توجه: در بخشی از این یادداشت، به سخنانی از آقای رائفیپور استناد کردهام که الان متوجه شدم کلیپ مربوط تقطیعشده بوده است (منظور گوینده را تغییر داده است). از دوستانی که نقد کردند و متذکر شدند بسیار سپاسگزارم. بابت استناد به سخنانی تقطیعشده از آقای رائفیپور، از ایشان و خوانندگان گرامی عذر میخواهم. به امید خدا، در اوّلین فرصت یادداشت را ویرایش خواهم کرد، علاوه بر آن، تغییرات دیگری هم مدّ نظرم هست که اعمال کنم. البته حرف و ادّعای اصلی یادداشت به قوّۀ خود باقی خواهد بود. (16 دی ماه 1402).
طی سالیان اخیر، عدّۀ فزایندهای از مردم در هنگام رخدادن برخی اتّفاقات میگویند «کار خودشونه!». آنها در مورد اتّفاقات تلخ و دلخراشی از قبیل حادثۀ تروریستی در حرم شاهچراغ، آتشسوزی در پلاسکو، آتشسوزی در زندان اوین، ترور دانشمندان هستهای، تخریب بانکها، اهانت به قرآن و آزار خانم چادری در اعتراضات خیابانی و بسیاری حوادث دیگر، معتقدند که این اتّفاقات توسّط نیروهای نظام و بهمنظور بهرهبرداری تبلیغاتی از آن حوادث یا با هدف دورکردن ذهن مردم از واقعۀ مهم دیگری که بهزعم آنها تمرکز توجه مردم بر روی آن واقعه به نفع نظام نیست، رقم میخورند.
نسبتدادن کاری ناشایست به یک شخص حقیقی یا حقوقی تا زمانیکه شواهد و دلایل کافی و اثباتکننده در اختیار نداشته باشیم، حتّی اگر او پیشازاین بارها مرتکب خطاهای مشابه شده و بهدلایل مختلفی در مظانّ اتّهام نیز باشد، عملی غیراخلاقی و غیرقابلقبول است، امّا جدای از جنبۀ اخلاقی آن، جا دارد به این مسئله از زاویۀ دیگری هم نگاه کنیم.
مسلّماً، دشمنان و رسانهها و مزدوران احتمالی آنها این جمله و ادّعا را عامدانه و با هدف سیاهنمایی و بدبینکردن مردم نسبت به نظام تکرار میکنند، امّا آیا خودمان بیتقصیر بودهایم؟!
ادّعای محوری نوشتار حاضر این است که «عامل اصلیِ شکلگیری چنین ذهنیتی در میان بخشی از مردم نسبت به نظام، عملکرد خود نظام و بیتوجّهی نسبت به تصویری بوده که درنتیجۀ این عملکرد، بهصورت طبیعی در ذهن بخشی از جامعه شکل گرفته است. توفیق دشمنان در تقویت این ذهنیت و بدبینی نیز مبتنی بر همین اشتباهات داخلی بوده است».
به نظرم، چهار عامل تعیینکنندۀ داخلی (مربوط به خود نظام) وجود دارند که اگر عوامل خارجی هم نبودند، به تنهایی بروز چنین ذهنیت منفیای را در اذهان بخشی از جامعه موجب میشدند.
دهها سال است که بر «از اوجب واجبات بودن حفظ نظام» تأکید میشود، حتّی گاهی آن «از» هم برداشته و اصرار میشود که «حفظ نظام اوجب واجبات است»، امّا یکبار هم گفته نشده است که «برای حفظ نظام، دستزدن به چه اقداماتی و استفاده از چه روشهایی جائز نیست».
امیر مؤمنان علی (ع) در مواقع متعدّدی با صراحت، اقدامات و روشهایی را که برای حفظ نظام اسلامی اجازه نداریم به آنها دست بزنیم، بیان کرد و در عمل، هم از دستزدنِ طرفداران تندرواش به چنین کارهایی جلوگیری کرد و هم خود تا جایی به این اصول پایبند بود که نهایتاً با ترور به شهادت رسید و حکومت نیز از دست افراد مورد تأییدش خارج شد [۱].
چیستی نیّت و منظور اشخاص و رسانههایی که دائماً بر «اوجب واجباتبودن حفظ نظام» تأکید میکنند یک چیز است و ذهنیتی که با تکرار این جمله در ذهن مخاطبان شکل میگیرد، چیزی دیگر؛ باید بپذیریم که اصرار یکجانبه بر این مهم بدون بیان روشها و اقداماتی که جایز نیستم برای حفظ نظام به آنها دستبزنیم، بهمرور در ذهن بخشی از جامعه، از نظام تصویری شکل میدهد که بر اساس آن گویی مسئولان و نیروهای نظام ممکن است برای حفظ نظام «به هر کاری» دست بزنند و طبیعی است از بستر چنین ذهنیّتی، سربرآوردن عبارت «کار خودشونه» دور از انتظار نیست.
برخی از کسانی که لااقل در نگاه عموم بهعنوان نیروها یا چهرههای مورد تأیید نظام شناخته میشوند، نظام را بهگونهای معرّفی میکنند که گویی برای حفظ قدرت حاضر است هر کاری بکند و حتّی بدتر از آن، گویی همهچیز را صرفاً برای «حفظ و تقویت قدرتش» میخواهد.
بهعنوان مثال، اخیرا کلیپی از علی اکبر رائفیپور درفضای مجازی وایرال شده است (مورد توجه و بازنشر زیاد قرار گرفته است) که در آن خطاب به کسانی که خواهان براندازی نظام هستند سخنانی میگوید با این مضمون که: «من پاسدارها را این گونه شناختهام که اگر فرض کنیم که نظام سقوط کند، موشکهایشان را بر سر مردم شلیک میکنند و همهجا را طوری شخم میزنند که تا سالها قابل زیست نباشد» [۲].
نگویید که «منظور رائفیپور چیز دیگری است»، نگارنده با نیّت و منظور او کاری ندارم؛ به این فکر کنید که مردم عادی از این سخنان، آن هم با این لحن و در این شرایط، چه برداشتی میکنند.
مهمتر از سخنان رائفیپور این است که چرا سپاه پاسدارن وقتی میبیند یک چهرۀ صاحبتریبون چنین تصویری از او ارائه میدهد و بهویژه وقتی میبیند این کلیپ بهشدّت مورد توجه قرار گرفته است، هیچ واکنشی نشان نمیدهد. سادهترین کار ممکن این بود که از رائفیپور بخواهد که در کلیپ دیگری توضیح دهد که چنان منظوری نداشته است و از بروز سوءتفاهم جلوگیری کند.
از نظر کسانی که بر اساس این سخنان رائفیپور و بهویژه وقتی میبینند از جانب نهادهای رسمی با هیچ واکنش و تکذیبیهای مواجه نمیشود، نسبت به سپاه چنان ذهنیتی پیدا میکنند، آیا عجیب است که این نیروی نظامی برای جلوگیری از بروز شرایطی که مجبور شود موشکهایش را بر سر مردم شلیک کند، مثلاً در قالب یک حملۀ تروریستی ساختگی چندین نفر را بِکُشد؟!
این سخنان خاص از رائفیپور صرفاً بهعنوان مثال بیان شد؛ متأسفانه چنین سخنان و تصویرسازیهایی بارها توسّط چهرههای مختلف منسوب به نظام مطرح شده است و معمولاً نسبت به آنها هیچ واکنشی هم مشاهده نکردهایم.
حتّی اگر فرض کنیم مسئولان عالی نظام معصوم هستند -که البته کسی هم چنین ادّعایی مطرح نکرده است- باز هم مجموعۀ جریانِ به اصطلاح «خودی» معصوم نیستند، امّا با وجود این، طی این چهلواندی سال مردم مشاهده نکردهاند که یکی از اعضای این جریان، به خاطر تخلّفش و به تناسب خطایی که مرتکب شده است، تنبیه شود؛ ممکن است اگر تمام اسناد و اخبار این چند دهسال را با ذرّهبین جستجو کنیم، موارد معدودی پیدا کنیم امّا چنین موارد احتمالیایی استثناءهایی هستند که رویۀ اصلی را رد نمیکنند.
حتّی در مورد تخلّفات آشکار بعضی خودیها که اوّلاً، عموم مردم درجریان قرار گرفتند و ثانیاً، مسئولان عالی نظام بر تخلّفآمیز بودن آنها اذعان کردند [۳] نیز یا با متخلّفان هیچ برخوردی نشد یا برخوردهای احتمالی بهصورت مخفیانه صورت گرفت و مردم مشاهده نکردند (در مواردی حتّی شاهد تشویق متخلّفان نیز بودهایم! [۴]).
مشاهدۀ عدالتورزیِ سوگیرانه بهنفع نیروهای «خودی»، اعتماد بخش خاکستری جامعه را نسبت به نظام بهشدّت متزلزل و اذهان آنها را برای کنار آمدن با عبارت «کار خودشونه» آماده میکند.
هرچند «دروغ» نیز یکی از انواع خطاهاست و زیرمجموعۀ بند پیشین قرار میگیرد، امّا نظر به اهمّیت ویژۀ آن، بهصورت مجزّا مورد بحث قرار گرفته است.
بهطور مشخّص، در مواقعی که در مورد یک اتّفاق خاص، شاهد خبرهای ضدّ و نقیضی از جانب رسانهها و خبرگزاریهای رسمی شامل صدا و سیما بودهایم [۵] و بدیهی است همۀ این خبرها نمیتوانند «راست» باشند، نسبت به دروغهای گفتهشده واکنش قابل قبولی دیده نشده است، گویی اصلاً دروغی مطرح نشده یا گویی اصولاً دروغگویی از جانب جریان خودی مسئلۀ مهمّی نیست. در حالی که انتظار میرفت مقصّر مطرحشدن این دروغها مشخص و توبیخ شود.
طبیعی است که بخش خاکستری جامعه با مشاهدۀ دروغهایی ولو معدود از جانب رسانههای رسمی و بهویژه بامشاهدۀ نادیدهانگاری آن از جانب نهادهای قضایی، نظارتی، بازرسی و ارزشی، اعتماد خود را نسبت به نظام از دست بدهد، به آن بدبین شود و ارتکاب هر تخلّفی از جانب نظام را دورازانتظار نداند.
مسلّماً دشمن در آنچه با عبارتهای «جنگروایتها»، «جنگ رسانه» و «جنگ شناختی» معرّفی میشود، بهدنبال ارائۀ تصویری سیاه از نظام و اعتمادزدایی از مردم نسبت به آن است. بهویژه در چنین شرایطی، ضروری است به ظرائف تصویری از نظام که نیروها و رسانههای رسمی در اذهان مردم شکل میدهند توجهی خاص صورت گیرد.
عملکرد مسئولان، نهادهای حکومتی و رسانههای رسمیِ نظام بر روی دیدگاه و موضعگیریهای دو بخش از جامعه تقریباً بیتأثیر است؛ دریکسو، دشمنان یا کسانی که اذهان خود را در اختیار رسانههای معاند قرار داده و چشم و گوش خود را بر روی سایر رسانهها بستهاند و درمقابل، مریدان و وفاداران تماموکمالی که تحت هیچ شرایطی به اعتماد و ارادتشان نسبت به نظام خدشهای وارد نمیشود.
وجود گروه دوّم -که عدّۀ قابل توجهی را نیز شامل میشود- برای نظام نعمت بسیار بزرگی است، امّا سیاستگذاران و برنامهریزان کشور نباید از تمام مردم چنین انتظاری داشته باشند. بهعبارت دیگر، دلگرمی مسئولان به این بخش از جامعه از یکسو و وجود بخش دیگری که تحت هر شرایطی از نگرش منفی خود نسبت به نظام دست برنخواهد داشت از سوی دیگر، نباید موجب شود که تصمیمسازان نظام نسبت به ذهنیتی که از خود در چشمان بخش خاکستری جامعه ایجاد میکنند بیتفاوت باشند. بالعکس، ضروری است مسئولان در هنگام سیاستگذاری و تصمیمسازی، صرفاً این بخش از جامعه را مورد نظر داشته باشند، زیرا اعضای این بخش ممکن است تحت تأثیر عملکرد مسئولان و رسانههای داخلی ازیکسو و برنامهها و رسانههای معاند ازسویدیگر، به سمت یکی از دو گروه تأثیرناپذیر بالا سوق پیدا کنند و نهایتاً بهعضویت در یکی از آنها درآیند.
راهکارها مشخص است:
۱. با تأسّی به سیرۀ امیرمؤمنان (ع)، لااقل بهاندازۀ نصف تأکیدی که بر «اهمّیت حفظ نظام» و «از اوجب واجباتبودن آن» صورت میگیرد، بر روشها و اقداماتی نیز که استفاده از آنها حتّی برای حفظ نظام هم جائز نیست، تأکید شود.
۲. در مواقعی که برخی چهرههای منسوب به نظام با دوستیهای خالهخرسهای خود، ناخواسته تصویر سیاه و خشنی از نظام در اذهان بخش خاکستری جامعه ایجاد میکنند، نهادهای رسمی بهصورت شفاف و قاطع واکنش نشان دهند.
۳. در برخورد با متخلّفان احتمالیِ جریانِ خودی هیچگونه مماشات و تبعیضی صورت نگیرد. بهعبارت دیگر، در برقراری عدالت و برخورد با خاطیان مساوات رعایت شود و «خودی» یا «غیرخودی» بودن متخلّفان روی نحوۀ برخورد با آنان هیچ تأثیری نداشته باشد. بهویژه، لازم است جریمه و توبیخ متخلّفان احتمالی خودی نیز مانند سایرین علنی باشد. بهعنوان مثال، اگر متخلّفان غیرخودی به تلویزیون آورده میشوند تا اذعان کنند که اشتباهبودن اقدامات خود را پذیرفتهاند، این کار بههمینشکل در مورد متخلّفان خودی هم اجرا شود.
۴. در مواقعی هرچند معدود که با «دروغ آشکار از جانب رسانههای رسمی» مواجه میشویم، نهادهای حکومت واکنشنشاندادن به این مسئله (شناسایی و معرّفی مقصّران و توبیخ آنها) را اولویت ویژۀ خود قرار دهند و با تمام توان به این مهم بپردازند تا بخش خاکستری جامعه «تابو»بودن دروغ از نظر نظام را به چشم خود ببیند و نسبت به آن اطمینان حاصل کنند.
بهامید اصلاح رویههای اشتباه بالا و بازسازی اعتماد بخشی از جامعه که در نتیجۀ این اشتباهات نسبت به نظام بدبین شده است،
بهامید فردایی بهتر،
بهامید ایرانی آباد.
[۱] برخی از اصول و چارچوبهایی را که امام علی (ع) بر ضرورت پایبندی به آنها حتّی به قیمت از دست رفتن حکومت اسلامی تأکید کرده است در یادداشتی با عنوان «علی (ع) و اجرای حُکم خدا بههرقیمت» بیان کردهام.
[۲] عین صحبتهای رائفیپور: «شما فرض کنید اصلا نظام سقوط کرد، آخه احمقها! این پاسدارها [اگه] نظام سقوط کنه، موشکهاشون رو تحویل میدن به یه مثلاً حکومتی که با شماها رفیقه؟! ... شناختی که من دارم اینه که میگن داداش بزار قبل رفتن ما اینها رو تخلیه کنیم، با هدفِ همون جقله جایی که رفتین گرفتین، و اونجا رو شخم بزنن تا سالها موجودی نتونه اونجا زندگی بکنه».
[۳] مانند حمله به سفارتهای عربستان و انگلیس، برخی برخوردهای غیرانسانی و غیرقابل توجیه توسّط بعضی از لباسشخصیها با معترضان یا آشوبگران خیابانی در سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ یا توسّط بعضی از نیروهای گشت ارشاد با برخی خانمها و غیره.
[۴] جهت اطّلاع از پستومقامهایی که درسالهای بعد نصیب حملهکنندگان به سفارت انگلیس گردید، گزارش «آنها که از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند و پُست گرفتند» تهیه و منتشرشده در اقتصادنیوز را ببینید:
https://www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-512833
[۵] مانند سرنوشت سازندۀ متروپل که ابتدا اعلام شد که بازداشت شده و بعد بیان شد که زیر آوار کشته شده است امّا جسدش قابل شناسایی نیست، حادثۀ شلیک اشتباه به هواپیمای مسافربری که تا چند روز این مسئله با شدّت تکذیب شد و غیره.
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق لینکهای زیر ببینید: