آیا کرمانشاه دانشگاه، نخبگان و دلسوزانی ندارد که دربارۀ این پروژۀ شتر-گاو-پلنگ حرفی بزنند و کاری بکنند؟!
این پرسش به مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان و عموم نخبگان اشاره میکند. امّا آیا نخبگان کرمانشاه نسبت به این پروژه بیتفاوت بودهاند؟! آیا به طرح نقدهای شفاهی در جلسات حضوری یا نهایتاً انتشار یادداشت بسنده کردهاند؟!
این متن، گزارشی است از تلاش و مطالبۀ پیگیرانۀ جمعی از متخصصان و نخبگان کرمانشاه دربارۀ پروژۀ قطار شهری که متأسفانه با بیتوجهی و کملطفی مسئولان مواجه شد و عجالتاً مسکوت مانده است؛ باشد که در میان مسئولان جدید، اشخاصی باشند که برایشان مهم باشد، ببینند و واکنش نشان دهند.
در تاریخ 13 آذر ماه 1400، جمعی از دانشگاهیان، اصحاب رسانه و کنشگران مدنی کرمانشاه «کمپین منوریل کرمانشاه» را راهاندازی و «درخواست تصمیمگیری خردمندانه، شفاف و مشارکتی دربارۀ این پروژه» را خطاب به مسئولان استان در قالب کارزاری مجازی ثبت کردند. خواستۀ اصلی و محوری آنان از مسئولان فقط این بود که باب گفتگوهای نخبگانی را با متخصصان مرتبط با این پروژه باز کنند و مردم را نیز در جریان امور قرار دهند.
پس از چند ماه، حدود 140 نفر از نخبگان علمی، فرهنگی و مدنی استان این مطالبه را امضا و بسیاری از آنها در پشتیبانی از این پویش پیامهای حمایتی نیز منتشر کردند (مجموع امضاها به حدود 900 نفر رسید).

همانطور که احتمالاً حدس میزنید، هیچیک از مسئولان تأکیدکننده بر دانشبنیانی، مشورت، مردممداری و تخصصگرایی به این مطالبۀ جمعی و نخبگانی توجهی نکردند!
بالاخره یک سال بعد، صدای این مطالبه به گوش کارگروه مشورتی شورای فرهنگ عمومی استان رسید و نهایتاً در جلسۀ 124 (مورخ 9 مهر 1401)، شورا مصوب شد که استانداری، شهرداری، صدا و سیما و دانشگاه رازی (بهعنوان نمایندۀ متخصصان مطالبهگر) به این درخواست نخبگانی و منطقی واکنش مناسب نشان دهند. جا دارد از اعضای وقت کارگروه و شورای نامبرده به این خاطر تشکر کنم.

استاندار وقت (دکتر محمدطیّب صحرایی) که درجریان مطالبۀ نخبگان و مصوبه شورای فرهنگ عمومی قرار گرفته بود، پیش قدم شد و از نمایندگان آنها دعوت کرد در جلسهای با او نکاتشان را مطرح کنند. جلسۀ مزبور مورخ 30 دیماه 1401 در دفتر استاندار برگزار گردید و دکتر صحرایی از متخصصان خواست نکات خود بهصورت خلاصه و در قالب نامهای مکتوب به او ارائه دهند (نامۀ زیر).


معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی در تاریخ 1401/11/11 طی نامۀ شماره 57690، نگرانیهای نخبگان را بهشکل جامع و مانعی به مدیرکل ارشاد استان (به عنوان دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی استان که در این رابطه مصوبهای به تصویب رسانده بود) انتقال داد (نامۀ زیر).




در نتیجۀ پیگیریهای بهعمل آمده با استفاده از مصوبۀ شورای فرهنگ عمومی استان، نمایندگان نخبگان مطالبهگر موفق شدند به میزبانی معاون عمرانی استانداری با شهرداری و سازمان قطار شهری کرمانشاه نیز جلساتی برگزار کنند که بسیار امیدبخش بود و جای تشکر دارد امّا متأسّفانه از مرحلهای به بعد رها گردید.
در جلسۀ مورّخ 1402/1/16 در معاونت عمرانی استانداری و با حضور شهردار و مسئولان سازمان حمل و نقل ریلی کرمانشاه، مصوّب شد که دانشگاه رازی نقطهنظرات، سئوالات و ابهامهای مورد نظر نخبگان دربارۀ این پروژه را گردآوری، بهصورت مکتوب به شهرداری اعلام و مدیریت قطار شهری شهرداری نیز ظرف یک هفته پاسخ دهد (تصویر زیر، بندهای دوّم و سوّم).

دانشگاه رازی در تاریخ 1402/1/21 یعنی پس از 5 روز، طی نامهای خلاصۀ نقطهنظرات متخصصان مطالبهگر را در قالب 29 بند به سازمان حمل و نقل ریلی کرمانشاه اعلام و رونوشت نامه را به معاون عمرانی استانداری و شهردار ارسال کرد (تصاویر زیر).



سازمان حمل و نقل ریلی کرمانشاه پس از 33 روز، نقطهنظرات متخصصان را طی نامهای و در قالب 8 بند پاسخ داد (تصویر زیر).




دانشگاه رازی پس از ارائۀ نامۀ سازمان حمل و نقل ریلی به متخصصان و بر اساس نظر آنان در تاریخ 1402/3/17 به معاون عمرانی استانداری اعلام کرد که از دید متخصصان، پاسخ سازمان حمل و نقل ریلی «ناکافی و نیازمند توضیحات تکمیلی و مستند» دانسته شده است (تصویر زیر).

این مطالبۀ جمعی، دلسوزانه و منطقی در همین نقطه متوقف شد؛ انتظار پیگیری چنین اموری از سوی دستگاههای اجرایی دور از انتظار است و لذا هرگاه از سوی متخصصان مطالبهگر نیز کسی امکان صرف توان و زمان برای پیگیری این نوع مطالبات خیرخواهانه را نداشته باشد، رها میشوند.
به علّت عدم تمایل استاندار وقت (دکتر صحرایی) به رسانهای شدن این مطالبات و جلسات، بنا داشتیم این مسیر را تا زمان رسیدن به نقطهای روشن و مرضیالطرفین درخفا دنبال کنیم امّا به بنبست رسیدن مسیر در نتیجۀ عدم پیگیری مسئولان، فقدان امکان صرف توان و زمان برای پیگیری مدنی و ازپایینبهبالای این امر و نهایتاً تأخیر طولانی مدّت، جز انتشار روند پیگیریها و مطالبات چارۀ دیگری باقی نگذاشت؛ باشد که اتّفاق مثبتی رخ دهد.
حتّی اکثریت قریب به اتّفاق نخبگان امضاکنندۀ مطالبه نیز از پیگیریهای صورت گرفته بیاطلاع هستند. لازم بود این پیگیریها و هشدارها منتشر شود تا اگر خدایی ناکرده برخی از آنها تحقق پیدا کرد، نخبگان مطالبهگر نزد جامعه روسفید باشند چراکه به وظیفۀ خود عمل کردهاند.
آیا مردم نباید نسبت به پروژهای که سه بار تغییر کرده است، چند بار متوقف شده است، هر بار یکی از گزینههای اصلی برای تصمیمگیری دربارۀ آن «تخریب» بوده و هربار علّت کنار گذاشتن گزینۀ تخریب «هزینۀ بالای تخریب» بوده است بدگمان باشند؟!
دکتر سهراب دلانگیزان (استاد اقتصاد دانشگاه رازی) در آذرماه 1403 طی یادداشتی این نگرانی را مطرح کرد که «نکند قطار شهری کرمانشاه از پروژههای فیل سفید باشد»! عبارت «فیل سفید» به پروژههای اشتباهی اشاره دارد که مسئولان صرفاً بهخاطر هزینههای هنگفتی که صرفشان کردهاند و نگرانی از واکنش سایرین، مجبور میشوند آنها را ادامه دهند و با این کار، فقط میزان خسارت را بیشتر میکنند.
نگارنده همچنان امیدوار است که با باز شدن باب گفتگوهای نخبگانی دربارۀ این پروژه و اطّلاعرسانی مطلوب به مردم، این پروژه که نماد بیتوجهی مسئولان به مردم و نخبگان است به سمبل گفتگو، تخصصگرایی، مردممداری و همدلی تبدیل شود [1].
در چنین جوّی، مردم حتّی به بهترین، عالمانهترین و مفیدترین تصمیمی که پشت درهای بسته اتخاذ شده باشد نیز به دیدۀ تردید مینگرند و در مقابل، اگر باب گفتگو با نخبگان مستقل و نهادهای میانجی (دانشگاه، انجمنهای علمی و صنفی تخصصی، سازمانهای مردم نهاد و غیره) باز شود، اعتماد عمومی جلب میشود و مردم با هر تصمیم برآمده از گفتگو و مشارکت که اجماع نخبگانی را بههمراه داشته باشد همدلی میکنند.
متخصصان و نخبگان مطالبهگر دربارۀ این پروژه همچنان برای پیگیری گفتگوها و تعامل و همکاری آمادگی کامل دارند؛ آیا از آن سوی میز، یعنی از میان مسئولان نیز کسی پیدا میشود که پا پیش بگذارد؟!
[1] ببینید: فریاد منوریل! (منتشرشده در روزنامه نقدحال، شنبه 21 مهر 1403)




سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق پیوندهای زیر ببینید:
صفحهام در اینستاگرام (فعّال نیست)
صفحهام در ریسرچگیت (مقالههای علمی)