چرا امامان (ع) فقط در میان شیعیان عزیزند و مانند گاندی و ماندلا در میان مردم دنیا شناختهشده و خوشنام نیستند؟
در پاسخ به این پرسش (که ابعاد مختلف آن در بخش اوّل یادداشت بیان شد) برخی دوستان و خوانندگان گرامی پاسخهایی مطرح کردند: امامان هزار و چهارصد سال پیش زیستهاند امّا گاندی و ماندلا معاصر هستند و صوت و فیلم آنها در دسترس مردم است، پروپاگاندای رسانهای غرب تمایلی به این کار نداشته است، چون متولّیان مذاهب طی سدههای اخیر بزرگان سایر مذاهب و فرهنگها را تخریب کردهاند نسبت به بزرگان آنها جبههگیری منفی ایجاد شده است، عملکرد ضعیف نظام جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف و ... .
دلایل بالا را قبول دارم امّا به نظرم، پیشاز تمام آنها دلیل مهم دیگری قرار دارد.
آیا مردم دنیا به این علّت گاندی و ماندلا را عزیز میشمارند که معتقدند آنها در مکانی مقدّس متولّد شدهاند؟! یا چون علم غیب داشتهاند؟! یا چون با اجنّه و فرشتگان در ارتباط بودهاند؟! یا چون زبان حیوانات را میفهمیدهاند؟! یا چون شبها تا صبح نیایش میکردهاند؟! یا چون در عالم پسازمرگ امکان شفاعت دارند؟! یا چون خطبۀ بینقطه گفتهاند؟! یا چون کرامات عجیب و قدرتهای غیرعادی داشتهاند؟!
مسلّماً نه؛ فطرت پاک و خیرخواه بشر در مقابل «رفتار عادلانه، منصفانه و بزرگوارانه» است که سر تعظیم فرو میآورد.
ماندلا به این خاطر عزیز است که پساز مسلّطشدن بر دشمنان، زندانبانان و شکنجهگرانش، از آنها انتقام نگرفت بلکه بزرگوارانه آنها را بخشید. او با با این کار آفریقای جنوبی را از چرخۀ خشونت خارج کرد و به مسیر صلح، مهر، همافزایی و آبادانی رهنمون شد. همچنین، ماندلا در حالی که به راحتی میتوانست در قدرت بماند، به انتخاب خودش از قدرت کناره گرفت.
زندگی گاندی نیز به ضوح نشان میدهد که تلاشها، سختیکشیدنها و ایثارهایش در راستای کسب قدرت و ثروت برای خود و طرفدارانش نبود، او با نفس «سیلیزدن» مخالف بود، چه سیلی انگلیسیها به هندیها و چه بالعکس. گاندی برای صلح کوشید و حتّی زمانی که میتوانست، از مواهب دنیا کمترین بهره را برد. وقتی میان دسته و گروههای مختلف مردم هند نزاع در میگرفت، روزههای طولانی میگرفت و اعلام میکرد تا زمانی که صلح برقرار نشود روزهاش را افطار نمیکند! آن قدر مردمی بود که حاضر نشد روشهای محافظتی و امنیتی سایر حاکمان (محافظ، گارد شاهی، حفاظ، گیت و ...) میان او و مردم فاصله بیندازد و به همین سبب هم بود که قاتلش به راحتی توانست به او نزدیک شود.
به نظرم، والاترین نمودهای عدالت، انصاف، اخلاق و انسانیت که مردم دنیا بهحق بیشتر جذب آنها میشوند عبارتند از: «سوءاستفادهنکردن از قدرت»، «نوع برخورد با دشمنان پس از مسلّطشدن بر آنان»، «مردمیبودن»، «رعایت آزادی بیان و محدودنکردن منتقدان و بدگویان»، «یکسانبودن شعارها، وعدهها و سیره و رفتار، پیش و پس از دستیابی به قدرت»، «پذیرش مسئولیت خطاها و خسارتها در جایی که میتوان از زیر بار آن شانه خالی کرد»، «تبعیض قائلنشدن میان طرفداران و مخالفان»، «رعایت عدالت، انصاف و صداقت در جایی که به زیان خود و طرفداران باشد» و مهمتر از همه «پایبندی کامل به عدالت، انصاف، اصول و وعدهها در شرایطی که جریان امور به سمت شکست کامل شخص صاحب قدرت و اهداف متعالی اوست و با فاصلهگرفتن از اصول میتواند از بروز شکست و آسیبدیدن خود و خانوادهاش جلوگیری کند».
به نظرم، موارد بالا خیلی از «هزار رکعت نماز خواندن در هر شب» و امثال آن سختتر هستند، نه اینکه آن ساده یا بیارزش باشد، امّا اوّلاً، در مقام مقایسه آنها سختترند، ثانیاً، همین عبادتها نیز برای رسیدن به آن قلّههای اخلاق هستند و ثالثاً، ارزش عبادت به اندازهایست که در عمل عدالت و انصاف شخص را ارتقاء داده باشند.
درست است که کردارهای نیک نامبرده در رفتار و زندگی امثال گاندی و ماندلا نمود و بروز زیادی دارند، امّا کسانی که دربارۀ سیره و عملکرد اولیای دین مطالعۀ اندکی داشته باشند، میدانند که رکورددار صعود به این قلّههای اخلاقی با فاصلۀ زیاد امامان (ع) هستند.
اگر چنین است (که هست)، چرا با وجود این همه حکومتهای شیعی، نهادهای دینی و مردم عاشق اهل بیت طی ۵۰۰ سال اخیر، نتوانستهایم اخلاق، عدالت، انصاف و انسانیت درخشان و بینظیر اولیای دین را به مردم جهان نشان دهیم؟!
به نظرم، دلیل اصلی این بوده است که «ما شیعیان خودمان ترجیح دادهایم به جای شناخت و معرّفی وجهۀ بشری امامان (ع) صرفاً بر کرامات و ابعاد فراانسانی و ماورائی آنها (فارغ از صحّت یا سقم تمامی یا برخی از این ویژگیها) تمرکز کنیم»، حکومتهای شیعی به یک دلیل، متولّیان دین و حوزههای علمیه به یک دلیل و مردمان شیعه نیز به دلیلی دیگر.
ادامه دارد (به امید خدا) ...
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق پیوندهای زیر ببینید:
صفحهام در اینستاگرام (فعّال نیست)
صفحهام در ریسرچگیت (مقالههای علمی)