وحيد احسانی
وحيد احسانی
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

دانشگاه رازی به‌مثابه «زمین‌ خالی»!

منتشرشده در روزنامۀ نقدحال (چهارشنبه، 26 مرداد 1401، شمارۀ 1119)

به‌بهانۀ زمزمۀ اختصاص 100 هکتار از اراضی دانشگاه رازی به طرح مسکن ملّی، نکاتی چند را که به ذهنم می‌رسند، با سایرین درمیان گذاشته‌ام.

۱. دانشگاه رازی در چشم مسئولان استان

در بازار مسکن، خانه‌های کلنگی را «زمین» محسوب می‌کنند، یعنی برای ساختمان آن هیچ ارزشی قائل نمی‌شوند.

مسئولان اجرایی استان نیز دانشگاه رازی را به چشم «زمین خالی» می‌بینند! گویی ساختمان‌های آن، نیروی انسانی‌ایی که در این ساختمان‌ها حضور می‌یابند و فعالیت‌هایی که در آنها انجام می‌گیرد، هیچ ارزشی ندارد! مسئولان استان فقط در مواقعی یادشان می‌افتد چیزی به نام «دانشگاه رازی» هم در این شهر وجود دارد که برای طرح خاصّی نیازمند اختصاص زمین باشند (یا سهیم‌شدن در تأمین نیروی خدماتی، وسایل حمل‌ونقل یا بودجۀ یک برنامۀ استانی مشترک).

بسیار جالب، تأمّل‌برانگیز و البته تلخ است؛ یک طرح ملّی به کرمانشاه رسیده و نقشی که مسئولان استان برای دانشگاه رازی در نظر گرفته‌اند، «تأمین‌کنندۀ زمین اجرای آن» است!

اجازه دهید یکبار دیگر مرور کنیم: یک طرح ملّی به استان رسیده است، مسئولان ذیربط بدون اینکه برای بررسی اقتضائات اجرای آن در استان احساس نیاز کنند که دانشگاه رازی را طرف مشورت قرار دهند، تصمیات‌شان را گرفته‌اند و اگر از آنها بپرسیم «در بررسی اقتضائات اجرایی آن در منطقه، آیا از ظرفیت دانشگاه رازی استفاده کرده‌اید؟» پاسخ می‌دهند که «بله، این چه حرفی است؟! مگر می‌شود ظرفیت عظیم دانشگاه رازی را نادیده بگیریم و از آن استفاده نکنیم؟! ما جلسه گذاشتیم و تصمیم گرفتیم که دانشگاه رازی با توجه به ظرفیت وسیعی که دارد، زمین طرح را تأمین کند»!

به همین ترتیب، در مواقع تصمیم‌گیری در مورد پروژه‌های مختلف، طرّاحی آنها و به‌ویژه تهیۀ پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی، مسئولان استان اصلاً به ذهنشان خطور نمی‌کند که این «زمین خالی» هم می‌تواند مورد مشورت قرار بگیرد و کمکی بکند.

دانشگاه مدّعیست زمین به‌ظاهر بایرش حاوی بذرهایی بسیار ارزشمند است و در پاسخ به انتقاد سازمان‌های اجرایی نسبت به ناکارآمدی خود می‌گوید «وظیفۀ من این است که ظرفیت و قابلیت خود را در سطح بالایی نگه‌دارم (آموزش دهم و پژوهش کنم)، این شما (سازمان‌های اجرایی) هستید که برای بهره‌مندشدن از محصولم باید به من رجوع و توصیه‌هایم را اجرا کنید تا بذرهایم شکوفا شوند و ثمر دهند».

در این میان، حرف جامعه این است که: «قبول، این وظیفۀ سازمان‌های اجرایی است که برای بالفعل‌شدن قابلیت‌های دانشگاه به آن رجوع کنند، امّا وقتی آنها چنین تصمیمی ندارند و لذا در عمل، این زمین پرقابلیت، قرار است همچنان بی‌ثمر باقی بماند، آیا بهتر نیست که قید بارورشدنش را بزنیم، بیش از این برایش هزینه نکنیم و لااقل به‌عنوان «زمین خالی» از آن استفاده‌ای کرده باشیم؟!».

۲. تمایز دانشگاه: ادّعا یا واقعیت؟!

اگر دانشگاه رازی نسبت به سایر سازمان‌های استان تمایز و امتیازاتی دارد، آیا انتظار نمی‌رود که نوع مواجهه‌اش با یک مسئلۀ خاص با نوع مواجهۀ احتمالی سایر سازمان‌ها در موقعیت مشابه متفاوت باشد؟!

اگر به جای دانشگاه رازی، قرار بود زمین‌های هر سازمان دیگری را هم بگیرند، مسئولان و کارکنان آن سازمان نیز جبهه می‌گرفتند و اعتراض می‌کردند. در این بین، آیا از دانشگاه رازی انتظار می‌رود که مواجهه‌اش با این مسئله، مشابه مواجهۀ احتمالی هر سازمان دیگری باشد؟!

آیا درچنین مواقعی تفاوت دانشگاه رازی صرفاً در این است که ادبیات معترضان آن فاخرتر است و سهم بیشتری از نیروی انسانی آن این توانایی را دارند که اعتراض‌شان را مکتوب و در روزنامه‌ها منتشر کنند؟!

اگر دانشگاه رازی با سایر ادارات و سازمان‌های استان تفاوتی دارد (و نگارنده نیز به این تفاوت باور دارم)، این تفاوت به‌ویژه در چنین مواقعی باید دیده شود.

۳. نیاز دانشگاه به جامعه

رسالت علم و دانش، حلّ مسئله است؛ دانشگاه در وهلۀ نخست باید با رویکردی مسئولیت‌پذیرانه و با ارائۀ صورت‌بندی جدید و عالمانه از هر مشکلی، آن را به‌یک مسئله تبدیل کند، مسئله‌ای که نسبت خودش با آن مشخص باشد و در گام بعدی، با توجه به قابلیت‌ها و امکانات خود با آن مسئله درگیر شود.

برخی معتقدند که «دانشگاه، با توجه به نواقص و ضعف‌های فراوانی که دارد، باید تمام توانش را بر اصلاح خودش متمرکز کند و تا زمانی که به سطح خاصّی از شایستگی و توانمندی نرسیده است، به فکر ارتباط گرفتن با جامعه و تأثیرگذاری بر آن نباشد»، امّا چنین دیدگاهی صحیح نیست.

دانشگاه نه‌تنها برای کمک به جامعه، بلکه برای بازیابی ماهیّت اصلی خود نیز نیاز دارد که با مسائل جامعه درگیر شود. دانشگاه چیزی نیست که بتواند بدون ارتباط با جامعه و بدون درگیرشدن جدّی با مسائل محیط پیرامونی، نواقص خود را بشناسد، اصلاح کند و توانمند شود.

۴. فرصتی برای اثبات خود

حتّی اگر سازمان‌های اجرایی به او رجوع نکنند، دانشگاه نباید با موقعیت خود به‌عنوان «زمینی مدّعی ظرفیت باروری» کنار بیاید و به آن قناعت کند، بلکه باید از هر فرصتی برای اثبات قابلیت، توانمندی و تمایز خود استفاده کند.

حتّی اگر به تغییر سازمان‌های اجرایی هیچ امیدی نباشد، باز هم دانشگاه نباید بی‌کار بنشیند؛ بلکه باید خود را به جامعه اثبات کند. دانشگاه با این کار، اوّلا،ً می‌تواند بخشی از قابلیت خود را از طریق ارتباط مستقیم با جامعه (سازمان‌های مردم نهاد، رسانه‌ها، کنشگران مدنی و فرهنگی و عموم مردم) بالفعل کند و ثانیاً، پس از جلب اعتماد و همدلی جامعه، می‌تواند از نیروی مطالبه‌گری جامعه برای فشار آوردن به سازمان‌های اجرایی برای جلب همکاری مطلوب آنها با خود بهره ببرد.

برای تحقق این مهم، دانشگاه نیازمند رسانه‌هایی است که از طریق آنها به‌طور مستقیم با جامعه ارتباط برقرار و به‌مرور اعتماد آن را جلب کند. در این راستا، «نامۀ فرهنگ رازی» (نشریۀ تحلیلی‌فرهنگی دانشگاه رازی) تلاش و گام خوبی بود که امید است دوباره رونق خود را بازیابد و در مسیر تکامل قرار گیرد.

در این موقعیت خاص، به نظرم از دانشگاه انتظار می‌رود که از سازمان‌های متولّی فرصتی منطقی بگیرد و پس از انجام مطالعه‌ای همه‌جانبه بهترین مکان‌های شهر برای اجرای طرح مسکن ملّی را مشخص و با بیان دلایل اقناعی، هم به مسئولان اعلام و هم جامعه را مطّلع کند.

این آن مواجهه‌ایست که از «دانشگاه» انتظار می‌رود. اگر دانشگاه با موقعیت‌های مختلف چنین مواجهه‌هایی داشته باشد، به‌مرور اعتماد سایرین نسبت به او جلب می‌شود و می‌پذیرند که «بله، این بخش از جامعه حاوی ظرفیت‌هایی فراتر از سایر بخش‌هاست و به نفع همه است که کمک کنند این ظرفیت بیش‌ازپیش شکوفا شود».

درمقابل، اگر نوع مواجهۀ دانشگاه با این مسئله (تصاحب زمین‌هایش) به‌گونه‌ای باشد که در ذهن سایرین این تلقّی را تقویت کند که «دانشگاه فقط به فکر حفظ زمین‌های خودش است و اصلاً برایش مهم نیست که استان از طرح مسکن ملّی به چه اندازه بهره‌مند شود»، معضل «زمین خالی دیدن دانشگاه» نیز تشدید می‌شود.

۵. فرصتی برای تمرین هم‌افزایی درونی

دانشگاه رازی دچار برخی دسته‌بندی‌ها و قطبیت‌های درونی است و بخش قابل توجّهی از توان و زمان دانشگاهیان در این اصطکاک‌های درونی هدر می‌رود. بخشی از این اختلافات و دسته‌بندی‌ها طبیعی و بخش دیگر نیز روال رایج در کل کشور است.

به هر حال، بروز تضاد منافع میان دانشگاه با سایر سازمان‌ها می‌تواند فرصتی باشد که دانشگاهیان «پیگیری منافع جمعی و سازمانی به‌صورت هم‌افزا، باوجود اختلاف‌های بعضاً زیاد در دیدگاه‌ها و سلائق» را تمرین کنند و این البته تمرینی است که کلّ جامعۀ ما (شامل تمام جناح‌های سیاسی) به‌شدّت محتاج آنند.

به‌طور مشخص و به‌ویژه چنانچه نوع مواجهۀ دانشگاه با این مسئله خردمندانه باشد، شایسته است در رابطه با این موضوع، همگی اختلافات داخلی را کنار بگذاریم و از موضع‌گیری مسئولان دانشگاه با تمام توان حمایت و پشتیبانی کنیم.

به‌امید روزی که همگی از ثمرات این زمین مستعد بهره‌مند شویم.


سایر یادداشت‌هایم را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر ببینید:

کانال وحید احسانی در تلگرام

صفحه‌ام در اینستاگرام

صفحه‌ام در ریسرچ‌گیت

دانشگاه رازیارتباط دانشگاه با جامعهدانشگاه در نگاه مسئولان اجراییدانشگاهحل مسئله
دکتری توسعه کشاورزی، فعّال فرهنگی اجتماعی، یادداشت‌نویس! کانال تلگرام: https://t.me/notesofvahidehsani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید