منتشر شده در عصر ایران (۲۲ خرداد ۱۴۰۰)
(نسخۀ حاضر با نسخۀ منتشرشده در «عصر ایران» تفاوتهایی دارد. در اینجا لینکها فعّال هستند و برخی عبارتها را نیز بعد از انتشار در «عصر ایران» به متن اوّلیه افزودهام)
برای بسیاری از مردم، دولت آقای روحانی با هر دولت دیگری که میتوانست بهجای آن بر سر کار بیاید تفاوت قابل بیانی نداشت، چه برای آنها که با همین استدلال در انتخابات پیشین شرکت نکردند و چه برای آنها که تصوّری جز این داشته و لذا به آقای روحانی رأی دادند امّا بعدها از این کارشان پشیمان شدند. بر خلاف عموم هموطنانم، برای من، این دولت با گزینههای دیگری که میتوانستند بهجای آن بیایند تفاوتهای محسوس و قابلتوجّهی داشت و بههمین دلیل، باوجود شدّتگرفتن بسیاری از مسائلومشکلات جامعه در این دولت، از رأیی که به آن دادم پشیمان نیستم. از آنجا که «تفاوتهای دولت روحانی برای من» در بستر «نگرش متفاوتم نسبت به چگونگی اصلاح جامعه» معنا پیدا میکنند، برای توضیحشان مجبورم مفروضاتم در این رابطه را بهشکل مختصر (بدون ذکر جزئیاتی که البته مهم هم هستند) بیان کنم:
۱. راه اصلی بهبود جامعه «راه از پایین به بالا» و مهمترین مؤلفههای آن اوّل، «افزایش سطح آگاهی و فرهنگ» (با تمرکز بر مسئولیتپذیری اجتماعی، گفتگو، تمرین کار جمعی، تفکّرنقّادانه، ترویج مطالعه و کتابخوانی و امثال آنها) و سپس، «مطالبهگری مدنی» است.
۲. فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی در سطح خرد (مثلا در مقیاس محلّه یا محل کار) نهتنها بیفایده نیستند، بلکه بهمثابه گامهای روبهجلویی بسیار ارزشمند و از بهترین و موثّرترین کارهایی هستند که میتوان و باید انجام داد.
۳. رسیدن به مقصد (جامعۀ بهسامان) «زمانبر» بوده و مستلزم «صبر» و حرکت «آهستهوپیوسته» است. در مقابل، راههای میانبُری مانند آشوب، شورش و انقلاب، برای «بهبود جامعه» ظرفیتی ندارند.
۴. بر اساس باورهای بالا، «انتخابات» بهخودیخود و بهتنهایی، مسئلۀ خیلی تعیین کنندهای نیست. یعنی نه با «صرف شرکتکردن در آن و رأی دادن به یک گزینۀ خاص» میتوان به بهبود جامعه کمک شایانی کرد و نه میتوان به فواید «تحریم انتخابات» دل خوش کرد. زیرا بر اساس مفروضات پیشگفته، اثرگذاری هر فرد در «بهسامانشدن جامعه» به میزان مشارکت آهستهوپیوستۀ او در «فعالیتهای فرهنگی-اجتماعی کوچکمقیاس (با ویژگیهای پیشگفته) و مطالبهگری مدنی خردمندانه» وابسته است، چه به گزینۀ الف رأی دادهباشد، چه به گزینۀ ب رأی دادهباشد و چه در انتخابات شرکت نکردهباشد.
بر اساس نگرشم نسبت به «راه و روش بهبود جامعه»، در دولت روحانی توانستم کارهای زیر را انجام دهم:
۱. تأسیس سلسلهنشست کتابخوانی خانوادگی با جمعی از دوستان به صورت هفتگی که تا شیوع بیماری کرونا حدود ۳ سال استمرار یافت. (گزارش این فعالیت در «کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان»).
۲. ایجاد کانال تلگرامی «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» با مشارکت یکی از دوستان. در این کانال بهمرور حدود ۱۵ سلسلهنشست کتابخوانی استان را شناسایی و با خود همراه کردیم، بهصورتی که از هر جمع کتابخوان یک نفر ادمین کانال شد و اطّلاعیهها و گزارشهای برگزاری هر جلسه از هر سلسلهنشست در آن منتشر میشد. این کانال که تا پیش از شیوع بیماری کرونا بهمدّت بیش از یکسال فعّالیت خوبی داشت، به محلّی برای گردهمآمدن بخشی از دغدغهمندان فرهنگی، مروّجان کتابخوانی و علاقهمندان به مطالعه تبدیل شد و بر رونق «نشستهای کتابخوانی استان» افزود (گزارش این فعالیت در «کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان»).
۳. تأسیس «مجمع مروّجان کتابخوانی استان» (غیررسمی و دوستانه) با مشارکت جمعی از فعالان این عرصه جهت همفکری و همافزایی در مورد این دغدغۀ مشترک.
۴. تأسیس «انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه (افک)» بهاتّفاق جمعی از دوستان فرهیخته و برگزاری «گفتگوهای هفتگی» در شهرکتاب کرمانشاه که تا پیش از شیوع کرونا بهمدّت بیش از یکسال و با حضور فعّال حدود ۳۰ – ۴۰ نفر از علاقهمندان در هر نشست برگزار میشدند. «افک» علاوه بر گفتگوهای عمومی هفتگی، تعدادی دورۀ فلسفی تخصصی نیز برگزار کرد.
۵. دعوت از اندیشمندان برجستۀ کشور جهت ایراد سخنرانیِ مجازی در حوزۀ معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی که از میان آنها میتوانم به دکتر همایون کاتوزیان، دکتر بیژن عبدالکریمی، دکتر رضا منصوری، دکتر مقصود فراستخواه، دکتر فرشاد مؤمنی، دکتر ناصر فکوهی و دکتر امیر ناظمی اشاره کنم. متن و صوت این سخنرانیها در سایت «نامۀ فرهنگ رازی» (نشریۀ تحلیلیفرهنگی دانشگاه رازی) قابل دسترسی است.
۶. تدوین طرح «نشستهای جامعهمحور گروههای آموزشی» در حوزۀ معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی و برگزاری ۵ مورد از این نوع نشستها که گزارش آنها از طریق بخش «نشستهای جامعهمحور» نامۀ فرهنگ رازی قابل دسترسی است. این نشستها، میزگردهایی هستند که گروههای آموزشی دانشگاه با حضور مسئولان ذیربط و نمایندگان گروههای اجتماعی مرتبط، دربارۀ مسائل جامعه (با تأکید بر مسائل شهر و استان) برگزار میکنند. امیداست در آینده گروههای آموزشی بیشتری این نوع نشستها را به صورت ماهیانه برگزار کنند.
۷. اخذ حمایت مالی از سازمان برنامهوبودجۀ کشور جهت انجام یک طرح پژوهشی مسئلهمحور (در واقع تکمیل پژوهش گستردهای دربارۀ «اثربخشی پژوهشهای فزآیندۀ کشور» که در قالب رسالۀ دکتری آغاز کردهبودم امّا پس از دفاع از رساله، همچنان راههای نرفتۀ بسیاری باقی ماندهبود و تکمیل این پژوهش بعد از فارغالتّحصیلی بدون حمایت مالی بههیچوجه برایم امکانپذیر نبود). با توجه به جوّ آکنده از بیاعتمادی و سؤظن رایج در کشور نسبت به همه چیز و همه کس (که البته بیعلّت هم نیست)، به شما خوانندۀ گرامی حق میدهم که در نگاه اوّل، این مورد را نوعی «رانتخواری» دیده و تصوّر کنید که تفاوت و فایدۀ دولت روحانی برای من نسبت به عموم مردم این بوده که در این دولت با پارتیبازی توانستهام «بهاسم طرح پژوهشی» بر سر سفرۀ رانت برای خودم جایی دستوپا کنم، امّا ادّعا میکنم چنانکه حوصله بهخرج داده و به مقالههای منتشرشده از این طرح پژوهشی [۱] –که بهمثابه «گفتن واقعیت تلخ به اهل قدرت» هستند- نگاهی بیندازید، احتمالاً دیدگاهتان تغییر خواهد کرد.
۸. انتشار یادداشتهای نقّادانۀ اجتماعی-فرهنگی (و گاهی هم سیاسی) متعدّد در نشریات (اعتماد، نقدحال، آیندهنگر، آوای کرمانشاه و غیره) و فضای مجازی (کانالهای تلگرامی سخنرانیها، شبکۀ توسعه، صدانت، نیلوفر، کانال شخصی خودم و غیره) [۲].
لااقل از دید خودم و بر اساس دیدگاهم نسبت به «راهوروش اصلاح جامعه» -که بیان شد- اقدامات بالا بهمثابه گامهای مفیدی بودهاند که به سهم خودم، بهمدد پروردگار و با کمک برخی دوستان موفّق شدهام در مسیر بهبود جامعه بردارم. مسلّما آقای روحانی و دولتش در برداشتهشدن این گامها نقشی نداشتهاند، از این نوع فعّالیتها استقبال نکردهاند و حتّی تحت استقرار دولتشان فضای مناسبی هم برای پرداختن به چنین اموری وجود نداشتهاست. علاوه بر این، در این دولت یکی از فعالیتهای فرهنگی-اجتماعی که میخواستم برگزار کنم لغو شد. تفاوت دولت آقای روحانی برای من، ناشی از این است که میدانم تحت استقرار سایر دولتهایی که میتوانستند بهجای این دولت باشند، فضا بسیار بستهتر میبود و احتمالاً سهم بسیار کوچکتری از اقدامات بالا را میتوانستم انجام دهم. مهمتر از فعّالیتهای خودم، باز بودن نسبی فضا برای فعّالیت اندیشمندان برجستۀ کشور است که اهمّیت خیلی بیشتری دارد.
در همان انتخابات پیشین هم که سعی میکردم سایرین را برای رأیدادن به آقای روحانی متقاعد کنم، از او و دولتش توقّعی بیش از این نداشتم. به سایرین تأکید میکردم که: «نمیگویم دولت روحانی آزادی، امنیت، عدالت و رفاه بههمراه میآورد؛ تفاوت مهم این است که در صورت استقرار دولت او و در مقام مقایسه با سایر گزینههای موجود، فضا برای پرداختن به فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی مساعدتر خواهد بود. همچنین، این تفاوت به خوبتر و خیرخواهتر بودن یا نبودن آقای روحانی ربطی ندارد؛ مسئله این است که او بهعنوان یک سیاستمدار در موقعیتی قرار گرفته که برای موفقتر عملکردن در بازی قدرت، مجبور است با «کارتهای بهنسبت مردمیتری» (مانند آزادی بیان و امثال آن) بازی کند. این که از درون و در نیّاتش واقعاً چقدر طرفدار این نوع ارزشهاست نه مسئلۀ ماست و نه قابل تشخیص».
وقتی یک نفر (نگارنده) توانسته است این کارها را انجام دهد، اگر بخش قابل توجّهی از مردم، بهجای توقّف در «نقزدن» و «شکوه و گلایهکردن» تلاش میکردند از فرصتهای موجود (هر چند اندک) برای برداشتن گامهایی روبهجلو در عرصۀ فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی و مطالبهگری مدنی استفاده کنند، چه تحوّلاتی رخ دادهبود و جامعه چه تغییراتی کردهبود.
مسلّماً، از دید کسانی که در خصوص «راهوروش اصلاح جامعه» نگرش متفاوتی داشته و برای تلاشهای فرهنگی-اجتماعی کوچکمقیاس شأنیّت و اثرگذاری چندانی قائل نیستند، دولت روحانی با هر دولت قابل تصوّر دیگری تفاوتی نداشته و با هیچ دولت احتمالی آتی نیز تفاوت محسوسی نخواهد داشت، همچنین برای کسانی که منتظر«قهرمان» یا «قهرمانهایی» (هر کسی غیر از خودشان، چه از میان دولتمردان و چه از نخبگان غیردولتی) هستند که جامعه را در مسیر گلستانشدن قرار دهند، مسائلومشکلات جامعه را حل کنند و برایشان آزادی، امنیت، عدالت و رفاه به ارمغان بیاورند.
با احترام به دیدگاه تمام کسانی که نگرش متفاوتی دارند، برای من، دولت روحانی (فارغ از خوب یا بد بودن او و اطرافیانش که اصلاً مسئلۀ من نیست) با سایر گزینهها فرق داشت. به همین ترتیب، در انتخابات اخیر نیز به هر نامزدی که فکر کنم اوّلاً، تحت استقرار دولت و کابینهاش در مقایسه با سایر گزینهها احتمالاً موانع کمتری در مسیر فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی (با آن ویژگیهایی که بیان شد) و «مطالبهگری مدنی» وجود خواهد داشت و ثانیاً، احتمال رأی آوردن و رئیسجمهورشدنش وجود دارد، رأی خواهم داد. بهطور مشخص، در صورتی که یکی از آقایان همّتی و مهرعلیزاده به نفع دیگری کنار برود، احتمال رأی دادنم بهشدّت افزایش خواهد یافت و در غیر این صورت، بعید است که رأی بدهم، مگر این که در میان «اندیشمندان مستقل جامعه» [۳] – که بهویژه در تصمیمگیریهای اجتماعی به دیدگاه و توصیههای آنان خیلی توجه دارم- در خصوص رأیدادن به یکی از این دو نفر اجماع قابل قبولی صورت گیرد. در مقابل، چنانچه در میان اندیشمندان مستقل در مورد عدم شرکت در انتخابات اجماعی صورت گیرد، من نیز به سهم خودم و بهعنوان یک نفر دارای حق رأی، احتمالاً همراهی خواهم کرد. در عین حال، برای تصمیمهای متفاوت سایرین کاملاً احترام قائلم و مخالفتم تنها با کسانی است که به تصمیم متفاوت سایرین (هر چه که باشد) احترام نمیگذارند (به آنان نیز بیاحترامی نمیکنم).
به امید بازترشدن (یا کمتر بستهشدن) فضا برای پرداختن به فعّالیتهای فرهنگی-اجتماعی در دولت آتی،
به امید فردایی بهتر،
به امید ایرانی آباد.
پانویسها
[۱] بهعنوان نمونه نگاه کنید به:
[۲] بهعنوان نمونه نگاه کنید به:
[۳] منظورم از «اندیشمندان مستقل جامعه» را در یادداشتی باعنوان «با انتخابات 1400 چه کنیم؟!» بیان کردهام.
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق لینکهای زیر ببینید: