وحيد احسانی
وحيد احسانی
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

ضرورت تلاش اصلاح‌گرانه در نظام اصلاح‌ناپذیر!

نکته ۱: این یادداشت به «انتخابات» (شرکت‌کردن یا شرکت‌نکردن) هیچ ارتباطی ندارد.

نکته ۲: در این یادداشت، واژه و مفهوم «اصلاح» به معنای کلّی و گستردۀ آن مورد نظر است و نه «جریان اصلاحات»؛ مسیری که جریان اصلاحات درپیش گرفته است (تلاش برای حضور در ساختار قدرت از طریق صندوق رأی و ...) صرفاً یکی از راه‌وروش‌های مختلفی است که می‌تواند ذیل مفهوم کلّی «تلاش اصلاح‌گرانه» دسته‌بندی شود.

نکته ۳: در این یادداشت، مفهوم «اصلاح‌گری» ازیک‌سو، در مقابل «انفعال» و حتّی «اصلاح‌طلبی» (به معنای آرزومند و طالب این بودن که مسئولان، نخبگان یا ... اصلاحاتی انجام دهند) و ازسوی‌دیگر، در مقابل «تلاش‌های انقلابی و براندازانه» قرار می‌گیرد. همچنین، در این متن، واژۀ «انقلابی» صرفاً معادل «براندازانه» درنظر گرفته شده است.

خطاب این یادداشت به کسانی است که در شرایط فعلی، تلاش‌های اصلاح‌گرانه را بی‌فایده یا مضرّ می‌دانند و ازاین‌رو، با چنین فعالیت‌هایی همراهی نمی‌کنند و حتّی بعضاً سعی می‌کنند اصلاح‌گران را نیز از تلاش‌های خود منصرف کنند. البته آنها این کار (جلوگیری از تلاش‌های اصلاح‌گرانه) را با نیّت خیر و براساس فهم خود از پیامدهای نامنظور کنشگری اصلاح‌گرانه در چنین وضعیت و شرایطی انجام می‌دهند.

شامل کسانی که معتقدند «در ساختار موجود اصلاح ممتنع است و ازاین‌رو، تلاش‌های مدنی و اصلاح‌گرانه، در بهترین حالت، به هدررفت توان و زمان و در بدترین حالت، به دورشدن از درمان اصلی (انقلاب، تغییر نظام) و استمرار ساختار اصلاح‌ناپذیر و بحران‌ها، فلاکت‌ها، ظلم‌ها و رنج‌های ناشی از آن منجر می‌شوند».

در این یادداشت، با زبان و ادبیات مخالفان نظام (براندازان) صحبت و اثبات کرده‌ام (لااقل به‌زعم خودم) که حتّی با مفروض گرفتن باور بیان‌شده در پاراگراف قبل، باز هم باید با تمام توان اصلاح‌گری کنیم.

به‌عبارت دقیق‌تر، مفروض گرفته‌ام که اوّلاً، اصلاح نظام در اثر تلاش‌های اصلاح‌گرانه غیرممکن است و ثانیاً، باوجود نظام سیاسی موجود، تلاش‌های اصلاح‌گرانه حتّی نمی‌توانند برخی بحران‌ها را حل یا برخی روندهای مضر را متوقف کنند بلکه در بهترین حالت، فقط ممکن است به اصلاحاتی بسیار جزئی در مقیاس خُرد و محلّی منجر شوند یا نهایتاً سرعت برخی پسرفت‌ها را کاهش دهند. سپس، با وجود این فرض‌ها، ثابت کرده‌ام (لااقل به زعم خودم) که باز هم ضروری است به تلاش‌های اصلاح‌گرانه بپردازیم.

لزوم تلاش اصلاح‌گرانه ولو در شرایط امتناع اصلاح

اصلاح‌گری ازیک‌سو، برای اصلاح بیرون (محیط زندگی، جامعه، نظام سیاسی) و ازسوی‌دیگر، برای اصلاح درون (خودمان) است.

اصلاح‌گری، هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی، نیازمند مهارت‌ها، خلقیات و سازماندهی و آرایش ویژه‌ای است؛ مهارت‌ها و آرایشی که دقیقاً درمقابل ویژگی‌های «انقلابی‌گری» قرار می‌گیرند.

ویژگی‌های اصلاح‌گرانه، چه در سطح فردی (مهارت‌ها و خلقیاتی مانند مدارا، گفتگو، صبر، پذیرش دیگری، کارجمعی، خونسردی، مسئولیت‌پذیری، نگرش غیرقطبی، سازش و ...) و چه در سطح جمعی (سازماندهی و آرایشی که در آن عقلا، متخصصان و سرآمدان اصلاح‌گری محوریت دارند) را فقط و فقط از طریق «تمرین عملی اصلاح‌گری» می‌توان ایجاد و تقویت کرد؛ انسان و جماعتی با ویژگی‌‌های «انقلابی» به‌هیچ‌وجه نمی‌توانند از طریق صِرفِ مطالعه، تحصیل، عبادت، ریاضت و ...، ویژگی‌های «اصلاح‌گری» را در خود ایجاد و تقویت کنند.

فرهنگ انقلابی

فرض کنیم نظام سیاسی فعلی فروپاشیده است. دراین‌صورت، سه مقطع و مرحله را در نظر بگیرید: اوّل، مرحله‌ای که نظام سیاسی قبلی ازبین‌رفته امّا هنوز نظام سیاسی جدیدی جایگرین آن نشده است، دوّم، مرحله‌ای که نظام جدید شکل‌گرفته امّا در شرایط التهاب و بی‌ثباتی قرار دارد و سوّم، نظام سیاسی جدید به ثبات قابل قبولی رسیده است.

در مرحلۀ اوّل، میزان «انقلابی» یا «اصلاح‌گر» بودن جامعه (مردم)، در چیستی نظام جدید بسیار تعیین‌کننده است، یعنی اینکه مردم چه روحیات، خلقیات و مهارت‌هایی داشته باشند، اینکه بطن جامعه در مجموع چقدر «سازمان‌یافته» یا «ذرّه‌وار» باشد و نیز اینکه جامعه در آرایش انقلابی یا اصلاحی باشد.

وقتی نظام قدیمی از بین برود، جامعه می‌ماند و خودش؛ به‌عبارت دیگر، پرده‌ها کنار می‌روند، جامعه صورت واقعی خود را در آینه می‌بیند و با خود واقعی‌اش مواجه می‌شود. آنجاست که بر اساس تصویری که از خودش و ظرفیتی که در خودش می‌بیند، یا احساس امنیت می‌کند، آرامش و خونسردی خود را حفظ می‌کند و برای تأسیس نظام سیاسی جدید، خردمندانه‌ترین تصمیم‌ها را می‌گیرد یا در مقابل، از خودش وحشت می‌کند، دچار عجله می‌شود و تمام تلاشش را بر این متمرکز می‌کند که «زودتر یکی بیاید این هرج‌ومرج را جمع کند!».

برخی معتقدند وقتی یکی نظام خوب و کارآمد به جای نظام سیاسی بد و ناکارآمد فعلی بیاید، مهارتهای شهروندی، دموکراتیک و اصلاح‌گرانه را در ما ایجاد و بطن جامعه را نیز متشکل و منسجم می‌کند امّا این جادوگری به بعد از پاگرفتن یا لااقل تولّد نظام معجزه‌گر مربوط می‌شود و نه قبل از آن!

نظام جدید از رَحِمِ جامعۀ پیشانظام‌جدید متولد می‌شود، یعنی خود «ما»، «ما»یی که هنوز تحت تعلیم و تربیت اعجازگونۀ او قرار نگرفته‌ایم!

پس‌ازفروپاشی نظام کنونی، چنانچه اوّلاً، در میان ما ویژگی‌های انقلابی (مطلق‌نگری، قطبیت، رادیکالیسم، انتقام‌جویی، کینه، نفرت، عجله و ...) غلبه داشته باشد و ثانیاً، در آرایش انقلابی باشیم (افراد غیرمتخصص و سرآمدان ویژگی‌های انقلابی محوریت داشته باشند)، کار دست خودمان می‌دهیم! کاری می‌کنیم که هنوز چند صباحی نگذشته، همه دربارۀ مسئولان عالی نظام سابق بگویند: «نور به قبرشون بباره!»، «کار انگلیس بود!»، «توطئه بود»! و ... !

به‌منظور بالا بردن ظرفیت خود برای به‌دنیا‌آوردن فرزندی صالح، تنها فرصت و امکان‌مان «اکنون»ی است که تحت حکومت نظام بد قرار داریم!

دستگاه‌های عریض‌وطویل آموزشی و تربیتی کنونی که در بهترین حالت ناکارآمدند؛ مگر اینکه خودمان با تمرین جدّی اصلاح‌گری، ویژگی‌های لازم فردی و جمعی برای اصلاح و توسعه را در خود تقویت کنیم.

چنانچه در مواجهه با نظام کنونی، «انفعال» یا «کنشگری انقلابی» پیشه کنیم، پس‌ازفروپاشی نظام کنونی، نمی‌توانیم معماران خوبی باشیم؛ خشت اوّل را کج می‌نهیم و «تا ثریّا می‌رود دیوار کج»!

قطعا در آن شرایط، بسیاری از قدرت‌های خارجی تلاش می‌کنند به‌منظور هم‌راستاکردن زیربنا و چارچوب نظام سیاسی جدید با منافع خود، در ایجاد آن به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم اعمال نفوذ کنند. مسلّماً، اگر ما پخته و توانمند و منسجم و سازمان‌یافته (با محوریت خردمندان‌مان) شده باشیم، بیگانگان هیچ کاری نمی‌توانند بکنند، امّا اگر هیجان‌زده و انقلابی باشیم چطور؟!

همین‌جا بگویم که اگر به هیچ قیمتی حاضر نیستید به «دست‌برداشتن از انواع کنشگری‌های براندازانه» فکر کنید، لااقل می‌توانید در کنار آن به کنشگری اصلاح‌گرانه نیز بپردازید، کنشگری براندازانه با هدف براندازی نظام کنونی و کنشگری اصلاح‌گرانه با هدف ارتقاء توانمندی‌های اصلاح‌گرانه در خود و جامعه برای ایفای نقش مطلوب پس‌ازفروپاشی نظام کنونی.

همچنین، به این بیندیشید که هر اصلاحِ حتّی جزئی و محلّی در عرصه‌های زیست‌محیطی، فرهنگی، آسیب‌های اجتماعی، عمرانی، مدیریتی و ... نهایتاً کمکی به نظام جدید خواهد بود زیرا همۀ این مسائل و بحران‌ها به او ارث می‌رسد و ازاین‌رو کار سختی درپیش خواهد داشت.

حال فرض کنیم به‌صورت اتّفاقی و تصادفی، از دل «ما»ی انقلابی، نظام سیاسی قابل قبولی متولّد شد. این نوزاد نحیف و ظریف، برای پشت‌سرگذاشتن دوران حسّاس اوّلیه، به پشتیبانی و حمایت مادران و دایگانی پخته و توانمند نیاز دارد. آیا جامعه‌ای با ویژگی‌ها و آرایش انقلابی می‌تواند برای این مهم ایفای نقش مطلوبی داشته باشد؟!

همان‌طور که در مورد نوزاد انسان، عملکرد مادر طی دو سال اوّل زندگی در چیستی بن‌مایه و شاکلۀ شخصیتی او نقش ابرتعیین‌کننده‌ای دارد، در مورد نظام سیاسی نیز چنین است.

خوشبینانه فرض کنیم که این مرحله را نیز به‌شکل غیرمنتظره‌ای با موفقیت پشت سر گذاشتیم؛ نظام سیاسی جدید دوران حسّاس اوّلیه را پشت سر گذاشت و ثبات قابل قبولی پیدا کرد. حالا چه؟!

مگر جز این است که نظام جدید و دوست‌داشتنی لااقل با تمام بحران‌های فعلی دست به‌گریبان خواهد بود؟! آیا مطمئن هستید که نظام سیاسی جدید یک نظام ایده‌آل خواهد بود؟! اگر چنین نبود چه؟!

باید این آمادگی را داشته باشیم که در آن زمان، با نظام سیاسی‌ایی مواجه شویم که دچار بسیاری یا لاقل برخی از بیماری‌های نظام کنونی (عدم شایسته سالاری مطلوب، پارتی‌بازی، هزارفامیل، بروکراسی فشل و ...) باشد، با این تفاوت مهم که برخلاف نظام کنونی «غیرقابل اصلاح» نیست؛ آیا ما برای اصلاح یک «نظام سیاسی پراشکال امّا قابل اصلاح»، صبر، آمادگی و توانمندی کنشگری اصلاح‌گرانه را داریم؟! نکند دوباره خیلی زود «حُکم نمیشه» صادر ‌کنیم، فاصله بگیریم، انفعال یا کنشگری انقلابی پیشه کنیم و ورد زبان‌مان بشود این که: «همه‌شون دست‌شون تو یه کاسه است»، «کار خودشونه»، «فقط به فکر خودشونن»، «نمی‌خوان وضع مردم بهتر بشه؛ بهبود وضع مردم رو به زیان خودشون می‌دونن»، «اگر من تو گود بودم لنگش می‌کردم» و خلاصه همین آش و همین کاسه!

فکر نمی‌کنم نیازی باشد که دربارۀ غیرواقعی و رؤیا پردازانه بودن باورهایی مانند این توضیح دهم که «نظام جدید با ایجاد نظام آموزش‌وپرورش و فعالیت‌های فرهنگی مطلوب و کارآمد خیلی زود جامعه را آگاه، توانمند، سازمان‌یافته و اصلاح‌گر می‌کند»! آیا نظام جدید نیروهای لازم را برای ایجاد این نهادهای ایده‌ال و اجرای این برنامه‌های معجزه‌گر از فضا می‌آورد؟! آیا جز این است که خود ما هستیم که باید معلّم، کارمند، مربی، مهندس، پیمانکار، مجری، قاضی، بازرس، استاد، برنامه‌ریز، سیاست‌گذار، صنف، حزب و ... شویم؟!

بنابراین، جهت ایجاد توانمندی و آمادگی لازم در خودمان برای ایفای نقش مطلوب (اصلاح‌گرانه، توسعه‌گرانه، سازنده) در نظام «قابل اصلاح» آتی، تنها راه این است که هم‌اکنون (در شرایطی که نظام سیاسی را غیرقابل اصلاح می‌دانیم) با جدّیت به تلاش‌های جمعی اصلاح‌گرانه بپردازیم.
به نظرم، اگر تا کنون نتوانسته‌ایم هیچ اصلاح جزئی ایجاد کنیم، با گوشه‌ای از بدنۀ ساختار رسمی تعامل سازنده‌ای برقرار کنیم یا لااقل یک هدف اصلاحی را به صورت جمعی و مستمر دنبال کرده باشیم (بدون اینکه خسته شویم یا جمع‌مان دچار دسته‌بندی و پراکندگی شود)، باید بپذیریم که بهتر است برای انقلاب عجله نکنیم!

اگر با جدّیت به تلاش‌های مدنی و اصلاح‌گرانه بپردازیم، دو حالت ممکن است پیش بیاید. یا نظام سیاسی نیز بر خلاف دیدگاه شما (که آن را اصلاح‌ناپذیر می‌دانید) به مرور اصلاح شود یا در بدترین حالت، «انقلاب» کمی به عقب بیفتد.
اگر فکر می‌کنید تلاش‌های مدنی و اصلاح‌گرانه ممکن است درمان اصلی و بنیادین (انقلاب) را به عقب بیندازند، آیا بهتر نیست این جراحی کمی به عقب بیفتد امّا زمانی اتّفاق بیفتد که ما برای ایجاد و اصلاح نظام جدید آمادگی مناسبی داشته باشیم؟!

چنانچه این یادداشت را مفید و قابل‌تأمّل یافتید، پیشنهاد می‌کنم لااقل برخی از یادداشت‌های زیر را نیز مطالعه بفرمایید (همان‌طور که بیان شد، یادداشت بالا را با زبان، ادبیات و درچارچوب پیش‌فرض‌های مخالفان نظام (براندازان) نگاشته‌ام؛ دیدگاه خودم را دربارۀ مقولاتی مانند «براندازی»، «امکان اصلاح نظام» و ... در یادداشت‌های زیر شرح داده‌ام):

چرخۀ انقلاب! (زمان مطالعه: ۱ دقیقه)

تقاص سخت «انقلاب‌گران»!

جامعۀ مدنی؛ «نقطۀ شروع» یا «خط پایان»؟! (زمان مطالعه: ۲ دقیقه)

انقلاب یا اصلاح؛ مقایسۀ مطلوبیت و امکان‌پذیری

فراخوان اصلاح؛ از رؤیا تا واقعیت!

به اصلاح باور دارم؛ «چطوری؟»، «نمی‌دانم!»

مستبدستیزیِ استبدادزا! (قسمت اوّل، قسمت دوّم، قسمت سوّم)

رفراندوم؛ «راه‌حل» یا «دموکراسیِ استبدادی»؟!


به امید فردایی بهتر

به امید ایرانی آباد


سایر یادداشت‌هایم را می‌توانید از طریق پیوند‌های زیر ببینید:

کانال تلگرام

وبلاگ

صفحه‌ام در اینستاگرام (فعّال نیست)

صفحه‌ام در ریسرچ‌گیت (مقاله‌های علمی)

انقلاببراندازیاصلاحتوسعهاصلاح جامعه
دکتری توسعه کشاورزی، فعّال فرهنگی اجتماعی، یادداشت‌نویس! کانال تلگرام: https://t.me/notesofvahidehsani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید