ویرگول
ورودثبت نام
وحيد احسانی
وحيد احسانیدکتری توسعه کشاورزی، فعّال فرهنگی اجتماعی، یادداشت‌نویس! کانال تلگرام: https://t.me/notesofvahidehsani
وحيد احسانی
وحيد احسانی
خواندن ۷ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چالش پذیرش معاونت فرهنگی دانشگاه!

(محتوای این یادداشت به تمام نهادهای فرهنگی مربوط است)

تمام معاون‌های دانشگاه مشخص شده‌اند جز معاون فرهنگی. به چند نفر پیشنهاد داده‌اند ولی هنوز هیچ‌کدام نپذیرفته است. یکی از دلایلی که مطرح می‌کنند «حواشی و خطرات احتمالی فعالیت در این معاونت» است.

متأسفانه برای فعالیت‌های فرهنگی بستر و فضای مناسبی فراهم نیست.

چه در دانشگاه و چه در بیرون آن، موارد بسیاری را سراغ دارم که برخی افراد باسواد و دغدغه‌مند به‌صورت داوطلبانه تلاش کرده‌اند با جوانان یا دانشجویان ارتباط بگیرند و با آنان مباحث قرآنی، دینی یا غیره داشته باشند امّا متأسفانه همین تلاش‌های خیرخواهانه و ارزشمند برای آنها عامل تهمت و افترا و دردسر فراوان شده است، به‌گونه‌ای که پشت دست‌شان را داغ کرده‌اند که دیگر سراغ فعالیت‌های اینچنینی نروند!

تأثیرگذاری فرهنگی مبتنی بر «ارتباط آزادانه در محیطی امن» است. سقف اثرگذاری فرهنگی ما بر دیگری، به‌اندازه‌ایست که با او ارتباط برقرار کرده باشیم. باوجود این، امکان ارتباط‌‌گیری نهادهای فرهنگی با جامعه (به جز بخشی خاص) تا حدّ زیادی سلب شده است.

معاونت فرهنگی باید به‌گونه‌ای باشد که تمام دانشجویان با هر نوع نگرش، باور و پوششی به راحتی با آنجا ارتباط و تعامل داشته باشند؛ نباید از معاونت فرهنگی احساس خطر و ناامنی کنند.

بله، قوانینی وجود دارد که باید رعایت شوند امّا مراکز دیگری وجود دارد که برخورد قهری و قانونی با دانشجویان باید صرفاً به آنها سپرده شود.

نه معاونت پژوهشی با پایین‌بودن نمرۀ دانشجو کاری دارد، نه معاونت آموزشی با سبک زندگی دانشجو در خوابگاه و نه به همین ترتیب، در مورد سایر معاونت‌ها.

در بیرون دانشگاه نیز، نیروی انتظامی با تخلّفات رانندگی کاری ندارد و پلیس راهنمایی با موارد مربوط به نیروی انتظامی.

اگر قرار است معاونت فرهنگی تأثیرگذاری فرهنگی داشته باشد (که مستلزم برقراری ارتباط داوطلبانه است)، نباید هیچ‌نوع برخورد انضباطی به آن سپرد شود.

متأسفانه از دید دانشگاهیان، «معاونت فرهنگی» تقریباً همان حسّی را ایجاد می‌کند که «حراست» و «بسیج».

اگر قرار است معاونت فرهنگی همان حراست، بسیج یا نهاد رهبری باشد، دیگر به اسم و ساختار جداگانه چه نیازی هست؟! کارمندان و وظایفش به همان نهادها سپرده شود یا لااقل به مدیریتی ذیل آنها تبدیل شود!

به نظرم، گزینه‌های معاونت فرهنگی حق دارند که این مسئولیت را نپذیرند.

من با چشم خودم دیدم که یکی از معاونان فرهنگی، از وجود یک تابلوی خوشنویسی (حاوی مصراعی از باباطاهر) در معاونت احساس خطر کرد و دستور داد برداشته شود! وقتی علّت را جویا و ارزش هنری تابلو و معنای عرفانی شعر را یاد آور شدم، پاسخ داد: «من و شما چنین نگاه و فهمی داریم، همه که این طور نیستند، برایمان حرف در می‌آورند و دردسر می‌شود»!

معاون فرهنگیِ دیگری نگران این بود که نکند دانشجویانی که به‌عنوان برگزیدگان جشنواره‌های دانشجویی و ... عکس‌شان را روی سایت معاونت می‌گذاریم، بعدها در سایر زمینه‌ها حرف حسّاسیت‌زایی بزنند یا موضع‌گیری نامناسبی داشته باشند و ما ناخواسته مبلغ و مروّج شخص یا دیدگاه نامناسبی شده باشیم!

یکی از معاونان فرهنگی در زمان و مکان غیر اداری، با ذوق فراوان موسیقی (علیرضا قربانی، سالار عقیلی و ...) گوش می‌داد، از معنای عمیق شعرها تمجید و با خواننده زمزمه می‌کرد، با شیطنت از او پرسیدم «دکتر! چرا در معاونت فرهنگی از این موسیقی‌ها پخش نمی‌کنی؟!». لحظه‌ای سکوت کرد و با حالتی شوخی-جدّی گفت «جرأت نمی‌کنم»!

در اینجا، به‌هیچ‌وجه قصد ندارم اشخاص را نقد کنم. امیدوارم کسی از من نرنجد. این موارد را صرفاً برای گزارش فضای نامناسبی بیان کردم که امکان فعالیت فرهنگی را برای تمام نهادهای فرهنگی سلب کرده است (به جز مراکز دینی) و نیز به این امید که شاید اصلاح و بهبودی صورت بگیرد؛ خودم هم اگر معاون فرهنگی می‌شدم، فضای حاکم خیلی چیزها را بر من تحمیل می‌کرد.

آیا در فضای نامناسبی که باعث شود مدیر و کارکنان فرهنگی از موسیقی مجاز، انتشار عکس دانشجویی که در حال حاضر هیچ حاشیه‌ای ندارد و حتّی از یک تابلوی خوشنویسی احساس خطر کنند، می‌شود کار فرهنگی کرد؟! می‌شود با مخاطب ارتباط گرفت؟!

مدیران فرهنگی برای کوچکترین اقدامی، باید مراقب هزار جنبۀ بعضاً بی‌اهمّیت کار هم باشند که خدایی ناکرده حاشیه‌ای ایجاد نشود و بهانه‌ای به‌دست هوچی‌گران نیفتد!

همین است که عموماً ترجیح می‌دهند خطر نکنند و در عمل به کاسۀ داغ‌تراز آش تبدیل ‌می‌شوند.

در دانشگاه ما سال‌هاست دانشجویان با ممنوعیت برگزاری موسیقی در مراسم خود مواجهند! چیزی که ممنوعیت قانونی ندارد و بسیاری دانشگاه‌های دیگر نیز چنین محدودیت‌هایی ندارند.

درخواست‌هایی از قبیل کانون فیلم و سینما، کانون موسیقی، کانون تئاتر و ... نیز معمولاً توسّط شورای فرهنگی دانشگاه رد می‌شوند!

مسلّما این کارها (مانند هر کار دیگری) باید ضوابط و چارچوب‌هایی داشته باشد امّا فضا به‌قدری برای فعالیت‌های فرهنگی تنگ است که عموم مدیران به جای تعیین ضوابط و نظارت و کنترل بر چگونگی اجرا، ترجیح می‌دهند برای خودشان دردسر نسازند و لذا با اصلش مخالفت می‌کنند.

بعد همه از رخوت، ناامیدی و کمبود شور و نشاط در دانشگاه‌ (و جامعه) گلایه‌مندند به دنبال عوامل و مقصّرانش می‌گردند!

در مورد حجاب، باوجود اختلاف دیدگاه‌های زیاد، تقریبا همگان توافق دارند که ده‌ها نهاد فرهنگی در این رابطه هیچ تأثیر محسوسی نداشته‌اند؛ خب علّتش این است که امکان برقراری ارتباط و تعامل آزادانه با مخاطبان مختلف (که پیش‌شرط اثرگذاری فرهنگی است) از نهادهای فرهنگی سلب شده است.

مخاطب برنامه‌های فرهنگی عمدتاً یا همان کسانی هستند که از لحاظ باور، نگرش و پوشش شبیه مدیران فرهنگی هستند یا از طریق انواع اجبار مستقیم و غیرمستقیم (مدرک، حضور و غیاب، امتیاز و ...) مجبور شده‌اند شرکت کنند و لذا شرکت‌کردنشان تأثیر عکس دارد (لجاجت‌شان را افزایش می‌دهد).

من به عنوان مسلمان و ایرانی، واقعاً باور دارم که دین، ارزش‌های اسلامی، هنر فاخر ملّی و ادبیات عرفانی ایران ظرفیت بسیار بالایی برای جذب افراد و رشد و تعالی فرهنگی آنها دارند امّا برقراری ارتباط با افراد و چشاندن لذّت معنوی این امور ارزشمند، نیازمند ارتباط و تعامل در محیطی آزاد و امن است. فعالان نهادهای رسمی فرهنگی، چگونه می‌توانند با کسانی که از آنها احساس خطر و ناامنی می‌کنند ارتباط بگیرند و اثرگذاری فرهنگی داشته باشند؟!

متأسفانه، فضای نامناسبی که موجب شده ارتباط با مخاطبان متنوّع از دست برود، باعث شده نهادهای فرهنگی ما حتّی تأثیرگذاری مثبت نهادهای فرهنگی سکولار را هم نداشته باشند!

برخی ارزش‌های فرهنگی عمومیت دارند و در جوامع دینی و سکولار مشترکند ، مانند ادب، احترام به بزرگ‌تر، ارزش ازدواج و تشکیل خانواده، نظم، پوشش مناسب محیط آموزشی در مقایسه با غیر آن، ارزش ملیّت و داشته‌های فرهنگی بومی، ترویج مطالعه و ... . اثرگذاری در زمینۀ ارزش‌های دینی و الهی که هیچ، متأسفانه فضای نامناسب حاکم امکان برقراری ارتباط آزادانه با مخاطبان متنوّع را از بین برده و باعث شده حتّی به اندازه نهادهای فرهنگی جوامع سکولار هم نتوانیم در رابطه با همین ارزش‌های عمومی تأثیرگذار باشیم.

به نظرم، در شکل‌گیری چنین جوّ نامناسب و خسارت‌باری، «دخالت مستقیم نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی در کار نهادهای فرهنگی» کمترین تأثیر را داشته است، بیشترین تأثیر اتّفاقاً ناشی از جاهایی است که قانون و نهادهای قضایی و ... باید ورود می‌کردند امّا سکوت کرده‌اند!

صرفاً به عنوان یک مثال از هزاران، وقتی می‌بینیم کسی که در حمله غیرقانونی به سفارت کشوری دیگر شرکت داشته است مدیر عالی صدا و سیما می‌شود، همه می‌فهمیم که اگر جماعتی خاص و تحت لوای شعارهایی خاص، به درست یا غلط تشخیص دهند که برنامه یا شخص خاصی مخالف ارزش‌هاست و خودسرانه با آن برخورد و آبروبری کنند، هیچ قانون و نهادی با آنان کاری ندارد (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).

این فضای قانون‌گریز، علاوه بر جماعت باورمند، مورد سوءاستفادۀ بسیاری دوستان نادان یا افراد سودجو و منفعت طلب نیز قرار می‌گیرد؛ دستۀ اوّل تحت لوای شعارهای مصونیت‌آور، خیرخواهانه خسارت می‌زنند و دستۀ دوّم، منافع شخصی و گروهی خود را دنبال می‌کنند.

متأسفانه، همه (شامل مدیران نهادهای فرهنگی و حتّی نهادهای قضایی و امنیتی) به تجربه دریافته‌اند که شلوغ‌کاری و هوچی‌گری تحت لوای شعارهایی خاص، فراتر از هر قانونی قرار می‌گیرد و هر مدیری که بخواهد با این نوع قانون شکنی‌هایی برخورد کند، حساب خودش هم با کرام‌الکاتبین است.

احتمالاً، بعضی دلواپسان ارزش‌ها گمان می‌کنند فراقانونی بودن برخی گروه‌ها و حرکت‌های ارزشی برای حفظ ارزش‌ها فایده‌مند است؛ ممکن است این مسئله در کوتاه‌مدّت و در سطوح ظاهری فوایدی داشته باشد، امّا پیامدهای منفی و خسارت‌بارش بسیار بیشتر است.

در این جوّ ناامن، ناقانون‌مدار و نامناسب، بعضاً اتّفاق می‌افتد که دو گروه رقیب یا مخالف تحت همان شعارهای خاص مصونیت‌آور علیه هم لشکرکشی می‌کنند و اینجاست که همگان (شامل نهادهای قضایی و ...) چاره‌ای ندارند جز اینکه به نظاره بنشینند تا بالاخره یکی از آنها دیگری را کنار بزند و قائله ختم شود!

البته، با وجود همۀ موانع و محدودیت‌های مستقیم و غیرمستقیم، باور دارم که در عرصۀ فرهنگ، با خردمندی و حوصله، امکان برداشتن گام‌های ارزشمند و تأثیرگذار و بهبود تدریجی فضای نامناسب مورد نظر وجود دارد.

همچنین ببینید: نهادهای فرهنگی نیازمند فرهنگ‌سازی!


سایر یادداشت‌هایم را می‌توانید از طریق پیوند‌های زیر ببینید:

کانال تلگرام

وبلاگ

صفحه‌ام در اینستاگرام (فعّال نیست)

صفحه‌ام در ریسرچ‌گیت (مقاله‌های علمی)

فرهنگکار فرهنگیدانشگاهاصلاح جامعهقانون
۱
۱
وحيد احسانی
وحيد احسانی
دکتری توسعه کشاورزی، فعّال فرهنگی اجتماعی، یادداشت‌نویس! کانال تلگرام: https://t.me/notesofvahidehsani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید