ترس از شکستِ کسب و کارتان را متوقف کنید!
یک بیماری را تصور کنید که احتمال مرگ در آن ۹۰ درصد است، پزشکها در تلاش برای درمان این بیماری ها هستند ولی ما برای مبتلا شدن به این بیماری ها صف نمیکشیم! با این حال، حتی با ۱۰ درصد شانس موفقیت افراد بیشتری اقدام به راه اندازی کسب و کار خود میکنند. در سال ۲۰۲۱، ۵.۴ میلیون نفر اقدام به راهاندازی کسب و کار خود کردند که این آمار نسبت به سال ۲۰۱۹ رشد ۵۳ درصدی داشته است ولی خبر بد این هست که بیشتر این کسب و کار ها زنده نمیمانند.
بانک Huntington طی یک نظرسنجی که اخیرا با ۲۰۰۰ نفر از صاحبان کسب و کار انجام دادهاست، دریافتهاند که ۷۳ درصد از افراد «بیشتر از قبل» تمایل دارند که شرکت خود را در آینده راهاندازی کنند، عجب پارادوکسی!
بیاین باهم تجربه Brook Zimmatore ( نویسنده این مقاله) را بخوانیم:
با چشم پوشی از نظرات همه کسانی که با من مخالف بودند من سال 2007 تصمیم گرفتم که کسب و کار خودم را راه بیندازم. نظرات عجیب و غریب زیادی داشتم که هیچ مبنا و اصولی نداشتند، مانند "شریک ها و سهام داران بد هستند" و "من به تنهایی میتوانم این کار را انجام دهم و نیاز به دیگران ندارم" و ...
سه شرکت شکست خورده و دو موفقیت بزرگ بعدا به من این تلنگر را زد که به جای "ببینم چی میشه(let’s see what happens)" تمرکز داشته باشم. پنج سال از ناتوانی رد پرداخت اجاره خانه، فقر و تنش در خانواده و نا امیدی منجر شد که تجربه ها و درس هایی یاد بگیرم. حتی در حال حاضر هنوز پشیمانم که پیشنهادات و توصیه های کسانی که ملاقات کردم را گوش ندادم .
من میبینم که بسیاری دیگر بی جهت همین مسیر آزمون و خطا را دنبال می کنند که اغلب منجر به شکست میشود. خوشبختانه علمی پشت این عدم موفقیت وجود دارد، به هرچیزی که به نتایج خوب رسیده نگاه کنید و دقیق تر بررسی کنید میبینید که موفقیت تصادفی نبوده بلکه نتیجه یک رویکرد سازمان یافته است. چشم انداز خود را مشخص کنید، اهداف خود را تعیین کنید و پایبند به اهداف خود باشید. این درمانی برای رهایی از شکست برای استارتاپ ها است.
در هر استارتاپ فرایند شناسایی مسئله و ارائه راه حل برای آن مسئله، نقش شرکت را در برطرف کردن یک نیاز جامعه مشخص می کند. این دیدگاه به بستری تبدیل می شود که تمام تصمیمات آینده بر آن بنا می شود و اگر چیزی با آن مطاقبت نداشته باشد آن کار را انجام ندهید.
با این استراتژی ایلان ماسک توانست یک امپراتوری میلیارد دلاری در حوزه خدمات مالی، خودروسازی، انرژی و هوافضا بسازد. و در این رابطه می گوید:
کارها را بر اساس حقیقت و معنای وجودی شان خلاصه کنید و با استفاده از آن استدلال کنید. قبل از اینکه وارد برگ ها شوید تنه درخت و شاخه های اصلی را درک کنید.
اهداف کوچک تری مبتنی بر هدف اصلی خود تعیین کنید و برای آن برنامه ای تدوین کنید. فرایند های دقیق خود را مشخص کنید و اقدامات لازم را برای جلوگیری از انحراف از هدف اصلی مشخص کنید.
نوشتن اهداف آن ها را در ذهن تثبیت میکند، نقاطی را برای تمرکز مشخص میکند و به ما این امکان را میدهد آن ها را به معیارهای واضح و دست یافتنی تجزیه کنیم. ریچارد برانسون مدام یادداشت برداری می کند و این فرهنگ " یادداشت برداری" را در virgin پرورش میدهد. و در این باره می گوید:
ایده هایی که نوشته نشده اند، ایده هایی هستند که از بین رفته اند، وقتی الهام میشود باید آن را نوشت(ضبط کرد)
بدون داشتن یک استراتژی مدون که اهداف، حوزه فعالیت و مزیت رقابتی را تعیین می کند، خیلی آسان سرعت رشد استارتاپ کم میشود، حواس پرتی ها ممکن است باعث شود که صاحب کسب و کار چشم انداز خود را رها کند یا در انجام کارها منفعل شود.
جف بزوس در رابطه با تمرکز روی اهداف میگوید:
تمرکز روی اهداف کمک میکند که استراتژی خود را بر اساس چیزاهایی که تغییر نمی کنند، قراردهید. اینکه رقبای شما چه کسانی هستند و یا چه نوع فنآوری در دسترس است به سرعت دستخوش تغییر میشوند که شما نیز در این صورت مجبور خواهی بود که خیلی سریع استراتژی خود را تغییر دهید.