وحيد احسانی
وحيد احسانی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟

نسخۀ خلاصه‌شدۀ این یادداشت در تاریخ ۱۳۹۸/۰۷/۲۶ در کانال تلگرامی «شبکۀ توسعه» منتشر شده‌است.

⭕️ نقش و مسئولیت ما در توسعۀ جامعه

به نظرم، «اصلاح بنیادین و پایدار» جامعه صرفاً طی فرآیندی «از پایین به بالا» که از بطن مردم شکل بگیرد امکان‌پذیر است. حتّی اگر معتقد باشیم اصلاح جامعه باید از بالا و توسّط مسئولان صورت بگیرد، در صورتی که آنها در این راستا گام برندارند، باز هم مجبوریم یا به «نق زدن» اکتفا کنیم و یا خودمان دست به کار شویم. تاکنون، بطن جامعه عمدتاْ به «نق زدن» (که واکنشی احساسی و بی‌فایده است) و بیشتر اندیشمندان نیز عمدتاً به «نقد کردن»[۱] یا «انتشار محتوای اندیشمندانه» (که بسیار مفید، امّا ناکافی هستند) اکتفا کرده‌اند.

⭕️ چه باید کرد؟

به نظر، باید فرایند ایجاد آمادگی و شرایط لازم برای اصلاح از پایین به بالای جامعه (اصلاحات مدنی) را آغاز کنیم. برای این مهم، به دو تغییر کلّی نیازمندیم: اصلاح فردی و نهادسازی.

الف) اصلاح فردی شامل موارد زیر است:

۱- افزایش سطح آگاهی (مطالعه، آشنایی با تاریخ ایران، عبرت گرفتن از شکست‌های پیشینیان، چگونگی متحوّل شدن جوامع موفق، دیدگاه صاحب‌نظران دربارۀ مسائل جامعه، اصلاح نگرش‌های ضد توسعه و غیره)

۲- تمرین و یادگیری مهارت‌های توسعه (مهارت‌های همکاری، هَم‌شِنُفْتی[۲]، پذیرش و تحمّل دیگری، مدارا، تفکّر انتقادی و غیره) و همچنین، دگرگشت شخصیت ایرانی[۳].

همان‌طور که پائولو فریره (صاحب‌نظر شناخته شدۀ آموزش و پرورش) توضیح می‌دهد، از نظام آموزشی رسمی نمی‌توان انتظار داشت که آغاز کنندۀ فرآیند اصلاح جامعه باشد، زیرا پیش از این که جامعه در مسیر اصلاح قرار بگیرد، نظام آموزشی رسمی بازتاب دهندۀ «ایرادهای فرهنگی بطن جامعه» و «منافع جریان‌های ذینفوذ بالادستی» است و جز این هم نمی‌تواند باشد[۴].

ب) نهادسازی:

خارج شدن از حالت «اتمیزه» یا «سلّول‌های مجزّا» و سازمان‌یافتن در قالب گروه‌های کوچکی که در راستای اهداف مشترک (کتابخوانی، محیط زیست، فقرزدایی، اطّلاع‌رسانی و غیره) با هم همکاری می‌کنند[۵].

شبکه‌سازی ریشه‌ای
شبکه‌سازی ریشه‌ای


شبکه‌سازی ریشه‌ای
شبکه‌سازی ریشه‌ای

از آنجا که کسب و ارتقاء مهارت‌های توسعه‌ (همکاری، تفکر انتقادی، مدارا، پذیرش دیگری و غیره)، به ضرورت، مستلزم «تمرین کار گروهی» بوده و امکان ندارد که کسی بتواند با مطالعه، تفکّر، عبادت و چلّه نشینیِ صِرف، در این عرصه توفیقی به دست آورد، روش و مسیر «اصلاح فردی» و «نهادسازی» در واقع یک مسیر واحد است. یعنی افراد طی این مسیر، هم مهارت‌های توسعه را کسب و تقویت می‌کنند و هم از حالت «اتمیزه» خارج شده و به یک جامعۀ مدنیِ مرتبط و هماهنگ تبدیل می‌شوند. در رابطه با این مسیر نکات مهمّی وجود دارد که حتماً باید لحاظ شوند:

۱- ضروریست که این گروه‌های کوچک به صورت خوشه‌ای با هم در ارتباط باشند (فضای مجازی برای این کار فرصت و امکانات خیلی خوبی فراهم آورده‌است). یعنی در عین حالی که به صورت مستقل تصمیم‌گیری و فعّالیت می‌کنند، امّا با هم در ارتباط بوده، از فعّالیت‌ها و برنامه‌های یکدیگر مطلّع بوده و برخی برنامه‌های مشترک نیز داشته‌باشند.

۲- موضوع فعّالیت گروه‌های فعّال اجتماعی هر چه که باشد، به هر حال باید بخشی از زمان و انرژی خود را به مطالعه و افزایش سطح آگاهی (هم در خصوص فعّالیتی که به صورت تخصصی انجام می‌دهند و هم در مورد اصلاح جامعه) اختصاص دهند.

۳- لازم است اجزاء این «شبکۀ مویرگی» با اندیشمندان و صاحب‌نظران ارتباط تعاملی و سازمان‌یافته‌ای برقرار کرده و در تصمیم‌گیری‌ها به نقطه‌نظرات و توصیه‌های عالمانه و هماهنگ‌کنندۀ آنها توجه داشته‌باشند.

شبکۀ ارتباطی مویرگی
شبکۀ ارتباطی مویرگی
شبکۀ ارتباطی مویرگی
شبکۀ ارتباطی مویرگی

۴- مهم است که این مسیر و سازمان‌یافتگی (چه در سطح خرد و چه در سطح کلان) با نیّت و جهت‌گیری «اصلاح‌گرانه» طی شود. در غیر اینصورت، مهارت‌هایی که کسب می‌شوند و شبکه‌ای که ایجاد می‌شود صرفاً کارکرد و قابلیّت تخریبی خواهد داشت و نه توسعه‌ای.

۵- وقتی ویژگی‌های فردی (آگاهی، نظام اندیشگری، شخصیّت و عادات رفتاری) و سازمان‌یافتگی جمعی از سطح مشخصی نازل‌تر شود، بطن مردم خاصیّت «استبداد‌زایی» پیدا می‌کنند. اتّفاقی که به نظر می‌رسد طی هزاران سال زندگی تحت استبداد، در مورد ما ایرانیان رخ داده و باعث شده برخی صاحب‌نظران از بازتولید استبداد، جامعۀ استبدادی (مستقل از ویژگی‌های حکومت)، چرخۀ استبداد-هرج‌ومرج-استبداد (استاد همایون کاتوزیان)، جامعه‌شناسی خودکامگی و جامعه‌شناسی نخبه‌کشی (استاد علی رضاقلی) و امثال آن سخن بگویند.

۶- با توجه به مورد پیشین، لازم است در هدف گذاری‌ها، یک مسیر معقول و منطقی لحاظ شود. یعنی ابتدا افراد در قالب گروه‌های کوچک (ضمن ارتباط خوشه‌ای با سایر گروه‌های مشابه) با تمرکز بر اهداف ساده، کوچک و غیرحساسیت‌زا فعّالیت خود را آغاز کنند و سپس به تناسب «ارتقاء آگاهی و مهارت‌های توسعه‌ای خود» و نیز به تناسب میزان «نهادینه شدن ارتباط سازمان‌یافته با سایر گروه‌ها و اندیشمندان»، به مطالبۀ شفافیت، پاسخگویی، شایسته‌سالاری، رفع تبعیض و امثال آن از مسئولان نیز بپردازند (این مرحله احتمالاً برای مسئولان ناشایستی که با پارتی‌بازی و به قصد رانت‌خواری در پست و مقام قرار گرفته‌اند نامطلوب خواهدبود).

⭕️ اقداماتی که در راستای تجویز بالا انجام داده‌ایم

به نظرم، یکی از بیماری‌های همه‌گیر و سرمایه‌سوز جامعه، «نسخه‌پیچی برای دیگران» است. هم بیشتر مسئولان و هم بیشتر مردم، همواره در حال نسخه‌پیچی برای دیگران بوده و گفته‌ها و توصیه‌هایشان از این دست است که: «باید با فساد مبارزه شود»، «باید جلوی رانت خواری گرفته‌شود»، «باید سطح آگاهی مردم ارتقاء پیدا کند»، «مردم باید با هم مرتبط شوند» و غیره. یعنی گویی هیچ کس خودش «احساس مسئولیت» نمی‌کند که در راستای آنچه که فکر می‌کند برای اصلاح جامعه باید صورت بپذیرد، قدمی بردارد. بر خلاف این رویکرد رایج، این بندۀ خدا، می‌خواهم توضیح دهم که تا کنون، به همراهی برخی دوستان، بر اساس «نسخه‌ای که تجویز می‌کنم»، چه اقداماتی انجام داده‌ایم:

حدود دو سال پیش، با جمعی از دوستان نزدیک، یک جلسۀ کتابخوانی خانوادگی تشکیل دادیم که بر اساس آن، هر هفته یا هر دو هفته یکبار در منزل یکی از اعضا گرد هم آمده و به دور از تکلّف و تجمّل، هم دیداری تازه می‌کنیم و هم دربارۀ کتاب‌هایی که مطالعه کرده‌ایم گفت‌وشنود می‌کنیم. با این کار، هم یک گام از حالت «اتمیزه» فاصله گرفته و به «همکاری گروهی» نزدیک‌تر شده‌ایم و هم فرصتی فراهم آورده‌ایم که آگاهی و مهارت‌های توسعه‌مان را ارتقاء دهیم. گزارش این جلسات هم در کانال موفقیت‌های کوچک ایرانیان و هم در بخش ایدۀ بیست اخبار شبکۀ چهار سیما منتشر شده‌است. در گام بعدی، حدود ۲ ماه و نیم پیش، با همکاری یکی از دوستان که ایشان هم در زمینۀ برگزاری جلسات کتابخوانی در شهر کرمانشاه بسیار فعّال بوده و هستند (دکتر محسن احمدوندی)، کانال تلگرامی «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» را ایجاد کرده و از تمام کسانی که در استان کرمانشاه جلسات کتابخوانی حضوری دارند دعوت کردیم با ما همکاری کنند. تا کنون، ۱۴ جلسۀ کتابخوانی را شناسایی و معرّفی کرده‌ایم. از هر جلسۀ کتابخوانی، یک نفر به عنوان نماینده، در کانال جلسات کتابخوانی به عنوان ادمین تعریف شده و اطّلاعیه‌ها و گزارش‌های مربوط به جلسات خود را منعکس می‌کند. به امید خدا، بنا داریم سطح همکاری را افزایش داده (مثلا با برگزاری نشست‌های سالیانه میان تمام جلسات کتابخوانی استان)، اهداف و برنامه‌های مشترکی تعریف کرده و به همراه هم (همۀ دغدغه‌مندان ارتقاء سطح مطالعه در استان) آن اهداف و برنامه‌ها را دنبال کنیم [۶]. از سایر هم‌وطنان دغدغه‌مند نیز دعوت می‌کنم مسیر مشابهی را دنبال کنند (چه با تأکید بر کتابخوانی، و چه سایر اهدافی مانند محیط زیست، کمک به مستمندان و غیره).

در این نوشتار، مجال پرداختن به دلایل، استدلال‌ها، شواهد و پشتیبان‌های دیدگاه و روش پیشنهادشده وجود ندارد، جهت کسب اطّلاعات مذکور می‌توانید فایل صوتی سخنرانی‌ام در همین رابطه (۳۴ دقیقه) و فایل صوتی پرسش‌وپاسخ پس از آن را گوش دهید.

به امید فردایی بهتر

به امید ایرانی آباد

پانویس‌ها:

[۱] ادوارد سعید در کتاب «روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟» (به نقل از کانال «جامعه و فرهنگ») بیان می‌کند: «یکی از ویژگی‌هایی که روشنفکر را از “روشنفکرنما ” یا همان “روشنفکرمآب” جدا می‌کند این است که روشنفکرمآب “نقد” نمی‌کند، بلکه “نق می‌زند”. نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می‌خواهد. اما شما می‌توانید راجع به هر چیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و پژوهش آن کرده‌باشید! “نق زدن” مخاطب تعریف شده‌ای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، آن وقت می‌توانی شروع به نق زدن کنی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده‌ای دارد».

[۲] از آنجا که تأکید واژۀ «گفتگو» بر «سخن گفتن متقابل» است، دکتر محسن رنانی، به جای آن واژۀ «هَم‌شِنُفْتی» یا «هم‌شِنَوی» را پیشنهاد می‌دهند که تأکید آنها بر روی «گوش دادن متقابل به سخنان یکدیگر» است.

[۳] دکتر محمود سریع القلم، معتقد است «سنگ بنای توسعۀ ایران»، «دگرگشت شخصیت ایرانی» است که آن را چیزی فراتر از افزایش آگاهی و تغییر نگرش می‌داند.

[۴] رجوع کنید به فصل اوّل از کتاب «آموزش ستمدیدگان» [این کتاب فقط یک بار در سال ۱۳۵۸ چاپ شده و در بازار موجود نیست. به منظور معرّفی آن در کلاس درس با مشکل مواجه شدم، لذا با انتشارات مربوطه تماس گرفتم و گفتند چون در بازار موجود نیست و بنا هم نیست که تجدید چاپ شود، استفاده از فایل پی دی اف کتاب بلامانع است] یا صفحۀ ششم (صفحۀ صدم مجله) از مقالۀ «آموزش و پرورش و انسان شدن: نظریۀ انتقادی پائولو فریره» اثر دکتر بختیار شعبانی ورکی.

[۵] رجوع کنید به مقدمۀ احمد میدری بر کتاب ارزشمند «چرا ملّت ها شکست می‌خورند؟ ریشه‌های قدرت، ثروت و فقر» اثر عجم اغلو و رابینسون (ترجمۀ محسن میردامادی و محمدحسین نعیمی‌پور).

[۶] در همین راستا، از تاریخ انتشار اوّلیۀ این یادداشت تا کنون (۱۹ تیر ۱۴۰۰) اقدامات دیگری نیز انجام گرفته‌است که می‌توانید در اینجا ملاحظه بفرمایید.


سایر یادداشت‌هایم را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر ببینید:

کانال وحید احسانی در تلگرام

صفحه‌ام در اینستاگرام

صفحه‌ام در ریسرچ‌گیت

توسعهجامعه مدنی
دکتری توسعه کشاورزی، فعّال فرهنگی اجتماعی، یادداشت‌نویس! کانال تلگرام: https://t.me/notesofvahidehsani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید