خبر «تعطیلی کانال سخنرانیها» برایم تلخی خاصّی داشت. بعید میدانم در میان ایرانیان علاقهمند به اندیشهوفرهنگ و حاضر در فضای تلگرام کسانی باشند که کانال سخنرانیها را نشناخته و از مطالبش استفاده نکردهباشند.
در این دشت بیفرهنگی، در شرایطی که «فرهنگ» به فراخترین سفره برای توزیع رانت تبدیل شدهاست، در سالیانی که برخی از رانتخوارترینها به اسم «مؤسسات فرهنگی» در جدول ۱۷ بودجه برای خود ردیف ویژه میلیاردی تعریف کردهاند، در دورانی که «فرهنگ» هزاران متولّی رسمی دارد که بزرگترین خدمتی که میتوانند بکنند این است که هیچ کاری نکنند(!) و در زمانهای که عموم به صرف «لعنت فرستادن بر تاریکی» اکتفا کردهاند، «کانال تلگرامی سخنرانیها» با گردآوری و انتشار سخنرانیهای ارزشمند (و در این اواخر، یادداشتهای کوتاه) از اندیشمندان و فرهیختگان، «شمعی افروخت» و برای بهرهبردن علاقهمندان به اندیشه و فرهنگ واسطۀ خیری شد.
این کانال، در تاریخ ۸ اسفند ۹۹ آخرین پیام خود را بهشکل زیر منتشر کرد:
«باسلام و ارادت خدمت همه اساتید و دانشپژوهان عزیز و گرامی، بیش از یک دهه فعالیت شبانهروزی در فضایمجازی، به دلایل مشکلات متعدد، متاسفانه تصمیم به تعطیلی کانالسخنرانیها گرفتهایم.
مطالب این کانال همواره خواهد بود و دوستان میتوانند استفاده کنند. از همه دوستان همفکر و همراه که در این مدت ما را حمایت کردند تشکر میکنم. باید در گروه های حقیقی به دنبال همفکران معنوی بود.
دیگر این کانال بروز نخواهد شد. پایان و خدانگهدار ???».
با دیدن این پیام، اوّلین چیزی که به ذهنم رسید «رفتنهای بیسروصدا و بیقدرشناسی» بود. در جامعۀ ما بارها و بارها دیده میشود که اشخاصی از مسیر متداول «خودمداری» و «همرنگ جماعتشدن» فاصله میگیرند، برای بهبود جامعه تلاشهایی میکنند، بخشی از جامعه از خدمات فرهنگی-اجتماعی آنها بهرهمند میشود، امّا ناگهان، به هر دلیلی، کنار میروند و «پایان؛ خدانگهدار»؛ به همین سادگی.
دوّمین چیزی که در نظرم آمد، همان عبارتی بود که در صفحۀ معرّفی کانال سخنرانیها نیز درج شدهاست: «جهان سوم جایی است که اگر بخواهی کشورت را آباد کنی، خانهات خراب خواهدشد».
گویا جامعۀ ما دچار بیماری «کج واکنشی» است، زیرا برخلاف انتظاری که از هر سیستم (نظام، سامانه) زنده میرود، واکنشش به اشخاص و امور مختلف با میزان مفید یا مضر بودن آنها برای جامعه تناسب قابل قبولی ندارد و چهبسا این ویژگی یکی از ارکان عقبماندگی باشد. در طول تاریخ ما، چه بسیار بودهاند اشخاصی که «به جای لعنت بر تاریکی، شمعی روشن کردهاند»، امّا نه در زمان خودشان مورد قدردانی قرار گرفتهاند و نه در تاریخ نامی از آنها باقی ماندهاست. تاریخ ایران مملو است از «ستارگان گمنام»، همانها که نورافشانیشان از فروپاشی و انقراض «ایران» و «فرهنگوهویت ایرانی» جلوگیری کرده و میکند، امّا در عین نورافشانی، مهجور زیسته و گمنام رفتهاند.
این بیتوجهی جامعه به اجزای مفیدش، فقط به ساختارها و حکومتها محدود نبودهاست. استادی میگفت: «گیرم سلطان محمود غزنوی برای دانشمندان و فرهیختگان «غیردرباری» هیچ ارزشی قائل نبود، مردم چه؟! چرا مردم قدردان زحمات فردوسی حکیم نبودند و اجازه دادند در فقر و تنگدستی عمر بگذراند؟!». امروزه، فردوسی در میان ایرانیان جایگاه والایی دارد و هستند کسانی که حاضرند برای او از مال یا حتّی جان خود ایثار کنند، امّا باید توجه داشت که اوّلاً، این حکیم بزرگ در زمانۀ خود مهجور بودهاست و ثانیاً، کسانی که هماکنون راه فردوسی را ادامه داده و برای اعتلای فرهنگ این مرز و بوم میکوشند نیز احتمالاً مهجور و گمنامند، همان کسانی که عشق و علاقۀ وافر برخی ایرانیان به علموفرهنگ نیز حاصل تلاشهای آنها در طول تاریخ بودهاست.
البته ادمین کانال سخنرانیها به صرف بیان «مشکلات متعدّد» اکتفا کرده و جزئیات بیشتری نگفتهاست، امّا به نظرم، یکی از مشکلات اصلی «مسائل مالی» بودهباشد. به هر حال، مدیریت مطلوب «کانال سخنرانیها» -که نیازمند صرف زمان و زحمت زیادی بود- یکی از مصادیق آشکار «حرکت در راستای آبادکردن جامعه، در کشوری جهان سوّم» بودهاست!
در این کانال، هر از چندی، پیامی بازنشر میشد که در آن از کاربران کانال خواستهشده بود بهخاطر پوششدادن هزینههای مالی ادارهکنندگان کانال، مبلغ ناچیزی (ماهیانه ۲ هزار تومان یا سالیانه ۲۰ هزار تومان) به کارت آقای محمّد خلیلی (۶۰۳۷۹۹۷۲۳۹۰۶۸۸۳۷) واریز کنند، امّا بعید میدانم از میان حدود ۱۰۰ هزار نفر عضو کانال، تعداد قابلقبولی این مبلغ را پرداخت کردهباشند (راستش باید اعتراف کنم که پرداخت امسال خودم هم یک ماه به عقب افتاد).
یکی از پرسشهایی که برایم پیش آمده این است که «اگر علّت تعطیلی کانال سخنرانیها این بوده که مؤسسان آن، به هر دلیلی، دیگر نمیتوانند برای این کار وقت بگذارند، چرا این کار مفید را به اشخاص دیگری نسپردهاند؟». در این زمانۀ بیاعتمادی، بدبینی، پراکندگی و جزیرهای کار کردن، کسب اعتبار و جلب اعتماد علاقهمندان به فرهنگواندیشه نسبت به رسانهای فرهنگی و گردهمآوردن بخشی از آنها حول این رسانه، اتّفاق بسیار مبارکی است و بسیار حیف است که از دست برود.
۱. هر یک از ما که عضو کانال سخنرانیها بوده امّا حق عضویت آن را پرداخت نکردهایم، هر چه سریعتر نسبت به این مهم (به تناسب تعداد سالهایی که چنین نکردهایم) اقدام کنیم. این وظیفۀ اخلاقی و مسئولیت اجتماعی هر یک از ما و مستقل از نوع رفتار حکومت است.
۲. چنانچه از خدمات فرهنگی-اجتماعی مرکز غیرانتفاعی مشابهی استفاده میکنیم، نسبت به هزینههای احتمالی گردانندگان آن مرکز بیتفاوت نباشیم.
۳. چنانچه از گردانندگان کانال سخنرانیها هستید، صمیمانه از زحمات مفید شما سپاسگزاری کرده و خواهش میکنم یا خودتان این فعّالیت ارزشمند را از سر بگیرید یا لااقل مدیریت کانال را بر اساس روال پیشین به اشخاص دیگری بسپارید.
۴. چنانچه به گردانندگان کانال سخنرانیها دسترسی دارید، از طرف تمام دغدغهمندان فرهنگ جامعه درخواست بالا را با آنها در میان بگذارید؛ امید که این کانال ارزشمند فرهنگی تعطیل نشود.
۵. چنانچه در مرکز فرهنگی غیردولتیای عضویت دارید (بهویژه در شهرهای بزرگ)، بهمنظور قدردانی از یک دهه فعّالیت ارزشمند ادمینهای کانال سخنرانیها، برای آنها در فضای مجازی (مثلا لایو اینستاگرام) برنامۀ بزرگداشتی برگزار کنید، مستقل از این که آنها بخواهند کانال را تعطیل نگه دارند یا فعالیتهای آن را از سر بگیرند (در صورت امکان با حضور خود آنها و با سخنرانی بزرگانی که مطالبشان در این کانال بازنشر میشد).
۶. این یادداشت را بازنشر دهید تا هر چه بیشتر در دسترس مخاطبان هر یک از پیشنهادهای بالا قرار گیرد.
به امید حساسشدن بیشازپیش بطن جامعه نسبت به فرهنگواندیشه و زحمات فعّالان فرهنگی-اجتماعی؛
به امید آن که بخش فزایندهای از ما از «صرف لعنت فرستادن بر تاریکی» دست برداشته و به سهم خود «شمعی بیفروزیم»؛
به امید رونقگرفتن بیشازپیش فعّالیتهای فرهنگی؛
به امید ارتقاء سطح فرهنگ و اندیشه در جامعه؛
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
سایر یادداشتهایم را میتوانید از طریق پیوندهای زیر ببینید: