در گذر زمان، تعامل کشور با جهان کاهنده و تکیه بر امثال چین و روسیه افزایشی بوده است.
مشابه این مسیر در داخل کشور نیز وجود دارد، یعنی با گذشت زمان، نظام حتی نیروهای باورمند و دلسوز خودی را نیز از مراکز تصمیمگیری دور و تکیهگاه خود را بیشازپیش بر "چین و روسیههای داخلی" متمرکز میکند.
"چین و روسیههای داخلی" کسانی هستند که نهتنها تاکنون هیچ موضعگیری، نقد و گفتاری نداشتهاند که با خواست نظام زاویه داشته باشد، بلکه در آینده نیز تا زمانیکه رانتها و منافعشان برقرار باشد، تحت هر شرایطی همینگونه خواهند بود!
در مسیر خالصسازی نظام، که با ترجیح تعهد بر تخصص آغاز و در خطهای "خودی و غیرخودی" و "انقلابی و غیرانقلابی" ادامه یافت، اکنون حتی از میان یاران کاملا وفادار، "چین و روسیههای داخلی" بر افراد باورمند و اصولگرای واقعی (که واقعا به اصولی اعتقاد دارند و چون نظام را درمجموع همراستا با آن اصول میدانند، از آن طرفداری و حمایت میکنند) ترجیح داده میشوند.
در مورد گروه دوم، نظام این نگرانی را دارد که نکند در آینده و در مواجهه با برخی تغییرات، این طرفداران احساس کنند که نظام با اصول مورد اعتقاد آنها زاویه پیدا کرده است و به منتقد تبدیل شوند.
گروه اول (چین و روسیههای داخلی) نیز واقعا اصولگرا هستند اما تنها اصلشان "قدرت و رانت" است!
نظام میداند که این طرفداران تحت هر شرایطی حتی مثلا درصورت حذف انتخابات و تبدیل جمهوری به خلافت اسلامی، موروثیشدن رهبری، بمباران معترضان خیابانی، کمونیستی شدن نظام اسلامی، پخش مستقیم شکنجه منتقدان زندانی از تلویزیون میلی یا هر چیز دیگری، همچنان با اعتمادبهنفس تمام به دوربین و چشم مردم زل زده و میگویند "این کارها در راستای اجرای شرع، پیشبرد آرمانهای انقلاب، پاسداشت خون شهدا و حفظ نظام اسلامی است"!
در مسیر خالصسازی نظام، فشار فزایندهای بر طرفداران باورمند نظام وارد میشود که میان "اصولگرای واقعی ماندن" یا "قدرتگرا شدن" یکی را انتخاب کنند؛ یا بالاخره لب به انتقاد میگشایند و به گروه غیرخودی و غیرانقلابی تبعید میشوند یا به عضویت "چین و روسیههای داخلی" در میآیند.
نظام جمهوری اسلامی همچنان دلسوزان زیادی دارد که یا به واسطه باورشان به آرمانهای اولیه انقلاب یا درنتیجه رویکرد توسعهگرایشان که بر اساس آن انقلاب به زیان ایران و ایرانیان است و راهی جز اصلاح نیست، واقعا خواهان حفظ نظام و البته اصلاح آن هستند، اما متاسفانه، نظام بیشتر ترجیح میدهد که در داخل و خارج بر چین و روسیههای متملق و چاپلوس تکیه کند؛ کسانی که بهمحض این که احساس کنند دیگر منافعشان از طریق نظام تامین نمیشود، اسلام، شهدا، انقلاب، نظام و تمام ارزشها و مقدسات را تنها میگذارند (اگر لگدمال نکنند!).
تا ببینیم سرانجام چه خواهد بودن!
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق پیوندهای زیر ببینید:
صفحهام در اینستاگرام (فعّال نیست)
صفحهام در ریسرچگیت (مقالههای علمی)