بالاخره علم و پژوهش خوب است یا بد؟! پژوهش کنیم یا نکنیم؟! اگر پژوهش کردیم، گزارش آن را منتشر کنیم یا نکنیم؟!
حدود یک سال است (از مرداد 1401) که کتابم در سازمان برنامهوبودجه کشور خاک میخورد؟!
آن هم چه کتابی؟! کتابی که عصارۀ رسالۀ دکتری و یک طرح پژوهشی است!
چه رسالهای؟! رسالهای که از آن 8 مقالۀ علمی منتشر شد! [1]
چه مقالههایی؟! مقالههایی که مورد توجه استادان رشته قرار گرفتند و موجب شدند برای سخنرانی در چند همایش، جشنواره و امثال آن دعوت شوم، آن هم در کنار استادان شناختهشده و باسابقهای مانند دکتر مقصود فراستخواه (استاد تمام مؤسسه برنامهریزی آموزش عالی وزارت عتف)، دکتر رحمت الله فتّاحی (استاد تمام علم اطّلاعات و دانششناسی دانشگاه مشهد) و غیره! [2]. همچنین، مقالههایی که دو نفر از داورهای آنها، بعد از تعیین تکلیف مقاله، با من تماس گرفتند و پیشنهاد ملاقات دادند و این دوستی و ارتباط همچنان ادامه دارد.
چه طرح پژوهشیای؟! طرحی دربارۀ موضوعی مهم (اثربخشی علم و پژوهش در کشور) که از آن 6 مقالۀ علمی منتشر شد، مقالههایی که حاوی حرفهای مهمّی بودند و بازخوردهای خوبی گرفتند [1].
کتابی که پیش از این، استادانی مانند دکتر رحمتالله فتّاحی (استاد تمام دانشگاه فردوسی)، دکتر فرشاد مؤمنی (استاد تمام دانشگاه علّامه)، دکتر مرتضی کوکبی (استاد تمام دانشگاه چمران) و غیره آن را خوانده و تأیید کردهاند، همچنین، برخی انتشارات وزین کشور پیشنهاد انتشار آن را دادند امّا چون طرح پژوهشی مربوط، مورد حمایت سازمان برنامه و بودجه بوده است، اوّل باید به انتشارات همان سازمان ارائه میشد، آنها هم یکسال است که آن را پیش خود نگه داشتهاند؛ نه منتشرش میکنند و نه اجازه میدهند خودمان منتشرش کنیم!
پس از پیگیریهای فراوان، بالاخره دوستی به من گفت که «گویا صلاح نمیدانند این کتاب منتشر شود!». صحّت و سقم این قول به کنار؛ آنچه قطعی است این است که در عمل و با هر نیّتی که بوده، کتاب پیش آنها محبوس شده است!
چرا؟! چون گفتهام «به جای حرکت در مسیر اقتصادِ دانشبنیان، داریم در مسیر شبهِدانش نفتبنیان حرکت میکنیم»!
اتّفاقاً این نوع رفتار در نهادهایی که نام علم و پژوهش را یدک میکشند، اثبات ادّعای من است!
عنوان کتابم این است: از «شبهِدانشِ نفتبنیان» تا «اقتصاد دانشبنیان»!
از عنوان کتاب مشخص است که در آن، البته با استناد به شواهد، آمار و استدلالهای متعدّد، نشان دادهام که مسیری که نظام علم، آموزش و پژوهش کشور ما دارد در آن حرکت میکند، بیشتر مسیر «شبهِدانشِ نفتبنیان» است تا مسیر «اقتصاد دانشبنیان»! و البته، اصل حرف کتاب ناظر بر تغییرات و اقداماتی است که برای قرار گرفتنمان در مسیر «اقتصاد دانشبنیان» باید انجام دهیم، یعنی حتّی آن کسانی هم که اصرار دارند «نقد حتماً باید همراه با راهکار باشد»، برای جلوگیری از انتشار این کتاب بهانهای ندارند.
خب، اگر «شبهدانش نفتبنیان» نبود که در آن جلو انتشار یک کتاب علمی گرفته نمیشد!
در علم «درست و غلط» نداریم؛ «مستند و غیرمستند»، «روشمند و غیرروشمند» و «مستدل و غیرمستدل» داریم، این کتاب برآیند یک رسالۀ دکتراست که داوری شده و نمرۀ 9/19 اخذ کرده است، یک طرح پژوهشی که تکمیل، تحویل و تأیید شده است و 14 مقالۀ علمی که همگی داوری، تأیید و منتشر شدهاند، یعنی نمیتواند «غیرمستند، غیرروشمند و غیرمستدل» باشد. بالفرض اگر هم باشد، باز هم اثبات ادّعای کتاب است!
بله، ممکن است اشتباه باشد، امّا به هر حال کار علمی است و باید اجازه پیدا کند که به فضای گفتگوی علمی وارد شود و مورد نقد و گفتگو قرار گیرد؛ اگر کسانی فکر میکنند اشتباه است، میتوانند بر آن ردّیه و امثال آن بنویسند.
درست است که این کتاب عصاره رساله و مقالات پیشین است، امّا مستلزم صرف زمان و توان فراوان برای بازنویسی بوده است تا به قالب کتاب در آید.
دستاندرکارانِ سازمان برنامه و بودجه کشور! بر اساس چه منطق و عقلانیتی جلوی انتشار کتابی را میگیرید که سازمان مطبوع خودتان پیشنهادۀ طرح پژوهشیاش را تصویب، گزارشش را تأیید و هزینهاش را پرداخت کرده است؟!
چطور میتوانید هم عنوانهای علمی و تخصصی را یدک بکشید، هم بهعنوان متخصص در مجامع علمی شرکت و سخنرانی کنید، هم از سفرۀ نظام علم و پژوهش ارتزاق کنید و هم در عین حال، جلوی انتشار یک اثر علمی را بگیرید که حاصل صرف توان و عمرگذاشتن یکی از جوانان همین سرزمین و فارغالتّحصیلان نظام آموزشی همین کشور است؟! خودتان قضاوت کنید، آیا برای حرکتدادن جامعه در مسیر اقتصاد دانشبنیان تلاش میکنید یا برای ارتزاق از «شبهدانشِ نفتبنیان» نقش بازی میکنید؟!
جناب دکتر زلفیگل! وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری، وزارتخانۀ تحت مدیریت شما برای اینکه من مدرک دکتری بگیرم و پژوهش کنم هزینه کرده است، دانشگاه بوعلیسینا -که دورۀ دکترایم را در آن گذراندم- برای تحصیل و پژوهشم هزینه کرده است، جالب آنکه در آن زمان، خود شما رئیس دانشگاه بوعلی بودید و اتّفاقاً به خاطر دارم که در همایش سنجش علم اصفهان در سال 95 (که شما یکی از سخنرانها بودید و یکی از مقالههایم برای ارائه به صورت سخنرانی برگزیده شده بود) دربارۀ رسالهام برایتان توضیحاتی دادم و شما را به جلسۀ دفاعم دعوت کردم، از من خواستید وقتی تاریخ دفاع مشخص شد به شما اطّلاع دهم، از طریق ایمیل اطّلاع دادم و پاسخ دادید که البته نهایتاً قسمت نشد.
از شما، چه بهعنوان رئیس وقت دانشگاه بوعلی و چه بهعنوان وزیر عتف، درخواست و انتظار دارم که نسبت به پژوهش فارغالتّحصیل دانشگاه و وزارتخانۀ تحت مدیریتتان حساسیت و غیرت داشته باشید و از سازمان برنامه و بودجه بخواهید که هرچه زودتر، این اثر علمی-پژوهشی را منتشر کنند.
متولّیان نظام علم، آموزش و پژوهش کشور! برای چه مرا تعلیم دادهاید؟! چرا برای آموزشم هزینه کردید؟! راهنمایی و دبیرستان را در مدارس علّامهحلّی تهران (تیزهوشان)، کارشناسی را در دانشگاه رازی، ارشد را در دانشگاه علوم و تحقیقات، و دکتری را در دانشگاه بوعلی! برای چه از من خواستهاید که پژوهش کنم؟! اگر نمیخواستید حاصل آموختهها، مطالعات و پژوهشهایم منتشر شود، خب، پس چرا این همه برای تحصیلم هزینه کردید؟! بودجهاش را صرف کاری میکردید که از حاصلش استفاده کنید!
متولّیان سازمان برنامه و بودجه! یا کتابم را منتشر کنید یا اجازه دهید خودمان در انتشارات دیگری منتشرش کنیم. امتیاز حاصل از انتشار کتاب برایم هیچ موضوعیتی ندارد (عضو هیئت علمی نیستم)، این را هم همه میدانیم که از انتشار کتاب، برای نویسنده درآمدی حاصل نمیشود؛ فقط میخواهم حاصل زحماتم در دسترس عموم قرار گیرد؛ نهایتاً، اگر صرفاً فایلش را منتشر کنید که آزادانه در اختیار علاقهمندان قرار گیرد، مزاحمت و عرض دیگری نخواهم داشت!
[1] مقالات علمی منتشرشده از رسالۀ دکتری، طرح پژوهشی و غیره:
الف) مقالات مستخرج از رساله دکتری
ب) مقالات مستخرج از طرح پژوهشی
ج) برخی از سایر مقالات
[2] سخنران مدعو در همایشها و غیره:
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق پیوندهای زیر ببینید:
صفحهام در اینستاگرام (فعّال نیست)
صفحهام در ریسرچگیت (مقالههای علمی)