه مسئولان از مردم انتظار داشته باشند که «عجله نکنند، با جدّیت پیگیر همه ابعاد مسئله هستیم، اجازه بدهند بررسی پرونده سرصبر مراحل قانونی خود را طی کند و مطمئن باشند که با تکمیل پرونده، اطّلاعرسانی کامل صورت خواهد گرفت»، انتظاری نابهجا، غیرمنصفانه و غیرمنطقی است؛ سرعتعمل بسیار زیادی مورد نیاز است.
۶-۳. عدالت سوگیرانه: فیلم درگیری لفظی سپیده رشنو با رایحه ربیعی ۲۵ تیر در فضای مجازی منتشر و فردای آن روز سپیده رشنو بازداشت شد. دو هفتۀ بعد (۸ مرداد)، بدون اینکه دادگاهی تشکیل شده باشد، فیلم اعتراف او از تلویزیون پخش شد. پس از حدود ۴۰ روز بازداشت، بالاخره اوّلین جلسۀ دادگاه رشنو در تاریخ ۸ شهریور برگزار گردید. بههمین ترتیب، در مورد پروندۀ موسوم به «دادخواهان سلامت» پیش از آنکه این وکیلان تصمیم خود را عملی کنند و حتّی پیش از آنکه به توافق و تصمیمی برسند، در همان محلی که برای گفتگو و همفکری گردهم آمده بودند، قاضی آوردند، دادگاه تشکیل دادند، محاکمه کردند، حکم صادر کردند و بازداشت کردند! وقتی مردم میبینند که از یک سو، با دختری که حجابش نامناسب دانسته شده و با خانمی چادری بگومگو داشته است چنین ضربتی و قاطعانه برخورد میشود امّا از سوی دیگر، وقتی نوبت به رانتخواران، ابربدهکاران بانکی، اختلاسگران و تخلّفات نیروهای خودی (شامل گشت ارشاد) میرسد، تمام نگرانیها فقط متوجه حفظ آبروی آنها و خانوادهشان و نیز طیشدن روند قانونی پرونده است، چهطور میتوان انتظار داشت که بدبین نشوند؟! این در حالی است که سختگیری امیر مؤمنان (ع) درخصوص حفظ بیطرفی در دستگاه قضایی (حتّی وقتی خودش یک طرف دعوا بود) شهرۀ خاص و عام است.
۷-۳. نمیدانم «پخش فیلم اظهار ندامت و اعتراف» (مانند آنچه در مورد #سپیده_رشنو یا موارد دیگر اتفاق افتاد) اصولاً درست و قانونی است یا نه، امّا اگر جایگاهی دارد، باید در مورد متخلّفان «خودی» (شامل نیروهای گشت ارشاد متخلّف) نیز اتّفاق بیفتد، یعنی مثلاً در مورد آن ماشین گشت ارشاد که مادری با التماس سعی میکرد جلوی حرکتش را بگیرد و فریاد میزد که دخترم بیمار است ولی ماشین بیاعتنا حرکت کرد و رئیس بازرسی فرماندهی انتظامی تهران هم از برخورد انضباطی با سرتیم مربوطه خبر داد؛ نیروهای متخلّف گشت ارشاد هم بیایند در تلویزیون عذرخواهی کنند و به مردم اطمینان بدهند که اشتباه خود را پذیرفتهاند و دیگر تکرار نخواهند کرد، این کار به مردم اطمینان میدهد که اوضاع تحت مدیریت است و قرار نیست چنین اشتباهاتی تکرار شوند.
کینهورزی و لعنونفرین فایدهای ندارد؛ باید مطالبهگر باشیم و در چنین موقعیتهایی، اوّلین مطالبهمان باید «شفافسازی کامل واقعه» باشد.
به شخصه، خواهان تعطیلی گشت ارشاد هستم، امّا حتّی اگر با اصل آن موافق باشیم و روشهایش را نادرست بدانیم، باید «نصب دوربین در داخل ونها و بر روی لباس نیروها» را خواستار شویم، این حداقل گامی است که از حکومت انتظار میرود که در راستای جلب اعتماد مردم نسبت به اصلاح گشت ارشاد، پیشگیری از تکرار تخلّفات آن و فراهمآوردن امکان اقناعسازی در صورت بروز موارد مشابه بردارد.
مطالبۀ دیگرمان باید این باشد که مخالفان حجاب اجباری و مخالفان گشت ارشاد بتوانند با آزادی کامل (قبل و بعد از بیان) دیدگاههایشان را مطرح کنند و مثلاً در تلویزیون، میان طرفداران و مخالفان حجاب اجباری میزگردهایی برگزار شود. بعضاً مشاهده میکنم مدافعان حجاب اجباری و گشت ارشاد، در محیطهای بسته و ایزولهای که قائلان به دیدگاه مقابل امکان پاسخ و دفاع از نظرات خود را ندارند، با اعتمادبهنفسی مثالزدنی دیدگاهشان را ثابت میکنند. چقدر از گفتگوهای تلویزیونی میان سران حزب توده، مجاهدین خلق، مارکسیتها و غیره با امثال شهید بهشتی در اوایل انقلاب فاصله گرفتهایم!
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق لینکهای زیر ببینید: